eitaa logo
ٖؒ﷽‌ریحانة الحسین(ع)‌﷽ؒ
1.9هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
2.9هزار ویدیو
28 فایل
حجاب تو نشانه ریحانه بودن توست🧕🌱 جزئی ازبخشِ قشنگ زندگیِ اکیپ چهارتا دهه هشتادی❤️👭 کپی از پست ها؟حلالت رفیق‌ فقط یک ذکر استغفار‌ به نیت ما‌ کپی‌از روزمرگی‌؟ راضی نیستم شروع نوکری ۱۴۰۲/۸/۱۸ ارتباط با خادم کانال: @Rahele_Rr «1k... 🛩 ...2k
مشاهده در ایتا
دانلود
─┅༅ـــ✾❀﷽‌❀✾ـــ༅┅─ 📚 رمان زیبای 🌈 ✨ رسیدیم خونه.... وحید،فاطمه سادات رو برد بالا و گذاشت رو تختش.فاطمه سادات بیدار شد،رفتم پیشش. وحید هم رفت اون اتاق... وقتی فاطمه سادات خوابید،رفتم پیش وحید. داشت نماز میخوند.پشتش نشستم و ساکت نگاهش میکردم. خدایا بدون وحید چجوری زندگی کنم؟!! کمکم کن. وحید برگشت سمت من.سریع اشکهامو پاک کردم.وحید هم گریه کرده بود. گفتم: _مادرت طاقتشو نداره. گفت: _خدا میده.بابا هم هست،تو هم هستی، میتونید آرومش کنید. -وحید...برای سالم برگشتنت دعا کنم؟ -من تو هیچکدوم از مأموریت هام نگفتم خدایا شهید بشم یا خدایا زنده بمونم.همیشه گفتم .تو بهتر میدونی چی بهتره....زهرا،تو خودت باید ببینی چکار کنی خدا ازت . مدتی ساکت به هم نگاه میکردیم.وحید گفت: _زهرا،اگه برگردی به گذشته دیگه با من ازدواج نمیکنی؟ لبخند زدم و گفتم: _من کنار شما خوشبختم. -وقتی من نباشم چی؟ -عشقت که هست.من وقتی عاشقتم خوشبختم. دوباره مدتی ساکت بودیم.وحید گفت: _زهرا،تو احتمالا میتونی تو بهشت انتخاب کنی با من باشی یا با امین...تو دوست داری با کی باشی؟ داشتم به حرفش فکر میکردم که یعنی چی؟چی میگه؟ وقتی دید ساکتم... گفت: _من همیشه میخواستم با کسی ازدواج کنم که بهشت هم با من باشه. چون به نظرم این دنیا اونقدر کوتاهه که حتی ارزش نداره آدم بخاطر دنیا لحظه هاشو با کسی شریک بشه. به شوخی گفتم: _باید ببینم مقام کدومتون بالاتره،قصر کدومتون قشنگتره. باناراحتی نگاهم میکرد. کلافه شد.بلند شد، گفت: _میخوای با امین باشی راحت بگو. رفت سمت در.گفتم: _وحید. ایستاد ولی برنگشت سمت من. -قبلا بهت گفته بودم وقتی اومدی خاستگاریم از خدا خواستم یا فراموشم کنی یا عاشقت بشم، خیلی بیشتر از عشقی که به امین داشتم.ولی شما هنوز هم باورم نمیکنی. نمیبینی فقط دارم میکنم که بخاطر من از وظیفه ت کوتاهی نکنی.وگرنه مگه من میتونم بدون شما... گریه م گرفته بود... روی سجاده،جای وحید به حالت سجده افتادم و فقط گریه میکردم. از خدا میخواستم کمکم کنه.قلبم درد میکرد،به سختی می تپید.. خدایا دعا کنم که دیگه قلبم نزنه؟.. ازت بخوام که دیگه بمیرم؟... نه،من زهرای سابق نیستم.خدایا کمکم کن.دارم کم میارم. خیلی گذشت.با خودم گفتم نکنه وحید منو اینجوری ببینه. سریع بلند شدم.وحید بالا سرم نشسته بود و به من نگاه میکرد.صورتش خیس اشک بود. سریع اشکهامو پاک کردم. گفتم: _تو بهشت منتظر من نمون.من اوضاعم خیلی خرابه.اگه جهنمی هم نباشم،لایق شما هم نیستم. مکث کردم و بعد بالبخند گفتم: _با حوریه هات بهت خوش بگذره. خودم از حرفم خنده م گرفته بود ولی وحید ناراحت نگاهم میکرد. بلند شدم رفتم به صورتم آب بزنم.وقتی از دستشویی اومدم بیرون دیدم وحید پشت در منتظر من ایستاده.گفتم: _چیزی شده؟!! گفت: _دنیا با تو برام بهشته.بهشت بی تو برام قفسه... زهرا،تنهام نذار. بعد رفت تو اتاق... اون شب وحید تو اتاق نمازشب میخوند و من تو هال.... حال و هوای عجیبی داشتیم. هردومون میخواستیم باشیم. ولی وقتی اذان شد رفتم تو اتاق تا برای آخرین بار نمازمو پشت سرش به جماعت بخونم... . صبح میخواستم فاطمه سادات رو بیدار کنم تا برای بار آخر باباش رو ببینه ولی وحید نذاشت... همونجوری که خواب بود،نگاهش میکرد.حدود یه ربع فقط نگاهش کرد.آروم گفتم: _وحید نگاهم کرد... -بیا،دیرت میشه. -الان میام. آروم فاطمه سادات رو بوسید و اومد. وحید سرش پایین بود و صبحانه میخورد.فقط نگاهش میکردم. وقتی صبحانه شو خورد، سرشو آورد بالا... چشمهای هر دو مون پر اشک شد. اینبار من سرمو انداختم پایین و صبحانه میخوردم؛با بغض.وحید فقط نگاهم میکرد. نمیدونم چقدر گذشت.وحید صدام کرد: _زهراجانم نگاهش کردم....‌ ادامه دارد.... نویسنده بانو مارو به دوستان خود معرفی کنید👇 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✎Join∞🖤∞↷ @Reyhana_Al_Hosseyn
نظرای خوشگلتونو ✨ درمورد رمان بنویسین✨ https://daigo.ir/secret/9274070875 تو خوده ناشناس جوابتونو میدیم تو کانال گزاشته نمیشه❌
ٖؒ﷽‌ریحانة الحسین(ع)‌﷽ؒ
˼#بِسْم‌ِرَب‌ِاَلحسین...🖤˹ #اَلسَّلامُ‌عَلَیْکَ‌یاحُسِینَ‌بْنَ‌عَلِی‌❤️‍🩹
آنچه‌امروز‌گذشت↻ •شبتون‌در‌پناه‌مادر‌سادات❤️‍🩹 •نیم‌نگاهی‌به‌پست‌هامون👀 •لف‌نده‌رفیق،بمونی‌قشنگ‌تره🥺 •التماس‌دعای‌فرج یاعلی🕊
‹ 🌻💛ܢܼܚܚܩِ‌ࡆࡋࡋܣ‌ࡆࡋܝ‌ܥܩࡆࡍ߭‌ࡆࡋܝ‌َܥࡅ࡙ܝܩܢ💛🌻 › 🍃"اللَّهُمَّ‌کُنْ لِوَلِیِّکَ‌الحُجَّةِبنِ‌الحَسَن،صَلَواتُکَ‌علَیهِ‌و عَلی‌آبائِهِ،فِی‌هَذِهِ‌السَّاعَةِوَفِی‌کُلِّ‌سَاعةٍ،وَلِیّاًوَحَافِظاً وَقَائِداًوَنَاصِراًوَدَلِیلًاوَعَیْناً،حَتَّی‌تُسْکِنَهُ‌اَرْضَکَ‌طَوْعاًوَ تُمَتِّعَهُ‌فِیهَا‌طَوِیلا"🍃 🙂🖤        🍃🖤
سـربہ‌راه‌بـودم‌ویڪ‌عمـر‌نگـاهم‌بہ‌زمـین آمـدۍ‌سـربہ‌هـوا‌؛چـشم‌بہ‌راهـم‌ڪردۍ:))♥️ ‌✎Join∞🖤∞↷ @Reyhana_Al_Hosseyn
تو‌عراق بگی‌دارو‌خونه‌کجاست میبرنت‌... ؛))💔 ‌✎Join∞🖤∞↷ @Reyhana_Al_Hosseyn
آدم حسابی باشید:) 🙂🤌 ‌✎Join∞🖤∞↷ @Reyhana_Al_Hosseyn
"أَللّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَومَ الْوُرُودِ"💚🌱 ‌✎Join∞🖤∞↷ @Reyhana_Al_Hosseyn
یک روز اگر گریه برایت نکنم میمیرم یک روز اگر صدایت نکنم میمیرم:)🖤 ‌✎Join∞🖤∞↷ @Reyhana_Al_Hosseyn
دستگاه اباعبدالله جای گناهکارا هست ولی جای گناه نیست . . . حرف جالبیه ؛ شما میتونی شرابخور باشی و بیای توی روضه‌ها و بهره ببری اما نمیتونی بیای تو روضه شراب بخوری!! 🌱
‌‌برسرم منت نهادی نوکرت باشم حسین این چنین تقدیر کردی ؛ عُمر شیرینِ مرا