بایداونقدرعاشق‌باشی وبه‌اون‌درک‌برسی که‌وقتی‌رفتی‌سرجانمازشروع‌کردی‌‌به‌نمازخوندن هرکی‌ببینتت‌محونمازخوندنت‌شه بودنا...زیادبودن‌آدمایی‌که‌‌نمازخوندن‌فلانی فقط‌نمازخوندنشون؛روشون‌تاثیرگذاشته‌و نمازخون‌شدن!ازشون‌میپرسیدی‌چرا؟ میگفت‌انقداون‌طرف‌قشنگ‌غرق‌عشق‌به‌خدابود وعاشقی‌میکردباخدا؛که‌منم‌دلم‌خواست بفهمم‌نمازچیه((:

وای‌به‌حال‌اونایی‌که‌ نمازخوندن‌واسشون‌شده‌مثل‌مسواک‌زدن ویه‌عادت‌که‌هیچ‌‌عشقی‌که‌توش‌نیست((:

خسته‌ای؟حالت‌بده؟ خب‌رفیــــــــــــــــــــق!!نمازتودرست‌کن((: چرانمیفهمیم‌دنیادنیاهم‌التماس‌اهل‌بیت‌وکنیم تاخدانخوادواسمون؛هیچی‌نمیشه((:؟!

تصمیمتو‌بگیر‌‌امروز‌وفردا‌نکن ‌بشین‌خودت‌باخودت‌حرف‌بزن‌‌اگر‌ازین‌وضعیت‌ خسته‌شدی‌خودتو‌ازین‌لجن‌بکش‌بیرون‌‌ لجن‌‌میشه‌زندگیت‌اگه‌نمازت‌ترک‌بشه‌ فاصله‌ک‌از‌خدا‌دور‌بشه‌‌گناهم‌کنی‌برات‌گناه‌نیس‌(:

چیزی‌ک‌تو‌تا‌سال‌پیش‌‌فکرمیکردی‌گناهه‌ولی‌دیگ‌ برات‌گناه‌نیس‌بی‌تفاوت‌‌شدی‌نسبت‌به‌انجام‌دادنش! ‌اینا‌برای‌دور‌‌شدن‌ازخداعه‌ قبح‌‌گناه‌شکسته‌میشه‌ زشتی‌‌گناه‌میره‌کنار و‌دیگ‌تو‌فکر‌نمیکنی‌ک‌کاری‌ک‌داری‌انجام‌میدی‌گناهه

خودت‌زندگیتو‌درست‌کن‌خودت‌خودت ‌به‌ولای‌علی‌قسم‌‌میخورم‌‌‌خودت‌بخوای‌‌درست‌میشه همش‌دست‌خودته؛محفل‌هارو‌بخون‌انجامش‌بده‌‌ حرفای‌منو‌گوش‌بده ‌تو‌اگ‌فقط‌گوش‌کنی‌روخوانی‌کنی‌فایده‌نداره!(:

وقتی‌ما‌حالمون‌بد‌میشه‌به‌جا‌اینکه‌بیشتر‌بریم‌ سمت‌خدا‌بریم‌سمتش؛ خدا‌میبینه‌ما‌غرق‌شده‌تو‌زندگیمون‌تو‌همین‌گوشی! اون‌قدر‌غرق‌شدیم‌ک‌یادمون‌رفته‌خدا‌کیه‌

قبل‌اینکه‌بیای‌ ایتادرسته‌اونقدرا‌بزرگ‌نشده‌بودی ولی‌حداقل‌نسبت‌ب‌الانت‌پاک‌تر‌بودی‌درست‌میگم همونقدر‌ک‌منم‌بودم‌‌خیلی‌دلم‌واسه‌اونموقع‌هام‌ تنگ‌شده! خدا‌حال‌بد‌میده‌ک‌بریم‌سمتش‌حالا‌ما‌چکار‌ میکنیم؟بجا‌ی‌اینکه‌بیشتر‌بریم‌سمتش‌ باخدا‌لج‌میکنیم‌میگیم‌چون‌تو‌این‌حال‌بد‌رو‌به‌ مادادی‌‌دیگ‌سمتت‌نمییایم؛انگار‌اون‌نمازه‌دعاعه‌خداخدا‌کردنا‌ واسه‌روزای‌خوشمونه‌وقتی‌حالمون‌بدشد‌ خرمون‌ازپل‌گذشت‌‌دیگ‌نماز‌نمیخونیم‌‌ فاصله‌میگیریم‌جدا‌میشیم‌ازش((:

ببین‌نماز‌توداری‌باخدا‌عربی‌حرف‌ میزنی‌‌این‌حرف‌زدنه‌مهمه حالا‌شاید‌بگی‌اقا‌من‌نما‌زمیخونم‌ولی‌نماز‌بخونی‌ ندونی‌کجایی‌ندونی‌داری‌باکی‌حرف‌میزنی(:

من‌نمازمو‌‌به‌عشق‌اینکه‌اخرازاینکه‌باخد‌ا‌دردو دل‌میکنم‌میدونم‌تنهاکسیه‌ک‌از‌همه‌چی‌خبر‌داره فقط‌ب‌عشق‌این‌نماز‌میخونم‌فقط... تکیه‌میدم‌مثل‌یه‌‌ادمی‌ک‌پیش‌دوستش‌تکیه‌داده‌ وحرف‌میزنه‌باهاش

ولی‌از‌وقتی‌ک‌از‌خدا‌دور‌شدم‌از‌نماز‌دور‌شدم‌عصابی‌ بودم‌به‌همه‌پریدم‌چه‌بچه‌چ‌بزرگترها‌و‌...‌رفیق سرهمچی‌ظرفیتم‌اومد‌پایین‌زود‌رنجی...همه‌ فشارا‌رو‌من‌‌بود.