eitaa logo
ریحانه زهرا:))🇵🇸
4.5هزار دنبال‌کننده
53.8هزار عکس
37.8هزار ویدیو
617 فایل
‹ ﷽ › - ️مـٰا‌همـآن‌نَسل‌ِجَوانیـم‌ڪِہ‌ثـٰابِت‌ڪَردیم‌ در‌رَه‌ِعِشـق،جِگَردارتَراَزصَد‌مَردیم..! - هرچه‌اینجا‌میبینید‌صرفا‌برای‌ما‌نیست! - کپی؟! حلالت - ‹بی‌سیم‌چۍ📻› https://harfeto.timefriend.net/17323605084289 - <مدیرارتباطات> @Reyhaneh_Zahra2
مشاهده در ایتا
دانلود
خـــــــــــدا..... سه حرفه ولی واسه پر کردن تنهایات حرفـــــــــــــ ندارعـــــــــــــــ کانال جذاب ریحانه زهرا✨♥️ 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 『@Reyhaneh_Zahra_80
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقت نماز است 🦋 اذان میگویند 🦋 یار ما بنده نواز است 🦋 اذان میگویند 🦋 التماس دعا از شما دوستان گلم 🦋🦋🌷🌷🌷🌷🌷🌷
میگویند به وقت بارش باران ، درهای آسمانت را برای اجابت باز میکنی. میشود در این باران بخواهم برای باران بعدی نماز باران را پشت مولایم بخوانم...😍♥️
وَقت‌ِاذانہ✨🌤•• نَمـآزِت‌سَـردنَشــہ‌رِفیق:)🌱💛•• دُعـاڪُنیم‌بـَرآۍظُہورِآقاےبَہــار🌸💕•• الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج 💚🌿•• بُدورِفیـق‌وآیســاپُشٺ‌ِسَـرِامـامِ‌زَمانِت😍♥️•• 😌📿¦••
|•°دعای مجیر •°| کانال جذاب ریحانه زهرا✨♥️ 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 『@Reyhaneh_Zahra_80
. ✨بسم رب الشهدا والصدیقین✨ نام ،نام خانوادگی: محمد رضا تورجی زاده ولادت: ۱۳۴۳/۴/۲۳ شهادت: ۱۳۶۶/۲/۵ مکان شهادت: بانه، منطقه عملیاتی کربلای ۱۰ مزار شهید: گلستان شهدای اصفهان زندگینامه شهید محمد رضا تورجی زاده در سال ۱۳۴۳ در شهر شهیدان اصفهان به دنیا آمد. در همان دوران کودکی عشق و ارادت به خاندان نبوت و امامت داشته و با شور وصف ناپذیر در مجالس عزا داری شرکت می نمود.🖤🖤 ایشان دوران تحصیل را همراه با کار و همیاری در مغازه پدر آغاز نمود. پدرش به دلیل علایق مذهبی ایشان را برای دوره ی راهنمایی در مدرسه ی مذهبی احمدیه ثبت نام نمود.💼📚 کلاس سوم راهنمایی شهید مقارن با قیام مردم قم شده بود که شهید با جمعی از دوستان هم کلاسی، چند نوبت تظاهراتی در مدرسه تدارک دیده و از رفتن به کلاس خودداری کرده بودند.🚪🎈 کانال جذاب ریحانه زهرا✨♥️ 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 『@Reyhaneh_Zahra_80
خاطرات شهید تورجی زاده پنج سال بیشتر نداشت. رفته بودیم منبر مرحوم کافی👳‍♂ بعد از سخنــ🎤رانی ، برنامه مداحی بود و همه سینه میزدن✨ برگشتیم خـــ🚪انه. محمد رفت انباری . تکه لوله ای را برداشت 🙂 امد داخل اتــ🚪اق نشست رو صندلی🌸 لوله رو جلوی دهاتش گرفته بود و مـــ🎤داحی میکرد. خواهر و برادر کوچکش 🧒👦را هم جلوی خودش نشانده بود. میگفت شما سینه بزنید 🙂