. دعام‌ڪن‌مادࢪ . . . دݪ‌ماهم‌مثݪ‌پهلوۍ‌شما‌شڪستھ(: #فاطمیه💔 ‌

وقتی طرفدارای جمهوری اسلامی فراخوان میدن VS وقتی براندازای جمهوری اسلامی فراخوان میدن

ای دشمن حق ما دلیر و حق پرستیم برگــرد تا… سربند یازهــــرا نبستیم ! اجتماع بزرگ عزاداران حضرت زهــرا(س) آذرماه ۱۴۰۱ - مازندارن - شهرستان بابلسر

ندارید مثل آقای‌ما🤞🏻 #لبیک‌یاخامنہ‌اے🌱

گر نگاه چپ کنی به رهبرم، خونت را با جانم میخرم 🙂🇮🇷

؛ 🖤 . شعرۍبه‌نامِ‌نامۍمادرشروع‌شد اشکۍبه‌حال‌ِغربتِ‌حیدرشروع‌شد این‌درکه‌قافیھ‌ست‌مگوهاست‌دردلش . . اصلـاتمامِ‌فاجعھ‌ازدرشروع‌شد! . . 💔💔

نگام‌نمیڪنۍ؟ مادر‌روشواز‌علۍبرمیگردوند😔🚶🏿‍♂ میگفت‌فضه‌نمیخوام‌علیم‌ببینه‌ صورتم‌ڪبوده . #فاطمیه

تادروباز‌ڪردم‌دیدم‌امام‌حسن... سر‌به‌دیوار‌گذاشته‌داره‌زارزار‌گریه‌میڪنه گفتم‌:چیشده‌حسن‌جان... #فاطمیه

مادرمونو...جوری‌زدنش‌که‌از‌سر‌جاش نمیتونست‌بلند‌شه،سخته :) خیلۍسخته‌جلو‌چشمت‌مادرتو‌بزنن، هیچی‌نتونی‌بگی..زورت‌نرسه🙂💔 #فاطمیه

صداز:دسلمان‌بودو‌بیا‌ڪمڪ‌بابام‌بڪ.. سلمان‌میگه‌اومدم‌تو‌خونه‌ی‌مولادیدم‌چه‌خبره میگه‌اومدم‌دیدم‌حسین‌ی‌طرف‌نشسته... زینب‌یه‌طرف.. امیرالمومنین‌سر‌تا‌پا‌خاکیه.. منو‌کہ‌دید‌بغلم‌ڪرد : سلمان‌دیدی‌چه‌خاڪۍبه‌سرم‌شد؟ #فاطمیه

سلمان‌میگه‌کمک‌علی‌کردم زیر‌این‌تابوت‌وگرفتیم‌و‌آروم‌آروم‌بلند‌ڪردیم . به‌عزت‌وشرف‌لا‌اله‌الا‌الله دیدم‌به‌یه‌ڪوچه‌کہ‌رسیدیم... امام‌حسن‌نشست..دستاشو‌رو‌سرش‌گرفت هی‌داره ‌میگه‌مادر...مادر...مادر.. زیر‌بغل‌های‌حسن‌وگرفتم چیشده‌حسن‌جان... مگہ‌بابات‌نگفت‌ڪسی‌بلند‌گریه‌نکنھ'!💔 #فاطمیه

صداردسلمان‌دست‌به‌دل‌حسن‌نزار... چیزۍکہ‌تو‌این‌ڪوچه‌ها‌دیدم‌هیچکس‌ندیده ؛ وایستادم‌به‌روی‌پنجه‌های‌پام... ولی‌دستش‌از‌روی‌سرم‌رد‌شد‌و‌به‌مادر‌خورد(: #فاطمیه