eitaa logo
ریحانه زهرا:))🇵🇸
4.6هزار دنبال‌کننده
54.1هزار عکس
38.4هزار ویدیو
617 فایل
‹ ﷽ › - ️مـٰا‌همـآن‌نَسل‌ِجَوانیـم‌ڪِہ‌ثـٰابِت‌ڪَردیم‌ در‌رَه‌ِعِشـق،جِگَردارتَراَزصَد‌مَردیم..! - هرچه‌اینجا‌میبینید‌صرفا‌برای‌ما‌نیست! - کپی؟! حلالت - ‹بی‌سیم‌چۍ📻› https://harfeto.timefriend.net/17323605084289 - <مدیرارتباطات> @Reyhaneh_Zahra1
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ • هر موقع می‌رفت بهشت زھرا آب برمی‌داشت و قبور رو می‌شست‌ و می‌گفت: با شهدا قرار گذاشتیم که من‌ غبار رو ا‌ز روی قبر اون‌ها بشورم و اونا هم غبار گناه رو از دل من بشورند!
•●🔗❁🖤●• 🕊 _ همیشھ‌مے‌گفٺ‌: _ باانگشتاتون‌زیادذڪࢪبگیدچون‌ _اون‌دنیــاهـ۾ـین‌انگشٺآشفاعت‌می‌کنند" ــ ـ ـ ـ ـ ـ ــــــ· ✧ ·ـــــ ـ ـ ـ ـ
•●🔗❁🖤●• _ شهادت‌آمدنی نیست _ رسیدنی است! _ باید آن قدر بدوی تابه آن‌برسی... _ اگر بنشینی تابیاید _ همه السابقــون می‌شوند _ می‌روندو تو جا می‌مانی...‼️ ــ ـ ـ ـ ـ ـ ــــــ· ✧ ·ـــــ ـ ـ ـ ـ ــ
آنان در او غرق شدند ما در خودمان.. آنان نشان اویند ما در پِے نشان..
نمیخوام‌‌تلنگر‌بزنم‌اما یه‌عده‌ی‌زیادی‌از‌جمعیت‌آدما‌ خودشونو‌از‌زندگی‌محروم‌کردن‌تا‌ بقیه‌راحت‌به‌زندگیشون‌ادامه‌بدن!
دختࢪی بودڪہ پدࢪش‌شهیدشد . . دانشگاه ڪہ‌قبول‌شد، همہ‌گفتند: باسهمیہ قبول شده!!! ولے... هیچوقت نفهمیدند.  ڪلاس او‌ل وقتےخواستندبہ‌اویادبدهند ڪہ‌بنویسد بابا! یڪ‌هفتہ دࢪتب سوخت...! 💔 :)
ریحانه زهرا:))🇵🇸
🥺💔
عاشقانی که مدام از فرجت میگفتند... عکسشان قاب شد و از تو نیامد خبری...
امتحان ِ خدا جلو رومونه ؛ اونی بعدا سرش بالاست وسینه‌ش جلو ، که اینجا نمره‌ ی ِ منفی نگیره ! حواسمون باشه شرمنده‌ ی ِ آقا نشیم . . - شهید مصطفی صدرزاده - ألـلَّـھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج -
چه بهتر که زیبا برویم..🕊
•●🔗❁♥️●• _ بـزرگۍ مۍ گفـت ؛ _ تکیه کن‌ به شھـدا _شھـدا تکیه شـون‌ خـداسـت.. _اصلا کنار‌ گل‌ بنشـینۍبـوۍ گـل‌ مۍگیرۍ _ پس‌ گلسـتـان‌ کن‌ کل‌ زندگیـت‌ و _ بـٰا یـٰاد شھـدا...🪴🕊 ــ ـ ـ ـ ـ ـ ــــــ· ✧ ·ـــــ ـ ـ ـ ـ
هدایت شده از عشاق شهادت:))🇵🇸
~🕊 🌴✨ 🌿غیر ممکنی که ممکن شد! در سخنانی به مناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر درباره گفته است : « در قرارگاه، صدای شهید خرازی را از بی‌سیم شنیدیم که می‌گفت : اجازه بدهید با یک گردان وارد خرمشهر شویم. اما به وی گفتیم: مگر می‌ شود با یک گردان با چند لشکر رو به‌ رو شد؟ به هر صورت او اصرار می‌کرد . . ناخودآگاه به او اجازه دادیم . پس از ساعتی دوباره وی با بی‌ سیم گفت : عراقی‌ها تسلیم شدند . . و ما باورمان نمی‌ شد ، زیرا واقعا این کار باورنکردنی بود که انجام دادند . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌