eitaa logo
ریحــانہ شــ🌙ــو
998 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
2.2هزار ویدیو
87 فایل
یا رزاق؛ پارت جدید هر روز 😍 🆔 @Niai73 قسمت اول #درآسمانم_برایت_جایی_نیست...👇 https://eitaa.com/Reyhaneh_show/5950" rel="nofollow" target="_blank">https://eitaa.com/Reyhaneh_show/5950 قسمت اول #بازگشت_گیسو 👇👇 https://eitaa.com/Reyhaneh_show/897 قسمت اول #ریحانه_شو👇 https://eitaa.com/Reyhaneh_show/5
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸اهمیت خواندن سوره قدر در عصر جمعه 🌷حاج اقا رحیم ارباب (ره) : 💐 آقا سيد جمال گلپایگانی نامه‌اي براي من نوشته و درآن نامه سفارش كرده که: ✨در طول هفته هر عمل مستحبي را يادت رفت.. اين را يادت نرود كه عصر جمعه صدمرتبه سوره قدر را بخوانی. ╔═════ ೋღ پروفــ مذهبی ــایل •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ღೋ ═════╗
🍃🌸 ✅ اگه دنبال یه راه نجات مطمئن میگردی، بهترین راه نجاته👇 ⚡️إِنَّ هذَا القُرآنَ يَهدی لِلَّتی هِی أَقوَم (اسراء/۹) 💢 این قرآن به راهی هدایت می‌کند که استوارترین راه‌هاست. ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
⚡️ما لَنا أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَی اللهِ و قَد هَدانَا سُبُلَنا (ابراهیم/۱۲) ☝️ چرا بر خدا نکنیم، با اینکه ما را به راه‌های سعادت رهبری کرده است⁉️ 👌به خدا اعتماد کنیم😍🍃 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
👆 🔅 : 🔸 نِعمَ العَونُ عَلى أسرِ النَّفسِ وَ كَسرِ عادَتِهَا التَّجَوُّعُ ؛ 🔹 «گرسنگى ، چه خوب ياورى براى اسير كردن نفْس و شكستن عادت آن است!.» 📚 عيون الحكم و المواعظ : ٤٩٤ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌱 فکر نکن اگر به دیگران خوبی کردی، تموم شد رفت. ❌خیر اثرش به خودت برمیگرده😍👇 ⚡️ إِن أَحسَنتُم أَحسَنتُم لِأَنفُسِکُم (اسراء/۷) 💢 اگر و نیکی کنید، به خودتان نیکی می‌کنید. ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🍃🌸 ☝️ اگر با معامله کردی، خیالت راحت باشه که تو برنده هستی.😌 🕋 فَاستَبشِرُوا بِبَیعِکُمُ الَّذِی بَایَعتُم بِهِ وَ ذَلِکَ هُوَ الفَوزُ العَظِیم (توبه/۱۱۱) 👌 پیروزی بزرگ... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از ♻💚 تبلیغات عمومی آیه گرافی♻💚
کشمون در کنار باسلام چه شود!!! یک خبر فوق العاده برای زعفران دوست ها💥 باسلام با همکاری کشمون، بازار زعفران ایرانی، زعفران درجه یک را با قیمتی استثنایی به حراج می‌گذارد ♨️ 🛑۲۶ درصد تخفیف 🛑ارسال رایگان هم اکنون از باسلام، این طلای خوش طعم را با بهترین قیمت تهیه کنید💯 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 https://bslm.me/eEQmu
✨ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً إِنَّهُ ✨لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ ﴿۵۵﴾ ✨پروردگار خود را به زارى و نهانى بخوانيد ✨كه او از حد گذرندگان را دوست نمى دارد (۵۵) 📚 سوره مبارکه الأعراف ✍آیه ۵۵ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🍃🌸 🕋 قل بفَضلِ الله و برَحمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلیَفرَحوا هُوَ خیرٌ مِّمَّا یَجمَعُون (یونس/۵۸) 👈 بگو:«به فضل و رحمت خدا باید خوشحال شوند، که این از تمام آنچه جمع کرده‌اند بهتر است» •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💨💦💧 ❓سوالی که خیلی از والدین می پرسن🤔 دخترمون🙋🏻‍♀️ تازه به سن بلوغ رسیده و روزه براش خیلی سخته تکلیفش درماه رمضان چیه؟ 🎬 کمتر از2️⃣دقیقه بیاموزید بفرستید واسه دخترخانوم دارها •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌼🌸🍀🌼🌸🍀 🔻دادن‌ها و گرفتن‌ها🔻 ✍ قرآن کریم می‌فرماید: انسان اصولاً ﻛﻢ ظرفیته، و ﭼﻮﻥ ﺣِﻜﻤﺖِ ﺍﻟﻬﻰ ﻭ ﻣﺼﺎﻟﺢِ امور ﺭو ﻧﻤﻰﺩونه، ﺯﻭﺩ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻣﻰکنه:😐👇 ❌ تا خدا یه نعمتی بهش داد، زود مغرور میشه و شادی میکنه (لَفَرِحٌ) و فخر میفروشه (فَخُورٌ)😀😋 ❌ از اون طرف، تا خدا یه نعمتی رو ازش گرفت، سریع ﻣﺄﻳﻮﺱ میشه (لَیَؤُسٌ) ﻭ ﻛُﻔﺮ می‌ورزه (کَفُورٌ).😔😕 👇️👇👇️👇 🕋 وَ لَئِنْ أَذَقْنَا اَلْإِنْسٰانَ مِنّٰا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنٰاهٰا مِنْهُ إِنَّهُ لَیَؤُسٌ کَفُورٌ (هود/9) 🕋 وَ لَئِنْ أَذَقْنٰاهُ نَعْمٰاءَ بَعْدَ ضَرّٰاءَ مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ اَلسَّیِّئٰاتُ عَنِّی إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ (هود/10) 🕋 إِلاَّ اَلَّذِینَ صَبَرُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ أُولٰئِکَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ کَبِیرٌ (هود/11) 💢 اگر به انسان نعمتی بچشانیم، سپس از او بگیریم.. بسیار نومید و ناسپاس خواهد بود.👈 إِنَّهُ لَیَؤُسٌ کَفُورٌ 💢 و اگر پس از سختی‌ها و ناراحتی‌ها، نعمتهایی به او برسانیم.. می‌گوید مشکلات از من بر طرف شد و دیگر باز نخواهد گشت، و غرق شادی و غفلت و فخر فروشی می‌شود.👈 إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ 💢 مگر آنها که در سایه‌ی راستین، صبر و استقامت ورزیدند و انجام دادند، که برای آنها آمرزش و اجر بزرگی است. ☝️ پس یاد بگیریم که این آزمایش الهی است. ☝️❌ یاد بگیریم که دادنِ هر نعمتی الزاماً نشانه‌ی محبّتِ خداوند نیست، ☝️❌ و گرفتِن هر نعمتی، الزاماً نشانه‌ی غضبِ خداوند نیست، ✅️ ﺑﻠﻜﻪ ﺍﺳﺖ. ☝️ و از همه مهمتر یاد بگیریم که، ﻣﺎ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ این نباشه. 📛 چون متاسفانه خیلی از ماها اینطوری هستیم که: تا خدا یه نعمتی داد، عاشقش میشیم،😍 و همچین که یه نعمتی رو از ما گرفت کافر میشیم.😤 ☝️❌ یاد بگیریم کم ظرفیت نباشیم، به قول معروف جنبه داشته باشیم. 👌 «نعمت» و «بلا»، هر دو رو در خودمون هضم کنیم، و در هر حال از خدا و وظائفمون غافل نشیم.😇 ان شاء الله ، ، ، ، ، ، . ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
ریحــانہ شــ🌙ــو
بسم الله الرحمن الرحیم✨ رمان #در_آسمانم_برایت_جایی_نیست... #قسمت_125 _سام بریم اونو سوار شیم؟ آب د
بسم الله الرحمن الرحیم✨ رمان ... _خیر باشه مادر.. چیزی که نشده؟ دوباره نگاهم کرد. _نه خوب.. فکر کنم نگرانِ نیل شده بود! سرم و با خجالت پایین انداختم. نگاهِ معنی دارِ سام داشت ذوبم میکرد. بلند شدنش از کنارمون رو دیدم و قلبم از جاش کنده شد. پارسا راستی راستی داشت میومد اینجا! ولی با چه توجیحی؟ خاتون متوجه استرسم شد و آروم گفت: _نگران نباش مادر.. میگم من اصرار کردم! ناباور و خجول نگاش کردم که چشماش و روی هم گذاشت و لبخند گرمی زد. دلم میخواست بمیرم. طولی نکشید که صدایِ سالمِ پارسا گردنم رو خشک کرد. با استرس سرم و برگردوندم و از جام بلند شدم. سر به زیر سالم دادم. نمیتونستم تو چشاش نگاه کنم! _خوب موقع اومدی پارساجان... میخواستم قلیون نعنا سفارش بدم ولی از خاتون ترسیدم... اآلن دو نفریم زورمون بهش میچربه! سرمو بلند کردم. با لبخند بیروحی نگاهم میکرد. چقدر بی پروا!!.. بالفاصله از ترس سرم و پایین انداختم که گفت: _دیر وقته و منم خسته ام.. اگه اجازه بدین من و نیل دیگه بریم! همه با تحیر به هم نگاه کردن.. من یکی که مطمئن بودم مُردم! سامیار گفت: _چایی رو بخوریم همه با هم بریم! دوباره چشم تو چشم شدیم و گفت: _اگه میشه ما رو معاف کنین. انشااهلل یه وقت دیگه! از جاش بلند شد و منتظر من ایستاد.. این کارش هیچ توجیحی نداشت. رسما پیشِ خاتون و سام خرد شده بودم! اآلن پیشِ خودشون چه فکری میکردن؟؟؟ناخنم رو تا آخر توی گوشتم فرو بردم و به ناچار از جام بلند شدم. همه ی نیروم و جمع کردم و با صدایی آروم گفتم: _ببخشید. خاتون سریع گفت: _راست میگه پارساجان.. تو اآلن امانتی.. باید خبرش میکردیم. بردیا تو رو به اون سپرده.. ببخش پسرم. به اصرارِ من اومد! پارسا ناراحت گفت: _این چه حرفیه خاتون؟ گوشیش خاموش بود نگران شدم. اآلنم چون دیروقت بود اومدم دنبالش! خاتون لبخندی به روی جفتمون زد و گفت: _برین مادر دیرتون نشه! دستی به پیشونیِ خیس از عرقم کشیدم و بعد از خداحافظی پشتِ سرش راه افتادم. تا رسیدن به پارکینگ حتی یک کلمه هم با هم حرف نزدیم. کنار ماشین ایستاد و خشک گفت: _چرا گوشیت خاموش بود؟ اخم کردم. _این رفتارتون توی جمع اصال درست نبود جنابِ تهرانی! نیشخندی زد و سوار شد.. بعد از کمی مکث سوار شدم و با همون اخم و ناراحتی کمربندم و بستم. همین که ماشین و روشن کرد نفس عمیقی کشید و گفت: _پرسیدم گوشیت چرا خاموش بود؟ کالفه جواب دادم: _چون باطریش تموم شده بود! سکوتش رو که دیدم سرمو برگردوندم. با اخم و جدیت رانندگی میکرد. _این رفتارا یعنی چی؟ مگه مسئولیتِ من پای شماست که به خودتون اجازه میدین جلوی جمع خردم کنین؟ شما والدین من نیستین! به طرفم برگشت.. با اخم وحشتناکی. _سام چی؟ اون هست؟ 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 نویسنده: ناشناس ڪپے با ذڪر نام نویسنده بلامانع است🌹 @Reyhaneh_show