ریحــانہ شــ🌙ــو
بسم الله الرحمن الرحیم✨ رمان #در_آسمانم_برایت_جایی_نیست... #قسمت_233 پوزخندی گوشه ی لبش جان گرفت. _
بسم الله الرحمن الرحیم✨
رمان #در_آسمانم_برایت_جایی_نیست...
#قسمت_234
و سختِ پارسا انداخت. خوردنِ یک بستنی بود دیگر! مگر چقدر ارزش داشت در مقابل این اشک
های نادر و از ته دل دخترکش!
از الی دندونهای به هم فشرده شده اش با عصبانیت غرید.
_فقط همین یه بار!
بهارمیان اشک خندید و دستهایش را بر هم کوبید! از آغوشِ پارسا بیرون آمد و خودش را به نیل
رساند.
_عــــــاشقتم نیلی جون!
پارسا به این واژه ی بانمک لبخندی زد.
_حاال کجا رو دوس داری بریم؟
با ذوق به نیل نگاه کرد.
_مامانی بریم همونجا که بابایی همیشه میبره.
پارسا اخم کرد.
_ولی من یه جایی رو بلدم که بستنی هاش حرف نداره. دوس نداری امتحانش کنی؟
نیشش شل شد.
_آخ جــــون..!
نیل دور از چشمِ بهار پشت چشمی برایش نازک کرد و سرش را با تاسف تکان داد. پارسا روپوش
سفید رنگش را از تنش خارج کرد. سوئیچ ماشین را به سمت بهار گرفت.
_تا شما بشینین منم دفتر و امضا میکنم و میام!
بهار سوئیچ را قاپید و دست نیل را به طرف در کشاند. نیل با قدم های سنگین و ناراضی از اتاق
خارج شد. همین طور که مشغول عوض کردن لباسش بود دکمه ی اتصال تماس را فشرد.
_الو دکتر!
_توضیح بده ببینم چیکار کردی؟
بلند خندید.
_عجب کنه ای بود طرف. الکردار میگفت پروژه خارج از تهران قبول نمیکنم. دوبرابر قیمت
پیشنهاد دادیم تا راضی شه تا رودهن بیاد.
دکمه های پیراهن سه دکمه اش را با یک دست بست.
_قرارداد بستین؟
_نه بابا.. زن ذلیل میگه باید مشورت کنم. البته ظاهرا از قیمت بدش نیومده. کی بدش میاد آخه؟
ناموسا دکتر این یارو کیه که داریم این همه ضرر میکنیم؟
چراغ اتاقش را خاموش کرد و بیرون آمد.
_تو کارتو بکن کاری نداشته باش. چقدره مدت پروژه؟
_واال تعریف شرکتشونو خیلی شنیدم. با این اکیپی که این میبره کمتر از یه ماه! البته به احتمال
قوی برگرده. فکر نمیکنم مستقر شه!
دستش را الی موهایش فرو برد
_یه ماه..! خیلی کمه!
_چیزی فرمودین دکتر؟
کنار ایستگاه پرستاری ایستاد.
_نه با تو نبودم.. مردادی؟
_جونم دکتر؟
_میخوام همین هفته این قرارداد بسته شه. ضرر و زیانش مهم نیست. شده روزی ده بار زنگ
بزن. برو شرکت. روشنه؟
_شوما جون بخواه دکتر.. کارو تموم شده بدون!
_مرادی؟ اگه بفهمه من پشتِ قضیه ام واسه خودت دنبال سنگِ قبر باش.. میفهمی که چی میگم؟
_توهین میکنی دکتر؟ من خودم خدای این داللی هام. شوما خیالت راحت.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
نویسنده: ناشناس
ڪپے با ذڪر نام نویسنده بلامانع است🌹
@Reyhaneh_show
پارت جدیدمونه😍☝️☝️
#در_آسمانم_برایت_جایی_نیست...
😍♥️😍♥️😍♥️😍♥️😍♥️😍♥️😍
پرش بھ قسمت اول رمان👇👇
https://eitaa.com/Reyhaneh_show/5950
🌺 @Reyhaneh_show
🍃🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️خورشیــــد
🌙جایش را به ماه میدهد
⭐️روز به شب
🌙آفتاب به مهتاب
⭐️ولی مهـــــرخدا
🌙همچنان با شدت میتابد
⭐️امیدوارم قلب هاتون
🌙پر از نور درخشان
⭐️لطف و رحمت خدا باشه
🌙شبتون در پناه خدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱ســلام صبحتون دل انگیز
🌸یه روز خوب یه حس خوب
🌱یه تن سالم
🌸یه روح آرام و بزرگ
🌱آرزوی قلبی من براى شما
🌸آخـر هفته تـون زیبـا
🌿🌺﷽🌿🌺
🔸«انسانهای نالایق»
🔰جمعی از اصحاب در محضر رسول خدا بودند، حضرت فرمود: می خواهید کسل ترین، دزدترین، بخیل ترین، ظالم ترین و عاجزترین مردم را به شما نشان دهم؟
اصحاب : بلی یا رسول الله!
فرمود:
1⃣ کسل ترین مردم کسی است که از صحت و سلامت برخوردار است ولی در اوقات بیکاری با لب و زبانش ذکر خدا نمی گوید.
2⃣دزدترین انسان کسی است که از نمازش می کاهد، چنین نمازی همانند لباس کهنه در هم پیچیده به صورتش زده می شود.
3⃣بخیل ترین آدم کسی است که گذرش بر مسلمانی می افتد ولی به او سلام نمی کند.
4⃣ ظالم ترین مردم کسی است که نام من در نزد او برده می شود، ولی بر من صلوات
نمی فرستد.
5⃣و عاجزترین انسان کسی است که از دعا درمانده باشد.
📚داستان های بحارالانوار جلد 9
#هر_روز_یک_حدیث
#عرفان_و_آرامش 🦋👇
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌿🌺🌿🌺🌿
26.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
- حیرت عیسی(ع) و ماجرای مجنون و لیلی، ماجرای غلام امام سجاد علیه السلام ♥♥♥
شهید شیخ احمد کافی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•••
اربابـــ♡
یعنـےمیشود آنــروز؟
درون تنگــناے قـــبر
شانهام را بگـــیرے
وتڪــانم دهـے
اسمــع افهم(بشنو وبفهم)
#اناحسینابنعلی
رهــــایش ڪنید
سروڪــارش با مـــن است
بقــیه بــروند... :)⚘
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🦋تو لحظات سخت زندگی خدا نگاهت میکنه و میگه:
اگه نداشتهها ناآرومت میکنن،
فراموش نکن که تو من رو داری...
لحظههایی که دلت میگیره یا کسی دلت رو می شکنه ، به یاد داشته باش که هیچ چیز از چشم من پنهان نیست و هر سختی رو برات جبران میکنم
این و بدون یه سجادهٔ دلدادگی و یه نمازی که خالصانه با عشق بخونی آرامش رو به قلبت برمیگردونه.
و یه آیه قرآن که بهت میگه :
🌺🌿عسَىٰ رَبُّنَا أَن يُبْدِلَنَا خَيْرًا مِّنْهَا إِنَّا إِلَىٰ رَبِّنَا رَاغِبُونَ
🦋ﺍﻣﻴﺪ ﺍﺳﺖ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﻣﺎﻥ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻋﻮﺽ ﺩﻫﺪ ﭼﻮﻥ ﻣﺎ [ ﺍﺯ ﻫﺮ ﭼﻴﺰﻱ ﺩﻝ ﺑﺮﻳﺪﻳﻢ ﻭ ] ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﻣﺎﻥ ﺭﺍﻏﺐ ﻭ ﻋﻠﺎﻗﻪ ﻣﻨﺪﻳﻢ .(٣٢)
سوره قلم 🌿
با خدا همه چیز ممکنِ، فقط باید بهش اطمینان کنی و قلبت و خونه خدا کنی اون وقته که آرامش مهمون همیشگی خونه تو میشه ❤️🌿
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•