از علامه طباطبايی پرسیدند:
چطور ما مسلمانان نماز میخوانيم،
ولی بارانش در غرب و سرزمینهای اروپایی میبارد؟!
علامه طباطبایی فرمود:
با توجه به آيۀ [وَلَو اَنَّ اَهل القُری] آنچه موجب نزول باران و رحمت می شود « رعايت حقوق شهروندان » است
نه رعایت حقوق الهی.
این حقوق نیز در غرب و اروپا خیلی بهتر و بيشتر از سرزمینهای اسلامی رعايت ميشود.
خداوند گفته من از حق خودم میگذرم، اما از حق الناس نمیگذرم…
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹 روزی جوانی را دیدم که در کمال ادب سمت حرم اباعبدالله آمد و سلام داد و من نیز جواب سلام امام حسین به آن جوان را شنیدم. از جوان پرسیدم چه کرده ای که به این مقام رسیدی درحالیکه من پانزده سال است امام جماعت کربلا هستم و جواب سلامم را نمی شنوم؟
پاسخ داد پدر و مادر پیر و از کارافتاده ای داشتم که دیگر توانایی پیاده زیارت آمدن را نداشتند؛ قرار بر این شد هر شب جمعه یکی از والدینم را روی پشتم سوار کنم و به زیارت ببرم. یک شب جمعه که بسیار خسته بودم و نوبت پدرم بود، خستگی و گرسنگی و تشنگی ام را به رویشان نیاوردم و پدرم را سوار بر پشتم به زیارت امام حسین علیه السلام آوردم و برگرداندم.
وقتی خسته به خانه رسیدم دیدم مادرم بسیار گریه می کند؛ پرسیدم مادرم چرا گریه می کنی؟ پاسخ داد پسرم می دانم که امشب نوبت من نبود و تو هم بسیار خسته ای. اما می ترسم که تا هفته ی بعد زنده نباشم تا به زیارت اباعبدالله بروم. آیا می شود امشب مراهم به زیارت ببری؟
هرطور بود مادرم رو بر پشتم سوار کردم و به زیارت رفتیم. تمام مدت مادرم گریه می کرد و دعایم می نمود. وقتی به حرم رسیدیم دعا کرد ان شاء الله هربار به امام حسین علیه السلام سلام بدهی، خود حضرت، سلامت را پاسخ بدهند.
و این شد که من هر بار به زیارت اباعبدالله علیه السلام مشرف می شوم و سلام می دهم، از داخل مضجع شریف صدای جواب سلام حضرت را میشنوم. همهی اینها از یک دعای مادر است
👤: ایت الله میلانی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔸اگر یک شخص غنی که به او اطمینان و اعتماد داری؛به تو بگوید نگران نباش و غصه بدهیهایت را نخور، خیالت راحت باشد، من هستم، ببین این حرف او چقدر به تو آرامش میبخشد و راحت میشوی.
🔸خدای مهربان که غنی و تواناست به تو گفته است: «الیس الله بکاف عبده»؛
" آیا خداوند برای کفایت امور بندهاش بس نیست؟ " یعنی ای بنده ي من، برای همه کسری و کمبودهایِ
دنیوی و اُخرويت من هستم.
این سخن خدا چقدر انسان را راحت میکند
و به او آرامش میبخشد ...
لذاست که فرمود:
«الا بذکر الله تطمئن القلوب»
" دلها با يادِ خدا آرامش مییابند. "
#حاج_اسماعیل_دولابی✨
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
#حکایت_کر_وعیادت_مریض
مرد كری بود كه می خواست به عیادت همسایه مریضش برود. با خود گفت: من كر هستم. چگونه حرف بیمار را بشنوم و با او سخن بگویم؟ او مریض است و صدایش ضعیف هم هست. وقتی ببینم لبهایش تكان می خورد. می فهمم كه مثل خود من احوالپرسی می كند. كر در ذهن خود، یك گفتگو آماده كرد. اینگونه: من می گویم: حالت چطور است؟ او خواهد گفت(مثلاً): خوبم شكر خدا بهترم.
من می گویم: خدا را شكر چه خورده ای؟
او خواهد گفت(مثلاً): شوربا، یا سوپ یا دارو.
من می گویم: نوش جان باشد. پزشك تو كیست؟
او خواهد گفت: فلان حكیم.
من می گویم: قدم او مبارك است. همه بیماران را درمان می كند. ما او را می شناسیم. طبیب توانایی است.
كر پس از اینكه این پرسش و پاسخ را در ذهن خود آماده كرد. به عیادت همسایه رفت و كنار بستر مریض نشست. پرسید: حالت چطور است؟ بیمار گفت: از درد می میرم.
كر گفت: خدا را شكر.
مریض بسیار بدحال شد. گفت این مرد دشمن من است.
كر گفت: چه می خوری؟
بیمار گفت: زهر كشنده.
كر گفت: نوش جان باد.
بیمار عصبانی شد. كر پرسید: پزشكت كیست؟
بیمار گفت: عزراییل
كر گفت: قدم او مبارك است.
حال بیمار خراب شد، كر از خانه همسایه بیرون آمد و خوشحال بود كه عیادت خوبی از مریض به عمل آورده است. بیمار ناله می كرد كه این همسایه دشمن جان من است و دوستی آنها پایان یافت.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
تو انسان باش
باخدایت هر روز حرف بزن
شکرگزارش باش با زبان خودت
خدا میفهمد حرفهایت را
نترس خدا بد نیست!
حق کسی را نخور
دلی را نشکن
غمگینی را شاد کن
مریض را مداوا کن
تو به اندازه ی توانت خوب باش
و خوبی کن!
بخدا خدا همینجاست
در دل تو در افکار تو !
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍#مکر_زرقاء
چون آمنه مادر پیامبر اکرم (ص)، آن حضرت را حامله شد، کهانت کاهنان مختل شد. سطیح که کاهنی معروف از طایفه ی غسان بود به زرقاء یمامه که او هم کاهنه بود نامه نوشت که باید در خاموش کردن این نور به هر مکر و خدعه متمسک شد. زرقاء با آرایشگر حضرت آمنه به نام «تکنا» آشنا بود. او روزی تکنا را دید و گفت: چرا ناراحت هستی؟ او هم جریان تولد مولودی را که باعث شکستن بتها و ذلیل شدن کاهنان میشود خبر داد. پس زرقاء کیسه ای زر را به تکنا نشان داد که اگر در این کار کمک کنی این کیسه از آن تو میشود، او هم قبول کرد. به حیله ی زرقاء بنا شد تکتا روزی برای آرایشگری آمنه برود و وسط کار با کارد زهرآلود به پهلوی او بزند که مادر و فرزند بمیرند! از آن طرف هم زرقاء و هم بنی هاشم را آن روز موعود دعوت کند تا تکنا آن کار را تنهایی و بدون مزاحمت انجام دهد. روز موعود فرا رسید بنی هاشم برای صرف غذا حاضر شدند و تکنا هم در خانه ی آمنه به آرایشگری مشغول شد. وسط کار، تکنا خنجر زهرآلود را در آورد که بزند، دستی از غیب بر تکنا زد و او بر زمین افتاد، در حالی که چشمش نمیدید، فریاد آمنه هم بلند شد و زنان بنی هاشم دور او جمع شدند و از واقعه پرسیدند و او جریان را نقل کرد. به تکنا گفتند: چه چیز باعث شد این حیله را انجام دهی؟ گفت: به دستور زرقاء انجام دادم، او را بگیرید. پس خود تکنا به درک واصل شد و زرقاء نیز خود را از مکه با مشکلات زیاد به وطن اصلی اش یمامه رساند و مکر او هیچ صدمه ای به آمنه و حمل مبارکش نرساند!
📙یکصد موضوع، پانصد داستان 500/1 - 501؛ به نقل از: خزینة الجواهر / 548.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍#حضرت_عیسی_و_مرد_حسود
داوود رقی میگوید: از امام صادق علیه الیسلام شنیدم که فرمود: از حسد بپرهیزید و بر یکدیگر حسد نورزید. سیر و سیاحت در عالم یکی از خصوصیات شریعت عیسی (ع) بود. روزی با مرد کوتاه قدی که از اصحابش بود سیر میکرد تا رسیدند کنار دریا. عیسی گفت: «بسم الله بصحة یقین منه»، سپس روی آب راه رفت. همسفر عیسی که این وضع را دید. او هم پیروی کرد و گفت: «بسم الله بصحة یقین منه» و روی آب حرکت کرد و به عیسی ملحق شد. در این هنگام در خاطرش گذشت عیسی روی آب راه میرود من هم راه میروم، پس چرا او بر من فضیلت داشته باشد، ناگاه در آب فرو رفت و عیسی (ع) او را نجات داد. پرسید: چه فکر کردی که در آب فرو رفتی؟ عرض کرد: وقتی شما بر آب گذر کردی و من هم از پی شما آمدم، بر خود بالیدم و گفتم: پس عیسی چه فضیلتی بر من دارد؟ عیسی(ع)؟
فرمود: ای مرد! بلند پروازی کردی و نفس خود را ستودی و خداوند بر تو غضب کرد. اکنون توبه کن تا به مقام اول خود برگردی. آن مرد در همان حال توبه کرد و پشت سر عیسی به راه خود ادامه داد. آن گاه امام صادق فرمود: پس از خدا بترسید و از حسد پرهیز نمایید. خانمانها از حسد کرده خراب
باز شاهی از حسد گردد غراب [2]
📙پند تاریخ 147/2 -148؛ به نقل از: الانوار النعمانیه / 261
[2]: مولوی. غراب یعنی: کلاغ.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
8.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥 تقابل ذکر دنیا با آخرت
┄┅═✾•••✾═┅┄┈
💠 استاد علیرضا پناهیان
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌿...صَعصَعَةِ بنِ صوحان: یا علی! شما برترید یا عیسی بن مریم ؟
حضرت فرمودند: مادر عیسیٰ در بیتُ المُقَدَّس بود؛ وقتی که هنگام ولادت عیسیٰ رسید، شنید گوینده ای، خطاب کننده ای به او می گوید: ای مریم! از بیتُ مُقَدَّس بیرون برو. اینجا خانه ی عبادت است نه خانه ی ولادت؛ «هـٰذا بَیْتُ الْعِبادَةِ لا بَیْتُ الْوِلادَةِ». (این خطاب به مریم آمد و لذا مریم از آنجا به وسط صحرا، پای آن درخت خرمای خشکیده رفت.)
🌱 من علی؛ مادرم فاطمه ی بنت اسد سلام الله علیها؛ هنگامی که زمان وضع حمل او رسید و نزدیک شد؛ در مسجد الحرام بود. «فَانْشَقَّ حائِتُ الْحَرَمِ الْکَعْبَةِ»؛ دیوار کعبه شکافته شد. و شنید گوینده ای، خطاب کننده ای به فاطمه ی بنت اسد سلام الله علیها می گوید: ای فاطمه ی بنت اسد! داخل شو؛ داخل کعبه شو. و مادرم فاطمه ی بنت اسد سلام الله علیها وارد وسط خانه ی کعبه شد. و مرا به دنیا آورد و من متولّد شدم. و چنین فضیلتی برای اَحَدی نبوده است؛ نه پیش از من؛ نه آینده گان پس از من. (لذا من از عیسی بن مریم هم افضلم)
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲قبل از دعا، اینو بگید ...
همدیگه رو ببخشیم ..🌺
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•