🔷بیا باهم بخوانیم دعای فرج به نیابت انبیاوحضرت زهرا س راکه هست گشایش امور دنیا را
🔷بیا باهم بخوانیم #دعای_فرج به نیابت شهدای گمنام را
برا امدن یوسف زهرا س
❤️❤️❤️❤️❤️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✅زلال و شفاف باشید
✍استخر خيلی زلال و شفاف است، نگاه که میکنيد ته آن پيداست. اما حوضها همیشه زلال نيستند. گاهی چنان جلبک زدند که اگر شما يک سينی هم در آن بياندازيد پيدا نمیشود.
چرا استخرها اينقدر زلال و شفاف هستند؟ چون اطرافش يک دريچههايی هست. دائم سرريز میشوند. چون سرريز میشوند زلال هستند. انسانهايی که سرريز میشوند ثروت و سرمايه و دانشی دارند و برای خودشان نگه نمیدارند و پيرامون خودشان را برخوردار میکنند همين باعث زلال شدن آنها میشود. باعث پاک شدن آنها میشود. قرآن به پيامبر میفرماید: «خذ من اموالهم» از اينها پول بگير، برای چه؟ «تُطَهِرُهُم» چون تو با اين کار اينها را پاک میکنی.
📚 سوره توبه آیه ۱۰۳
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃﷽🌸🍃
❌ #لقمهی_حرام حتّی در نسلِ آدم هم اثر میذاره:😱
امام صادق(ع) فرمود:
⚡️ كسبُ الحرام يَبينُ فی الذُّريّة.
👈 اثرِ مالِ حرام، در ذريه و فرزندانِ انسان آشكار میشود.
📚 الکافی، ج ۵، ص ۱۲۵.
☝️ اگر امروز مواظبِ لقمهی غذات نباشی!
فردا مجبوری مواظبِ
➖ حجابِ دخترت..
➖ غیرتِ پسرت..
➖ حیایِ همسرت..
و.... باشی.
☝️ چون #لقمهی_حرام شروعِ همه مصیبتهاست.
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✅تلنگر
✍دنیایی که به خاطر کرونایش در خانه بمانی و به خاطر زلزلهاش از خانه بیرون بروی ، ارزش آنچنانی ندارد . در کرونا قید دیدارها را زدیم و در زلزله قید مال و اموال را . همه این اتفاقهای بد نشان میدهد که نباید این دنیا را آنقدر جدی گرفت .نباید این روزها را فراموش کنیم .روزهای تلخ . تمام این اتفاقات تلخ به زبان ساده به ما میگوید با هم مهربان باشیم ، سخت نگیریم ، پول و مال دنیا را جدی نگیریم و از زندگی لذت ببریم .
سه ماهی است که عجیب دلمان برای زندگی کردن تنگ شده است پس قدر زندگی کردن را بدانیم .
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
حفظ زبان، حفظ زبان، حفظ زبان
در روایت داریم پس از آنکه امام باقر به جابر جعفی فرمودند:
خوش به حال افرادی در زمان غیبت بر اعتقاد به ما استوار بمانند، جابر گفت: بهترین چیزی که مومن میتواند در آن زمان استفاده کند چیست؟
امام فرمودند: نگهداری زبان(سکوت)...
بحارالانوار١۴۵/۵٢، حدیث ۶۶
سفینه البحار۵١٠/٢
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃﷽🌸🍃
😇 خدا خودش قسم خورده که برامون محافظ گذاشته، دیگه نگرانِ چی هستی؟؟!👇
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
🕋 وَ السَّمَاءِ وَ الطَّارِقِ (۱) وَ مَا أَدْرَاکَ مَا الطَّارِقُ (۲) النَّجْمُ الثَّاقِبُ (۳) إِن کُلُّ نَفْسٍ لَّمَّا عَلَیْهَا حَافِظٌ (۴)
💢 سوگند به آسمان، و سوگند به کوبنده شب!
💢 و تو چه میدانی که کوبندهی شب چیست؟!
💢 همان ستارهی درخشان و شکافندهی تاریکیهاست!
💢 به این آیاتِ بزرگِ الهی سوگند، که هر انسانی، مراقب و محافظی دارد!
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
ریحــانہ شــ🌙ــو
بسم الله الرحمن الرحیم✨ رمان #در_آسمانم_برایت_جایی_نیست... #قسمت_164 تصویر دکتر کم کم از جلوی چشمم
بسم الله الرحمن الرحیم✨
رمان #در_آسمانم_برایت_جایی_نیست...
#قسمت_165
سرمو بلند کردم و با نگاهی که توش التماس موج میزد نگاهش کردم.
_ولی باید بهم قول بدی منو تو این خلوت راه بدی... خوف نکنی... باشه دخترم؟
سرمو تکون آرومی دادم... از تماس دستای گرمش با شونه هام حجم عظیمی از آرامش به تنم
سرازیر شده بود.
_رفتی بیرون به پدرت بگو بیاد داخل... تو هیچ حرفی نزن.. من درستش میکنم!
لبخند کم جونی بهش زدم و از جام بلند شدم.
بدنم رو کمی جلو کشیدم و سرم رو روی داشبورد ماشین گذاشتم.. احساس سبکی میکردم.. به
طرز عجیبی سبک و آروم! بابا از لحظه ی خروجش از اتاق دکتر ساکت و صامت بود.. نه اون
چیزی گفت و نه من چیزی ازش پرسیدم. نمیدونستم دکتر بهش چی گفته . نمیدونستم حرفای
من رو بهش زده یا نه ولی در هر حال هر چی که بینشون رد و بدل شده بود بابا رو فوق العاده تو
فکر برده بود. اونقدر که چندین جا پشت چراغ قرمز با صدای بوق های ماشین پشت سری به
خودش میومد و ماشین رو راه می انداخت! دستم رو به پارگی جزئی درز مانتوم بند کردم و بی صدا
با چشم چراغ های سفید و پرنورِماشین رو به رویی رو دنبال کردم!
_نظرِ خودت هم همینه؟
نگاش کردم... سرد و خاموش رانندگی میکرد.
_در موردِ چی؟
نگام کرد... کوتاه و گذرا نگاهم کرد ولی تو همون چند ثانیه بهم فهموند منظورش چیه! سرمو
پایین انداختم.
_میگفت براش خوبه یه مدت با خودش تنها باشه.. میگفت باید تنهایی باهاش مبارزه کنه..
خودش باید بخواد و پاشه.. میگفت هیچ کس نمیتونه مجبورش کنه به زندگیش ادامه بده به جز
خودش!
بزاق دهنم رو به زور قورت دادم.
_میگفت اینجا بمونه براش راحت تره تا اینکه بره پیش کسایی که فکر میکنه پیششون خرد شده.
از صدای آروم و ناراحتش قلبم فشرده شد... قلبی که بعد از مدت ها برای اولین بار حس اش
میکردم!
_دوست داری اینجا بمونی ؟
سرمو تکون آرومی دادم. نفس عمیقی کشید.
_با مادر و برادرت صحبت میکنم. اگه دوست نداری برگردی و اینجا راحت تری من حرفی ندارم!
فقط باید یه قولی بهم بدی!
سرمو برگردوندم و نگاش کردم.. چقدر ساده با همه ی حماقتهای من کنار میومد!
_باید مثل همون روزِ برفیِ زمستون که رو تراس به قول دادی بازم قول بدی... قول بدی که پا
شی.. که اینبار وقتی میبینمت چشمات این شکلی نباشه.. که یه دختر موفق ومایه ی افتخار و
سربلندیِ من باشی.. که دانشگاه و محکمتر بچسبی و بیخیالش نشی! قول میدی بابا؟
به چشمای حسرت بارش خیره شدم. چشمایی که خسته تر و ناامید تر از چشمای من بودن. چقدر
کور بودم که تا به امروز این نمِ اشک رو تو نی نیِ قهوه ای و مهربونش ندیده بودم!
بی صدا سر برگردوندم.. بابا منو خوب میشناخت. شاید جواب نداده بودم.. شاید قول نداده بودم
اما نه هم نیاورده بودم.. میدونستم همین امید هم براش کلی بود!
دستای مامان رو که محکم دور کمرم حلقه شده بود آروم باز کردم و دستمو روی گونش کشیدم.
_به خدا سخته مامان... فکرم میمونه اینجا.
در مقابل این همه اشک نگاه من فقط شیشه بود و شیشه!
_نگران نباشین.. بچه نیستم... دیگه دلیلی برای نگرانی نمونده!
بردیا سوار ماشین شد و درو کوبید.. نگاه ناراحتی به جای خالیش انداختم.
_ازش ناراحت نشو مامان.. نگرانته.. از دیروز تا حاال نتونسته با تصمیم پدرت کنار بیاد. ما هم
نتونستیم ولی حاال که دکترتم تایید کرده...
گوشه روسریش رو به چشمش کشید و ادامه ی حرفش رو با گریه ی بی صداش قطع کرد.دستمو
جلو بردم و روی روسریش کشیدم.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
نویسنده: ناشناس
ڪپے با ذڪر نام نویسنده بلامانع است🌹
@Reyhaneh_show
پارت جدیدمونه😍☝️☝️
#در_آسمانم_برایت_جایی_نیست...
😍♥️😍♥️😍♥️😍♥️😍♥️😍♥️😍
پرش بھ قسمت اول رمان👇👇
https://eitaa.com/Reyhaneh_show/5950
🌺 @Reyhaneh_show
🍃🌺
✅چه کنیم تا از اصحاب امام زمان عج باشیم؟
✍امام صادق عليه السّلام فرمودند:
كسي كه دوست ميدارد از اصحاب امام قائم بشمار آيد، پس در انتظار بسر ببرد و ورع و پارسايي را پيشه خود سازد و به محاسن اخلاق بپردازد، اين چنين كسي را منتظر گويند و اگر بميرد در حاليكه امام خود را زيارت نكرده باشد، پاداش وي بسان كساني است كه در ركاب امام حضور دارند.
📚 مستدرك سفينة البحار، ج ۶، ص ۱۸۴
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃﷽🌸🍃
🔻لقمهی حرام🔻
قرآن کریم میفرماید:
🕋 وَ لاٰ تَأْکُلُوا أَمْوٰالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبٰاطِلِ (بقره/188)
💢 اموالِ یکدیگر را به باطل و ناحقّ در میان خودتان نخورید.
✍ بسیاری از گناهان حاصلِ لقمهی حرامه.
#لقمهی_حرام باطنِ آدم رو خراب میکنه، و اثرِ خودش رو، در اعمالِ فرد نشون میده.
به قول شاعر:
از کوزه همان برون تراود که در اوست...
#لقمهی_حرام حتّی باعث میشه که آدم امامِ خودش رو بکشه.😱
امام حسین(ع) روز عاشورا به لشکر دشمن فرمود: اینکه شما سخن منو گوش نمیکنید و میخواید منو بکشید، یکی از دلایلش اینه:
⚡️ مُلِئَت بُطونُكُم مِنَ الحَرامِ، فَطُبِعَ عَلى قُلوبِكُم.
👈 شکمهایتان از حرام پر شده، و در نتیجه بر قلبهای شما مُهر خورده است، و گمراه شدهاید، و سخن حق را نمیشنوید.🖤
📚 بحارالانوار، ج 45، ص 8.
☝️ نکته مهم اینه که، تا میگیم #لقمهی_حرام بعضیها فکر میکنند یعنی از دیوار مردم بالا رفتن و دزدی کردن..
❌☝️نخیر
😨 هر کسی تو هر کاری که بهش واگذار کردن، و در قبال اون کار داره پول میگیره، به میزانی که از کارش کم بذاره، به همون میزان داره لقمهی خودش رو خراب میکنه:👇
☜ کارمندی که از کارش میزنه..
☜ مدیر و مسئولی که کمکاری میکنه..
☜ معلّمی که برا دانش آموزاش کم میذاره..
☜ مغازهداری که ترازوش بالا و پائین میشه..
☜ و... همه دارن لقمهی خودشون رو خراب میکنند.
☝️ بیشتر حواسمون به نونی که سر سفرههامون میبریم باشه.
#معارف_قرآن، #لقمهی_حرام، #لقمهی_حلال.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج