eitaa logo
ریحــانہ شــ🌙ــو
998 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
2.2هزار ویدیو
87 فایل
یا رزاق؛ پارت جدید هر روز 😍 🆔 @Niai73 قسمت اول #درآسمانم_برایت_جایی_نیست...👇 https://eitaa.com/Reyhaneh_show/5950" rel="nofollow" target="_blank">https://eitaa.com/Reyhaneh_show/5950 قسمت اول #بازگشت_گیسو 👇👇 https://eitaa.com/Reyhaneh_show/897 قسمت اول #ریحانه_شو👇 https://eitaa.com/Reyhaneh_show/5
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸 🌸 امام صادق عليه السلام: ♦ سه دعاست كه از درگاه خداوند متعال رد نمی شود: 🔹دعاى پدر براى فرزندش، هر گاه كه به او نيكى كند، و نفرينش در حقّ او، آنگاه كه از او نافرمانى نمايد؛ 🔹 نفرين ستم ديده در حقّ كسى كه به او ستم كرده است، و دعايش براى كسى كه انتقام او را از ستمگرى گرفته است؛ 🔹 و دعاى مرد مؤمن براى برادر مؤمنش كه به خاطر ما به او كمك [مالى] كرده است و نفرينش درباره وى، هر گاه بتواند به او كمك [مالى] كند و برادرش به آن كمك نياز شديد داشته باشد و وى كمكش نكند. 📕بحارالأنوار، ج 74 ص، 396 🌸🍃🌸. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸✨ امام صادق ؏ ؛ هرڪس گرفتار و اندوهگین است ذڪر یونسیه را بسیار بخواند ✨ ✺《لا إلهَ الّا أنتْ سُبحانَکَ إنّی کُنتُ مِنَ الظّالِمین》✺ 📚 الخصال 319/1 🌹 زیاد خواندن《سوره فلق》 موجـب سـهولت اسـباب رزق و وسعت آن خواهد شد ✨ 📚 مفاتیح الجنان 956 📣رسول خدا: صلی الله علیه واله 🔔👈سرعت نفوذ آتش در خوردن گیاه خشک به پای سرعت اثر غیبت در نابودی حسنات یک بنده نمی‌رسد. 📕بحارالانوار،ج75،ص 229 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨ نمیشه انکار کرد که زندگی زبر و خشن و گاهی هم حال بهم زنه، اما لذت‌هایی هست که باهاشون می‌تونیم زندگی رو لطیف کنیم، اهلی کنیم، خوشایند کنیم، باید لذت‌های زندگی رو بچشیم، هر چی می‌خواد باشه، عشق، هنر، ورزش حتی جنگیدن و پیروز شدن، بعداً می‌تونیم درباره مسخره بودن یا نبودن زندگی صحبت کنیم. فکرش رو بکن تو هفتاد یا هشتاد سالگی لذتی رو تجربه کنی و بعد با خودت بگی: "اَه لعنتی چرا من این رو تا الان تجربه نکرده بودم!" 📚 قهوه سرد ✍🏻 روزبه معین •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از 💚 تبلیغات آیه گرافی🍁
حکاکی اذکار و اسما الهی و مقدس بر روی سنگ.که سفارشات زیادی در روایات شده است.. 😍.به گروه ما بپیوندید.. 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1283260472Ca182fd0bbb
ریحــانہ شــ🌙ــو
بسم الله الرحمن الرحیم✨ رمان #در_آسمانم_برایت_جایی_نیست... #قسمت_183 کنارش رد شدم. هنوز چند قدمی ن
بسم الله الرحمن الرحیم✨ رمان ... نفسم باال نمیومد. _بسته! به طرفش برگشتم. _انقدر اون چند ماه و تو سرم نکوب.. نمیخوام ازش کوچیکترین چیزی یادم بمونه. میفهمی؟ ناراحت نگام کرد. _نکن این کار و با خودت! مکثی کرد و گفت: _نمیخوام به هیچ وجه تبرعه اش کنم. بخوامم نمیتونم. خدای باالی سرم شاهده که از شبی که با اون حال و روز از پیشم رفت باهاش نه در تماس بودم و نه حرفی باهاش زدم. سکوتم رو که دید ادامه داد: _فکر کردم شاید بهتر شی اگه بدونی بازیت نداده.. با همه ی بیفکری و ترسوییش.. با همه ی ناحقیش نامرد نبود نیل! خنده ی از ته دلی سر دادم..از شدت خنده زخمم سر باز کرد و دهنم شور شد. دستمو تو هوا تکون دادم تا ادامه بده. حالم رو خوب میفهمید.. از نگاه شرمندش میشد خوند... اون رنگ این خنده ی درد دار رو میدید! _یه دختری بود که سامان بهش معرفی کرد... دخترِ از مستیش سوء استفاده کرده و... نفسشو بلند فوت کرد و سرشو پایین انداخت. تصویر رژ لب صورتی رنگ روی یقش جلوی چشمم زنده شد. چه ساده ازش گذشته بودم! چقدر کور بودم. دستمو مشت کردم. اونقدر که خون انگشتهام بند اومد و به گزگز افتاد! _یه روز قبل از عروسیتون دختره با یه شکم بزرگ تو بیمارستان جلوش سبز شد.. میگفت باید پدری کنی و پای خطات بایستی.. نمیدونی.... ندیدی چه حال و روزی داشت اون شب.. تا ساعت دوازده شب یکبند گریه کرد و زد و شکوند. دیده بودم! میدونستم یه دردی داره... دردی که قرار بود شروع دردهای من باشه! _با این حال گفت بهم نمیزنم.. میگفت نمیتونم بدون نیل زندگی کنم .. میگفت برام مهم نیست سایه و بچه اش.. ولی!.... دستمو دوباره روی گوشم گذاشتم... نمیخواستم بشنوم. کاش میفهمید با این حرفاش فقط نفرتم رو هزار برابر میکنه.. چه توجیه ناانصافانه ای! _صبح روز عروسیتون زنگ زد بهم. گویا دختره شماره مادرش رو پیدا کرده و موضوع رو باهاش در میون گذاشته. مادرش هم از ترس آبرو و اسم و رسمشون سکته کرده. وقتی پیشم اومد بیچاره تر از یه بچه چند ماهه بود. میگفت بین مادرش و تو و یه بچه بیگناه مونده.. دختره هم تهدیدش کرده بود که اگه نخوای برای بچه پدری کنی میکشمش! نمیدونم دیگه ترفند زنانه بود یا هر چیز دیگه! هر چی که بود بد با حس عذاب وجدان پارسا بازی کرد. دستام میلرزید.. نفسم به شماره افتاده بود. با یه حرکتِ آنی از ماشین بیرون پریدم.. با پاهای سنگینم پیاده رو رو با آخرین توانم پشت سر میذاشتم.. طولی نکشید که دستش از پشت سر روی بازوم نشست. با دست خودمو بغل کردم و بی توجه بهش راهمو ادامه دادم. باز سردم شده بود.. باز هم زمستون بی رحم با همه ی سوز و سرماش وارد قلب بیچارم شده بود. نمیدونم سرعتم چقدر بود که پشت سرم به نفس نفس افتاده بود! _دیدی با مرگ پدرش به چه روزی افتاد نیل... گفت نمیتونم بشینم و ببینم مادرم هم به خاطر من و حماقتم از دست بره.. گفت لیاقت دختری مثل نیل نیست به پای خطای من هر روز بشکنه و خرد بشه... گفت با رفتنم یه بار میشکنه ولی فردا پسفردا که این دختره بین عالم و آدم جار زد که مادر بچه ی شوهرشه روزی هزار بار میشکنه! سرعتم رو بیشتر و بیشتر کردم... توی پیاده رو دیوانه وار میدویدم.. صدای ایمان دور و دورتر می شد. _خائن نبود نیل.... گناهکار بود ولی خائن نبود.. دستمو روی گوشم گذاشتم و اجازه دادم صدای بلند هق هقم گوش فلک رو کر کنه! منظره ترحم آمیزی بود! 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 نویسنده: ناشناس ڪپے با ذڪر نام نویسنده بلامانع است🌹 @Reyhaneh_show
پارت جدیدمونه😍☝️☝️ ... 😍♥️😍♥️😍♥️😍♥️😍♥️😍♥️😍 پرش بھ قسمت اول رمان👇👇 https://eitaa.com/Reyhaneh_show/5950 🌺 @Reyhaneh_show 🍃🌺
✍امام رضا علیه السلام: هيچ يك از شيعيان على نيست كه روز مرتكب عمل زشتى يا گناهى شود ، مگر آن كه شب اندوهى به او رسد كه آن گناه را فرو ريزد ؛ پس ، چگونه قلم براى نوشتن گناهان چنين كسى به كار افتد؟! 📚‌بحار الانوار •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨✨✨🌹 ✨✨🌹 ✨🌹 ✨فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ ✨وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ ﴿۱۵۲﴾ ✨پس مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم ✨و شكرانه‏ ام را به جاى آريد ✨و با من ناسپاسى نكنيد (۱۵۲) 📚سوره مبارکه البقرة ✍آیه ۱۵۲ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ✨🌹 ✨✨🌹 ✨✨✨🌹
🦋امام على عليه ‏السلام: خوش‏رفتارى، بر محبّت دل‏ها مى‏افزايد حُسنُ الصُّحبَةِ يَزيدُ في مَحَبَّةِ القُلوبِ غررالحكم، حدیث4812 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧پایان متفاوت برای دو گناه ! یکی پیغمبر شد و یکی رانده شد حجت الاسلام قرائتی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
☀️💐☀️💐☀️💐☀️💐☀️💐☀️ ✨﷽✨ ✍️حاج آقا دولابی (ره): ﻫﺮ ﺟﺎ ﺧﺪا اﻣﺘﺤﺎﻧﺖ ﮐﺮد و ﯾﮏ ﺧﻮرده ﻋﻘﺐ رفتی غصه ﻧﺨﻮر .این اﻣﺘﺤﺎن ﻻزم ﺑﻮد ﺗﺎ ﺑﻪ ﻧﺎﻗﺺ ﺑﻮدن ﺧﻮد ﭘﯽ ﺑﺒﺮي. ﯾﮏ کمی ﺗﻼش میکنی ﺟﺒﺮان ﻣﯽﺷﻮد. اﻣﺘﺤﺎن، ﻓﻀﻞ ﺧﺪاﺳﺖ و ﺑﺮاي رﺷـﺪ ﺧﻠـﻖ ﻧـﺎﻓﻊ و ﻻزم اﺳـﺖ . پیامبر اکرم ص از ﺧﺪاوﻧـﺪ درﺧﻮاﺳﺖ ﮐﺮد امت ﻣﻦ را اﻣﺘﺤﺎن ﻧﮑﻦ.ﺧﺪاوﻧﺪ ﻓﺮﻣﻮد: این ﮐﺎر نمیشود. ﺑﺎﯾـﺪ اﻣﺘﺤـﺎن ﺷﻮﻧﺪ. پیامبر ص ﻋﺮض ﮐﺮد: ﭘﺲ ﻃﻮري اﻣﺘﺤﺎﻧﺸﺎن ﮐﻦ ﮐﻪ امت ﻫﺎي دیگر متوجه ﻧﺸﻮﻧﺪ. ﻓﺮﻣﻮد: ﻃﻮري اﻣﺘﺤﺎﻧﺸﺎن میکنم که ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﻣﺘﻮجه ﻧﺸﻮید.ﻗـﺮآن ﮐﻪ ﻓﺮﻣـﻮد:"اقرَاء کتابَکَ کَفی بِنَفسِکَ الیومَ عَلَیکَ حسیباً ": ﺧﻮدت ﻧﺎﻣﻪ ي اﻋﻤﺎﻟﺖ را ﺑﺨﻮان ﮐﻪ اﻣﺮوز، ﺧﻮدت ﺑﺮاي رﺳﯿﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﺣﺴﺎب ﻫﺎﯾﺖ ﮐﻔﺎﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ؛ ﻣﻌﻠﻮم ﺷﺪ ﮐﻪ ﺧﻮد ﺧﺪا ﻫﻢ ﻧﮕﺎه نمیکند. ﯾﮏ ﻣﻌﻨﯽ آیه این اﺳﺖ که:"حاسِبوا اَنفُسَکُم قبلَ أن تُحاسِبوا" : ﻗﺒﻞ از آﻧﮑـﻪ ﺑـﻪ ﻣﺤﺎﺳـﺒﻪ ي ﮐﺎرﻫﺎﯾﺘﺎن ﺑﭙﺮدازﻧﺪ، ﺧﻮدﺗﺎن ﺣﺴﺎب ﮐﺎر ﻫﺎﯾﺘﺎن را رﺳﯿﺪﮔﯽ ﮐﻨﯿﺪ .ﻣﻌﻨﯽ دیگرش ﻫﻢ این اﺳﺖ که ﺑﻨﺪه ي ﻣـﻦ، ﻧﻤـﯽ ﺧﻮاﻫـﺪ ﺻﻮر ﺗﺤـﺴﺎب ﮐﺎرﻫﺎیت را ﭘـﯿﺶ ﻣـﻦ ﺑﯿـﺎوري ، ﺗـﻮ می ﺧﻮاﻫﯽ ﺧﻮب ﺑﺎشی، ﻣﻦ ﻫﻢ ﻫﻤﺎن ﻃﻮرت میکنم که میخواهی. 📚منبع:کتاب مصباح الهدی اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم اجمعین 🌹 🌹 🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤 ☀️🌳🕊🌻🌷🌴🌼🦋🌸🌴🌻🌷🌳🕊☀️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
و نعــمتى را كه خدا بر شما ارزانى داشته و نيز پـــيمانى را كه شما را به انجام آن متعـــهد گـــردانيده به آوريد آنگاه كه گفتيد شنيديم و اطاعت كرديم و از خدا داريد كه خدا به راز دلها آگاه است. 📚سوره مبارکه المائدة آیه ۷ 👇 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•