👨🏼‍⚕️مصاحبه کامل محققی که ۳۰ سال روی درمان 🧬ریزش مو کار کرده واقعا صحبت هاشون عجیبه 😱 حتما تا آخر ببینید درصد رضایت مندی بسیار بالا 📈 دوره درمان کوتاه ⏳و بسیار مقرون به صرفه 🤑 (با ۴۰٪ تخفیف 😳) ❌البته این درمان برای همه افراد توصیه نمیشه ❌ با ارسال عدد ۳ به ۵۰۰۰۹۰۲۰ میتونید از کارشناسان ما مشاوره رایگان دریافت کنید🤳

نبی رحمت(ص) خدا به صورت👱 و اموال💰 شما نگاه نمی کند، بلکه به دلها❤️ و اعمال💪 شما می نگرد.🌸 الامالی؛ ۱:۵۳۶ #هر_روز_یک_حدیث •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

🌿🌺﷽🌿🌺 بدترین سخن این است که شخص بگوید: دعا کردم و نشد! زیارت کردم و نشد! این نشدها خیلی خطرناک است. این ناامیدی‌ها و این نحو برخورد با دعا و توسل بسیار ضرر دارد. هیچ‌چیز برای شیطان، شیرین‌تر از این نشدها نیست! #آیت_الله_فاطمی_نیا 📚 نکته‌ها از گفته‌ها، دفتر اول، ص 182 #یک_جرعه_کتاب 👇 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

🌹🍂🍃 #نماز_مضطروڪن_فیڪون 🍃🍂🌹 💯✍🏻براے حاجات مهم و بزرگ، 4 رکعت نماز بخوانند. ⇇در رکعت اول بعد از حمد 25 بار بگویید : ✨اُفَوِّضُ امری اِلَی اللهِ اِنَّ اللهَ بصیرٌ بِالعِبادِ✨ ⇇و در رکعت دوم پس از حمد 25 بار بگویید : ✨لا اِلهَ اِلّا اَنتَ سُبحانَکَ انّیِ کُنتُ مِنَ الظَّالِمینَ فَاستَجناهُ لَهُ وَ نَجَّیناهُ مِنَ الغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنجِی المُؤمنینَ ✨ ⇇و در رکعت سوم پس از حمد 25 بار بگوید : ✨حَسبِیَ اللهُ وَ نِعمَ الوَکیلُ ✨ ⇇و در رکعت چهارم، 25 بار بگوید : ✨لا حول وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ العَلیِّ العَظیم✨ِ ⇇و پس از سلام 25 بار صلوات بفرستد و حاجت بطلبد. ان شاالله برآورده شود. 📚 ختوم و اذکار، •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

☑️ درخواست حجت‌الاسلام حسینی قمی از انتشار این کلیپ به کل دنیا و شریک شدن در ثواب آن #تسبیحات_حضرت_زهرا •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🔅┅═ೋ❅✿🌼✿❅ೋ═┅🔅

✨✨✨🌹 ✨✨🌹 ✨🌹 #حدیث #امام_على_عليه_السلام: هر كه به ريخت و پاش افتخار كند با تهيدستى خُرد و خوار مى شود مَنِ افْتَخَر بالتَّبذيرِ احتُقِرَ بالإفْلاسِ ميزان الحكمه جلد1 صفحه 528 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ✨🌹 ✨✨🌹 ✨✨✨🌹

🖋️#کلام حضرت امیرالمؤمنین علی سلام الله علیه 🔸الحکمة ۱۴۶ سُوسُوا إِيمَانَكُمْ بِالصَّدَقَةِ، وَحَصِّنُوا أَمْوَالَكُمْ بِالزَّكَاةِ، وَادْفَعُوا أَمْواجَ الْبَلاَءِ بِالدُّعَاءِ 🔸ایمانتان را با صدقه نگهدارید و اموال خود را با زکات حفظ کنید و امواج بلاء را با دعا برگردانید. 🍃🌺اللهم عجل لولیک الفرج 🌺🍃 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

🚨 #تلـنگر_مهدوی ➖ می‌دانم که کوتاهی‌های من باعث شده تا آمدنت این‌قدر به تاخیر بیافتد؛ می‌دانم امروز و فردا کردن‌های مکررم داغی بر دلت می‌شود؛ می‌دانم که گناهان کوچک و بزرگم اشک تو را جاری می‌کند؛ می‌دانم که... 🔺 ای وای بر من! چه بدبخت و سیه‌روزم! با اینکه می‌دانم این همه ظلم می‌کنم در حَقت...😓 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

بسم الله الرحمن الرحیم✨ رمان #در_آسمانم_برایت_جایی_نیست... #قسمت_356 _ظلم و تو یادم دادی... یادم دادی بُکُشم تا کشته نشم... زمین داره از قانونِ جنگل پیروی میکنه. اینو بهم ثابت کردی! پوفی کرد و راه راه پله را پیش گرفت.. هنوز پا روی پله نگذاشته بود که نیل دستانش را از هم باز کرد و راهش را سد کرد. _مگر اینکه از روی جنازم رد بشی! کنترل اعصابش کم کم از دستش خارج میشد. _برو کنار نیل... حوصله ندارم بهت دست بزنم این بار با یه چیز دیگه متهمم کنین! برو کنار بذار برم ببینمش! چشمش را تنگ کرد و سرش را با بغض به چپ و راست تکان داد. _نمیذارم.. میگی.. بهش همه چی رو میگی میدونم. به تو نمیشه اعتماد کرد! بازویش را در دست گرفت و غرید: _به تو و اون شوهرت میشه اعتماد کرد مگه نه؟ ناموسِ مردم و تو نُه ماه زنِ خودش کرد.. واسه من حرف از اعتماد نزن خوب؟ از جلوی راهم برو کنار... بذار دخترم و ببینم! صدایش را کمی پایین آورد. _هر چی باشه میتونی دوباره بخوابی بغلِ اون شوهرِ از خودت دغل باز ترت و یه بچه دیگه درست کنی... یکی که اینبار واقعا مالِ خودش باشه... شاید دیگه عقده ای نشه که دست به دزدی بچه ی دیگرون بزنه! _چشمم روشن پسرم... دست مریزاد.. خوب حقم و گذاشتی کفِ دستم!! هر دو سرشان را برگرداندند . خاتون وسط سالن ایستاده بود. پارسا سر به زیر انداخت. _سالم! _سالم پسرم.. خوش اومدی... خوش اومدی و خوش هم حقمون و گذاشتی کفِ دستمون.. حاال دیگه ما شدیم دزد؟ شدیم عقده ای؟ شدیم زندگی خراب کن؟ دستت درد نکنه مادر... رحمت به شیر پاکی که خوردی! دندانهایش را روی هم فشرد. _خودتون میدونین که منظورِ من شما نبودین. منظورم... _منظورت کی بود؟ پسرم؟ سامِ بی گناه و بی دفاعِ من؟ پاره ی تنِ من؟ لبش را با خشم به دندان گرفت.. خاتون نزدیک تر شد. _وقتی در نبودِ پسرم تو رو جای پسرِ نداشته ام گذاشتم منم دزد بودم؟ منم عقده ای بودم؟ وقتی دردِ از دست دادنِ بابات و رو زانوی من تسکین دادی منم زندگی خراب کن بودم؟ باید از مادرت بپرسم... شاید منم بودم و خبر نداشتم! _خاتون... دستش را باال آورد.. دانه های درشتی که از روی گونه ی چروک خورده اش سر میخورد دلخراش ترین صحنه ی روزگار را رقم میزد.. خاتون... خاتونِ همیشه صبور و خندان اشک میریخت و این یعنی آخر دلشکستگی! _برگرد نگاه کن این دختر و... اینی که واسش سینه جلو میدی و میگی دخترم و میخوام.. ببین میتونی ببینی چیزی رو که من دارم میبینم؟ میبینی از شیره ی جونش ، از تک تک نفساش داده تا دخترت بشه دختر؟ سرش مانند وزنه سنگین شده بود.. توان باال آوردنش را نداشت. _پسرِ من دزده مادر... دزده که از جوونی وآرزوهاش زد تا آرزوهای دخترت و زنده نگه داره... دزده که با اینکه میتونست ازدواج کنه و بچه ی خودش رو بغل بگیره نکرد و بیدار موند تا زن و بچه ی یکی دیگه آروم و آسوده بخوابن..! چگونه میتوانست در این چشمهای دلخور و شکسته نگاه کرد و ذوب نشد؟؟! _آره مادر راست میگی.. پسرِ من دزده.. پسرِ من یه زندگیِ تموم شده رو دزدید.. بهش نفس داد.. رنگ داد.. نبض داد ... روح داد.. پروبال داد تا دوباره بشه زندگی.. تا دوباره بشه اسمشو گذاشت زندگی کردن... که اونقدر شبیهِ زندگی بشه که یکی مثلِ تو که تازه از راه میرسه حتی نتونه بفهمه یا شک کنه که این زندگی مالِ پسرم نبوده... که نشناسه بچه ی خودشو.. ! 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 نویسنده: ناشناس ڪپے با ذڪر نام نویسنده بلامانع است🌹 @Reyhaneh_show

پارت جدیدمونه😍☝️☝️ #در_آسمانم_برایت_جایی_نیست... 😍♥️😍♥️😍♥️😍♥️😍♥️😍♥️😍 پرش بھ قسمت اول رمان👇👇 https://eitaa.com/Reyhaneh_show/5950 🌺 @Reyhaneh_show 🍃🌺

🔴بزرگترین عذاب ✍زمانی اراده خدا بر این امر واقع شد که بر قومی عذاب نازل کنه، بعد از مدتی مشاهده کردند که هیچ عذابی وارد نشد! و اوضاع آرامه… پیامبر قوم، از خدا پرسید: ماجرا چیست؟ خطاب آمد: « ای نبی من! عذابی بالاتر از اینکه لذت مناجاتم را از دل خلائق بیرون ببرم، در خزانه ی خود سراغ نداشتم و اکنون این جماعت را به همان عذاب و بلا مبتلا کرده ام. آهای جماعت! در این روزگار هم بزرگترین عذاب و شکنجه ی خدا اینه که « یاد امام زمان(عج) در دل ما، جایی نداره و خلائق، صاحبشون رو فراموش کرده اند... 📚 روز عالم سوز صفحه ۲۸۴ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•