⁉️امام مهدي (عج) بعد از ظهور ، چگونه بین ما زندگی خواهد کرد ؟
✅پاسخ کوتاه و جامع👇👇
طبق روايات وقتي امام زمان(ع) ظهور كرد و ظالمان و ستمكاران را نابود كرد و حكومت عدل و معنويت و امنيت را تشكيل داد اين حكومت ساليان بسيار طولاني ادامه خواهد يافت و مردمان بسياري از اين حكومت و دوران طلايي زندگي بهرهمند خواهند شد و بعد از آن قيامت خواهد شد؛ يعني، دولت امام مهدي(ع)، آخرين حكومت و دولت خواهد بود.
✅اما نه كوتاه و زودگذر بلكه ابتدا حضرت مهدي(ع) خود حكومت ميكند و بعد از يك عمر طبيعي، رحلت ميكند، ولي حكومت را امامان ديگر ـ كه زنده شده و به دنيا برگشتهاند ـ ادامه ميدهند و مردم از نعمت حكومت امام معصوم ساليان طولاني استفاده ميكنند.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تلنگر_قرآنی👌🌱
و ما این روزها(ی پیروزی و شکست) را در میان مردم میگردانیم ( و این خاصیّت زندگی دنیاست ) تا خدا، افرادی را که ایمان آوردهاند، بداند ( و شناخته شوند ) و خداوند از میان شما، شاهدانی بگیرد و خدا ظالمان را دوست نمیدارد.
#تلاوتزیبا🌷
#سورهآلعمران_آیه140
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#عارفانه🕊
مرغی خواهد که بر آسمان پَرَد،
اگر چه بر آسمان نرسد،
الّا دَم به دَم از زمین دور می شود
و از مرغانِ دیگر بالا می گیرد.
پس یادِ حق همچنین است:
اگر چه به ذاتش نرسی،
الّا یادش جلّ جلاله اثرها کند در تو
و فایده های عظیم از ذکرِ او حاصل شود!
📗 #فیهمافیه
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
ریحــانہ شــ🌙ــو
بسم الله الرحمن الرحیم✨ رمان #سرگرد_سهند #قسمت_102 گذاشت و به میز چوبی اش خیره شد. دوست نداشت؛ اما
بسم الله الرحمن الرحیم✨
رمان #سرگرد_سهند
#قسمت_103
وقتی شب را کنار کسانی که دوستشان داری ؛ بگذرانی . وقتی مطمئن باشی؛ کسانی هستند که درکت می کنند و برایشان مهمی . وقتی شب را با آرامش و بدون کابـ ـوس های تلخ؛ می گذرانی . وقتی هوا از روز قبل خنک تر می شود و می توانی به اسودگی نفس بکشی. وقتی از یک قاتل روانی که قطعه کردن را دوست دارد؛ خبری نیست. وقتی شهر در آرامش فرو رفته... یعنی خوشبختی ... و سرگرد بهنام همین حس را داشت! سرگرد بهنام؛ بعد از یک ورزش دسته جمعی با افرادش؛ یک شنای نیم ساعته و دوش آب سرد؛ لباس های فرمش را پوشیده بود و با محکم کردن موهای خیسش؛ پشت سر، خودش را برای شروع یک هفته ی کاری دیگر آماده کرد. نفسی بلندی که کشید؛ برای آرامش و تمرکز فکرش بود. فکرش دوباره به قتل هایی که اتفاق افتاده بود؛ کشیده شد. حالا که ذهنش متمرکز بود. می توانست راحت تر؛ از فکر و هوشش استفاده کند. سوال ها دوباره در ذهنش رژه رفتند. طی دو روز؛ دو فقره قتل. اما باقی قسمت ها کجا هستند؟ مقتولین همین دو نفر بودند یا باز هم هستند؟ آیا بازی ادامه دارد؟ هدفش چیست؟ سرش را عصبی تکان داد.. هیچ چیزی نبود. چیزی نداشت. باید حتما با دکتر سزاوار صحبت می کرد. برای امروز قرار داشتند. حتما باید چیزی پیدا می کرد. بلند شد و از پاکت سیـ ـگارش که روی میز بود؛ سیـ ـگاری برداشت. به سمت پنجره رفت. سیـ ـگار بین لبـ ـهایش بود؛ هنوز فندک را بالا نبرده بودکه، متوجه ورود ماشین غریبه ای به حیاط پایگاه شد! رنگ آلبالویی ماشین، زیر آفتاب می درخشید! ماشین میان محوطه، ایستاد و بعد گوشه ی دیواری که سایه افتاده بود پارک کرد . سرگرد با تعجب و دقت نگاه می کرد. با چه مجوزی، یک غریبه توانسته بود ماشینش را به داخل پایگاه بیاورد ! این جز قوانین نبود !! چند لحظه ای منتظر ماند اما کسی از ماشین پیاده نشد ! فاصله ی زیاد پنجره با دیوار، نمی گذاشت به خوبی بتواند ببیند. در ماشین که باز شد، چشمانش را تنگ تر کرد تا بهتر ببیند. بعد از چند ثانیه، یک زن از ماشین پیاده شد . موهای تیره رنگش ، روی شانه هایش ریخته بود. پیراهن طرحداری به تن داشت و با کفش های پاشنه بلندی که پوشیده بود، قدش بلند به نظر می رسید! عینک آفتابی بزرگی روی صورت داشت و با کیف و برگه هایی که دستش بود به طرف ساختمان پایگاه راه افتاد! از دیدش که خارج شد تازه متوجه فندک و سیگار خاموش دستش شد! دیدن ماشین و زن، فکرش را بد جور مشغول کرده بود. اینکه با ماشین وارد پایگاه شده است، یعنی نگهبانی اجازه داده و او مطلقا ممنوع کرده بود غریبه ای ماشینش را داخل پایگاه بیاورد! دومین پک سیگارش را کشید که تصمیم گرفت با نگهبانی تماس بگیرد و پرس و جو کند . کمی عصبانی و بد خلق بود . ماجرای دیروز و صبح یک طرف ؛ سرپیچی از مقرراتش طرف دیگر ! هنوز شماره نگرفته بود که ضربه ای به در خورد و منشی اش داخل آمد: -سرگرد ؛ ایشون با شما کار دارن ! پشت سر گروهبان ؛ دختر جوانی را دید که چند لحظه قبل از ماشین پیاده شد . دختر جوان با لبخند بزرگی که روی صورت گردش داشت و دندان های سفیدش مشخص بود ، داخل شد . عینکش را روی سرش گذاشته بودو حالا سرگرد به خوبی می توانست رنگ بی نهایت زیبای چشمانش را بیند. خاکستری روشنی که با مژه های بلند مشکی اش، چهره اش را شرقی و دوست داشتنی کرده بود. سرگرد روی میزش نشسته بود ؛ در یک دست تلفن داشت و میان انگشتان، دست دیگرش، سیگارش در حال سوختن بود! دختر جوان، کمی اطرافش را نگاه کرد و بعد نزدیک تر شد: -سلام شما سرگرد بهنام هستین ؟ آهنگ شاد و سر زنده ی صدای دختر، سرگرد را به خودش آورد و گوشی را سرجایش گذاشت! -بله من سرگرد بهنام هستم و شما ؟ دختر جوان لبخندی زد و برگه ای را سمتش گرفت: -من سروان آلما معین هستم . این هم معرفی نامه ام . تمام صورت سرگرد را بهت پر کرد، نا باورانه از روی میز پایین آمد و با تعجب به دختر روبرویش نگاه کرد: -بله ؟ معرفی چی ؟ اخم هایش ، چهره اش را خشن تر از همیشه نشان می داد. وقتی ایستاد، لبخند دختر هم کم رنگ شد. -خب .. راستش ..معرفی برای جایگزین . یعنی گفتن شما تک تیر انداز می خواین .. خب من
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
نویسنده: سارا هاشمی
ڪپے با ذڪر نام نویسنده بلامانع است🌹
🍂 @Reyhaneh_show 🍃
پارت جدیدمونه😍☝️☝️
#سرگرد_سهند...
😍♥️😍♥️😍♥️😍♥️😍♥️😍♥️😍
پرش بھ قسمت اول رمان👇👇
https://eitaa.com/Reyhaneh_show/31283
🌺 @Reyhaneh_show
🍃🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼سلام، یکشنبه
🌸 تابستونیتون عـالی
🌼امروزتان زیبا و پراز موفقیت
🌸لحظه هایتان سرشار
🌼آرامش و دلخوشی
🌸امیدوارم امروز خدا
🌼سرنوشتی دوستداشتنی
🌸زندگی پراز عشـق
🌼روزی فراوان ، لبی خندان و
🌸دلی مهربون براتون رقم بزنه
11.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ
⬅️ ثوابِ کربلات رفت، چون غیبت کردی‼️
⬅️ 40 روز اعمال صحیح انسان میره تو
نامه اعمال کسی که غیبتش رو کردی...😰😨
⬅️ خیلی گناه داره غیبت
💬 #آیت_الله_مجتهدی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
7.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ بسیار زیبای دعای فرج👆👆
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊
🌷اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ🌷
👌همگی یکدل و یکصدا برای فرج آقاامام زمان عج دعا کنیم🤲
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
#سوادزندگی
همیشه تبسم بر لب داشته باشید
اولین نماد درونی اعتمادبهنفس، رضایت خاطر است شما برای اینکه در خود اعتمادبهنفس ایجاد کنید،
باید حالت تبسم بگیرید بدون تبسم از منزل خارج نشوید از همه مهمتر، در تنهائی هم تبسم داشته باشید.
تبسم و خندیدن، ”هورمونی" را در مغز ترشح میکند که ترشح این هورمون هنگام درد، سبب تسکین درد میشود به خصوص هنگام وقوع مسئله، لبخند بزنید.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•