سختی ها
قدرت دیدن نعمت را در انسان افزایش داده
و زبان او را به شکر باز خواهد کرد.
#اسرار_الهی_آرامش 🍃🌺👇
📖 ♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌺 اللّهُمَّ اشْفِ كُلَّ مَرِیضٍ 🌺
🔸🔶 برای شفای همه بیماران، مخصوصا بیمارانی که به کرونا مبتلا شدند قرائت بفرمایید حمد شفا(سوره حمد) به همراه صلوات بر حضرت محمّد مصطفی و خاندان پاک و مطهرش و زیارت پرفیض #عاشورا
╔═════ ೋღ پروفــ مذهبی ــایل
📖 ♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
ღೋ ═════╗
✨﷽✨
✅تلنگر
✍يه فلج قطع نخاعى از خواب كه بيدار میشه منتظره يک نفر بيدار بشه، سرش منت بذاره و ببرتش دستشويى و حمام و كاراى ديگه شو انجام بده. ميدونى آرزوش چيه؟ فقط يكبار ديگه خودش بتونه راه بره و كاراشو انجام بده... يه نابينا از خواب كه بيدار ميشه، روشنايى رو نميبينه، خورشيد و نميبينه، صبح رو نميبينه.
ميدونى آرزوش چيه؟ فقط يكبار فقط يكروز بتونه نزديكاش و عزيزاش و آسمون و و زندگى رو با چشماش ببينه...
يه بيمار سرطانى دلش ميخواد خوب بشه و بدون شيمى درمانى و مسكن هاى قوى زندگى كنه و درد نكشه...يه كر و لال آرزوشه بشنوه بتونه با زبونش حرف بزنه... يه بيمار تنفسى دلش ميخواد امروز رو بتونه بدون كپسول اكسيزن نفس بكشه... يه معتاد در عذاب آرزوى بيست و چهار ساعت پاكى رو داره...
الآن مشكلت چيه دوست من؟ دستتو ببر بالا و از ته قلبت شكرگزارى كن که از قدیم گفتن شکر نعمت نعمتت افزون کند. کفر نعمت از کفت بیرون کند. با تمام وجودت از نعمتايى كه خدا بهت داده استفاده كن تو خيلى خيلى خيلى خوشبختى، غر نزن، ناشكرى نكن. آسونا رو خودت حل كن
سختاشم خدا
🔅ﺧﺪﺍﯾﺎ !
🔹ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﯼ ﺗﺸﮑﺮ !
🔹ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺩﯼ ﺗﻔﮑﺮ !
🔹ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﺗﺬﮐﺮ !
🔶ﮐﻪ :
🔹ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﻧﻌﻤﺖ !
🔹ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﺣﮑﻤﺖ !
🔹ﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺕ ﻋﺒﺮﺕ ﺍﺳﺖ !
📖 ♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
☝️📰 #عکس_نوشته📰☝️
#احکام_شرعی #احکام_خمس
تعیین ابتدای سال خمسی چگونه است؟
📖 ♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📖 ♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#هرروزیک_آیه
✨وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ كَفى بِاللَّهِ وَكِيلًا(۳)
✨و بر خداوند توكّل كن
✨و کافی است كه خدا نگهبان و کارساز باشد(۳)
📚سوره مبارکه الاحزاب
✍آیه ۳
#درخانه_بمانیم
#کرونا_را_شکست_می_دهیم
📖 ♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📖 ♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
ریحــانہ شــ🌙ــو
بسم الله الرحمن الرحیم✨ رمان #در_آسمانم_برایت_جایی_نیست... #قسمت_76 ساعدم رو روی چشمم گذاشتم و با خ
بسم الله الرحمن الرحیم✨
رمان #در_آسمانم_برایت_جایی_نیست...
#قسمت_77
_ای بابا جان؟ خونه ی خودته آقاجان.. ما که مهمانِ شماایم!
سرم رو با خنده تکون دادم....ستاره با لباس محلی بانمک و شکمی گنده از خونه بیرون اومد... با
سر بهم سالم کرد که منم به همون شکل جوابشو دادم و براش بوقی زدم!
_نهار بیارم برات بابا؟.
_نهار خوردم مش رحیم... به سالمتی نوه دار میشید؟
از ته دل خندید.
_آره پسرم... خدا قسمت شما کنه... دامادم که بیچاره اسیر غربت شده که واسه سرِ زا دست
خالی نباشه.. دخترم با من میمونه!
_با این حال کارای خونه رو میرسید؟
سرش رو با شرمندگی پایین انداخت.
_منم گاهی کمکش میکنم.. کاری نیس که پدرجان! خونه ی خالیه!
_به هر حال... دنبال یکی دیگه باشین واسه گردگیری و آشپزی... تا آخر عید مهمون دارم... یکی
باید باشه هم زبر و زرنگ باشه هم قابل اعتماد... بریزو بپاشمون زیاده!
_ای به چشمم آقا... تا فردا یکی رو پیدا میکنم!
سرمو تکونی دادم و ماشین رو به حرکت در آوردم.
پاهامو روی صندلی رو به روی شومینه گذاشتم و دستمو زیر سرم قالب کردم. به آتیش خیره شدم
و ذهنم منو به گذشته ها برد. به زمانایی که با پدر چند ماه یک بار دور از چشم مادر اینجا میومدیم!
چقدر خلوت پدر و فرزندیمون گرم بود... چقدر محفلمون ساده بود... هیچ وقت فکر نمیکردم که با
پدرم خلوت میکنم! برای من اون فراتر از پدر بود! فراتر از دوست! حتی فراتر از یه انسان!
هیچ وقت حتی ثانیه ای فکر نمیکردم که روزی برسه و نباشه! که خلوت دو نفرمون رو اینجا تک
نفره ببینم! که مبل رو به روم با خالی ترین شکل ممکن بهم دهن کجی کنه!
چقدر اون روزها دور به نظر میرسیدن!
دستمو تو جیب شلوارم بردم و عکسی رو که تو چند وقت اخیر مهمترین شیء زندگیم شده بود
بیرون کشیدم... صورت ظریف و لپای قرمزش... چشمای پرفروغش که همیشه مثل ستاره
میدرخشید و اون مظلومیت بیش از حدی که توشون سوسو میزد یه بار دیگه هوش از سرم برد!
مقنعه سرمه ایش صورت گردش رو قاب گرفته بود و قیافش رو از اونی که بود کم سن و سال تر
نشون میداد! یاد روزی افتادم که برای بردن مدارکش باهاش همراه شدم!
دعوای کذایی..... تالش شیرینش برای بیرون آوردن من از اون مهلکه!... پخش شدن مدارکش
روی زمین و در نهایت دست درازی من به عکس سه در چهار اش که به مظلومانه ترین شکل
ممکن روی آسفالت بهم چشمک میزد.
ایمان با شلوارک ورزشی و بدون بولیز از پله ها پایین اومد و کش و قوسی به بدنش داد.
_به جونه تو یه تنه اومدم... دارم میمیرم.
_برو یه چیزی تنت کن بعد بیا. آدم نشدی هنوز؟
_بابا یه امروز رو مهمون نوازی کن.. میمیری؟
سرمو تکون دادم و از کنارش رد شدم.
_وسایلمو کجا گذاشتی؟ پختم تو این کوفتیا!
_تو اتاقته... فقط مسواکت یادم رفت.. یکی تهیه میکنی.
با بیخیالی نگاش کردم و راه پله هارو پیش گرفتم که صداشو از پشتم شنیدم.
_وایسا ببینم! هنوز نگفتی واسه چی یهو کلت داغ کرد و نصف شبی زدی به چاک اونم بدون وسیله!
بدون اینکه برگردم جوابش رو دادم:
_این روزا خیلی سوال میپرسی ایمان! نگرانم کوپنت تموم شه!
و بدون اینکه بهش اجازه صحبت بدم پله هارو با بیخیالی باال رفتم.
بچه ها تو اتاقای باال خوابیده بودن... برخالف سفارشام تا خرخره خورده بودن. تنها کسی که
هوشیار بود ایمان بود که تا اینجا رو تنها رونده بود..!
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
نویسنده: ناشناس
ڪپے با ذڪر نام نویسنده بلامانع است🌹
@Reyhaneh_show
پارت جدیدمونه😍☝️☝️
#در_آسمانم_برایت_جایی_نیست...
😍♥️😍♥️😍♥️😍♥️😍♥️😍♥️😍
پرش بھ قسمت اول رمان👇👇
https://eitaa.com/Reyhaneh_show/5950
🌺 @Reyhaneh_show
🍃🌺
𖣔 غزل 𖣔
در وجودم تب و بی تاب دلم شد بی تو
غزلم منجمد و آب دلم شد بی تو
بستر حوصله ام تر شده از اشك انگار
اين دليلی است كه بی خواب دلم شد بی تو
نه فقط باعث آرامش من نيست كه نيست
لعنتی آفت اعصاب دلم شد بی تو
در هوای تو كه نيلوفر روياهايي
مردم از غصه و مرداب دلم شد بی تو
ان چنان دور خيالات تو ميگردد دل
موج غم آمد و گرداب دلم شد بی تو
#فرشته_خدابنده
🆔 @jomlax❄️
پروانهها در پيله دنيا را نمی فهمند
تقویمها روز مبادا را نمی فهمند
دريا برای مردم صحرا نشين درياست
ساحل نشينان قدر دريا را نمی فهمند
مثل همه ما هم خيال زندگی داريم
اما نمیدانم چرا ما را نمیفهمند
هر روز سیبی در مسیر آب میآيد
دیگر نيا اين شهر معنا را نمیفهمند
اين مردمان مانند اهل کوفه می مانند
اندازۀ يك چاه مولا را نمی فهمند
فرسنگها از قیل و قال عاشقی دورند
هند و سمرقند و بخارا را نمی فهمند
چاقو به دست مردم هشيار افتاده
ديدار يوسف با زلیخا را نمی فهمند
از روز اول با تو در پرواز دانستم
پروانهها در پیله دنیا را نمی فهمند
#فرامرز_عرب_عامری
🆔 @jomlax❄️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸سال 98با همه سختی ها
و اتفاقات ناگوارش در حال پایان است
████████▒ 99%
🌸شمارش معکوس
برای سال جدید و
یک فصل نو و یک شروع دوباره…
🌸هر جای ایرانعزیز
که هستید از صمیم قلبم،
بهترینها رو در سال 99
براتون آرزو می کنم…
🌸امیدوارم سال 99
برای همه بهترین سال باشه
🎀 @baklasbashim 🎀
هدایت شده از 🍁 تبلیغات موقت🍁
بزرگترین و بهترین کانال هیئت در ايتا افتتاح شد.
سرداران با شرف
@heyatashqanevelayat
انتقام سخت را خواهیم گرفت
سردار دلها
https://eitaa.com/joinchat/3483697189C3ffdb070fc