هدایت شده از اخبار فوری و مهم
36.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺تقدیر از "شهید #یحیی_سنوار " نویسنده کتاب "خار و میخک" و رونمایی از تازه های نشر آستان قدس رضوی
1_15046404477.m4a
5.21M
صوت کامل گفتگوی ویژه خبری با دکتر جواد لاریجانی
۱۴۰۳.۰۸.۲۸
پاسخ به مهمترین سوالات این روزها
- احتمال حمله نظامی به ایران تا چه اندازه است
- آیا ما سراغ بمب هسته ای می رویم؟
- احتمال حمله به تاسیسات نظامی و هسته ای ایران چه مقدار است؟
- آیا روی کار آمدن ترامپ تأثیری در روابط ایران و آمریکا دارد؟
- پروژه صهیونیستی تا چه اندازه برای آمریکا منفعت دارد؟ و آیا ترامپ تا آخر پشت صهیونیستها می ماند؟
- تئوری ترامپ در مورد جنایت های اسرائیل چیست؟
- چشم اندازه ایران از رفتار ترامپ باید چگونه باشد؟
- سیاست ایران در مقابل تحریم ها چه باید باشد؟ مذاکره یا خنثی سازی؛ چرا؟
- آیا سیاست ایران نه جنگ نه مذاکره است؟ چگونه؟ توافق آری یا خیر؟
- سیاست ایران در مورد دلار چیست؟
- سیاست ایران در مورد توانمندی های بازدارنده چیست؟
- "با دوستان مروت با دشمنان مدارا" در سیاست جمهوری اسلامی ایران چه جایگاهی دارد؟
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
با ما در کانال "راهبری فرهنگ" همراه باشید.
@rahbariefarhang
هدایت شده از روش تدبر در قرآن و سیره
✨✨✨✨✨✨✨✨
✅در مجلس ختم همسر يكى از دوستانمان كه سوخته بود و مرحوم شده بود و چيزى از جنازهاش هم باقى نمانده بود و مرگ تأثّربارى هم داشت، دوستان همه براى سرسلامتىاش جمع شده بودند. يكى از دوستان افسانه شيرينى را نقل كرد كه براى خود من هم آموزنده بود.
آن دوست مىگفت:
✳️يك كشتى اى بود كه مردانى را با خود به همراه داشت. در راه طوفانى آمد و كشتى شكست و از آن چيزى باقى نماند؛ نه از دارايى بازرگانان و نه از خودشان. يكى از آنها بىهوش بر روى تخته چوبى از كشتى، در كنار ساحلى پرتاب مىشود. وقتى به هوش مىآيد، مىبيند عدّهاى دور او هستند و او را دارند تيمار مىكنند. حس مىكند كه خيلى او را عزّت و احترام مىكنند.
متوجّه مىشود كه كشتى شكسته است و هستىاش را هم از دست داده است. او غم خودش را دارد ولى از آن طرف هم، آنها آن چنان عزّتش مىكنند، كه او سر درگُم است.
او كه مات و مَنگ آن گرفتارى و حادثه است، از آنها مدام مىپرسد چه خبر است؟! اما كسى به او چيزى نمىگويد. گاهى بيرون مىآيد و از اطراف سؤال مىكند، تا اين كه پيرمردى به او مىگويد:
✳️واقعيّت قضيّه این است که اين يك راز است، ولى چون تو اصرار مىكنى من به تو مىگويم. اينها رسمشان اين است كه در يك روز معيّنى از سال كنار ساحل مىآيند و اوّلين كسى را كه وارد مىشود، به فرمانروايى خود مىگيرند و انتخاب مىكنند و تا يك سال هم بيشتر فرمانرواى آنها نيست. و در همان روز هم فرمانرواى سابق را با امكاناتى در داخل يك كشتى كوچك مىگذارند و به دريا مىسپارند. و اين كشتى شكسته هم، امروز اوّلين چيزى بوده كه بر اينها وارد شده است و تو بايد حاكم اينها بشوى. تو هم شادى امروزت را دارى!
✳️آن مرد وقتى متوجّه مىشود كه قضيّه از چه قرار است، در وسط دريا در جزيرهاى شروع مىكند به آماده كردن امكاناتى و ساختن قصرى. او براى خودش چيزهايى را به آن جزيره مىبرد و از امكانات امروزش بهره مىگيرد. وقتى هم كه يك سالى مىگذرد و او را كنار آن كشتى رهايش مىكنند، با شادى به سوى مقصد خويش مىرود.
✅دوست ما اين افسانه را با اين نكته همراه مىكرد كه اگر ما پيش از مُردن، از دنيا گسترده تر شده باشيم و از آن بيرون رفته باشيم و وجود ما از دنيا فراتر رفته باشد، آن موقع از اين امكانات سهمى مىگيريم و بهره بردارى مىكنيم. و هنگامى هم كه ما را بيرون مىكنند، ديگر هيچ رنجى نخواهيم داشت.
👌پس يكى از نكته هايى كه رنج ما را از بين مىبرد، همين بهره بردارى و توشه برداشتن است.
👌نكته دوّمى كه آدمى را توانا مىكند و رنج او را مىبرد، ظرفيّت زياد اوست؛ چون ما كه غمها را نمىتوانيم كم كنيم، پس بايد خود به وسعتى برسيم.
هر كدام از ما غصّه هاى زيادى در متن زندگىمان داشته ايم. گريه ها كرده ايم. با تمام صميميّتِ دلمان هم گريه كرده ايم. ما اين گريه ها و رنجها را داشته ايم، حالا هركس به گونهاى. يك روزى هم آدم با خنده به گريه هاى ديروزش برمىگردد. چيزهايى كه ديگر امروز خيلى مسخره است، ولى يك روزى آدم براى آنها اشكها ريخته است.
👈اين نكته مهم است كه ما غمها را نمىتوانيم كم كنيم. پس چاره و راهى جز اين نداريم كه به ظرفيّت خود روى بياوريم و وسعتى پيدا كنيم و تلقّى جديدى از خودمان و از زندگى به دست بياوريم.
اين رفعتِ ذكر ماست كه وسعت صدر ما را به دنبال مىآورد و در نتيجه در متن رنجهايى كه قرار گرفته ايم، راحت خواهيم بود «1».
و اين زندگى طيّب و راحت و همراه با سرور دائم را كسى دارد كه اين ظرفيّت را به دست آورده است.
و اين كرامت عظيم و كرامت فراگير را در متن ذلّتها كسى دارد كه به ربّى پيوند خورده است. و اين تماميّت عيش را كسى دارد كه بهره هايش را برداشته است و حتى تكثير و توليد خودش را هم فراموش نكرده است.
______________________________________________
(1)- ر. ك: تطهير با جارى قرآن، ج 3، تفسير سوره انشراح، از همين قلم، انتشارات ليلة القدر ..
📚فوز سالک، ص 238-241
#مکتب_تدبر
#فرهنگ_تدبر
#روش_تدبر
@shagerd_Quran
هدایت شده از طرح رشد علمی 🇮🇷🇵🇸
⭕️ بدون پشتوانهٔ قدرت، نمیشود افکار و آرمانها و آرزوهای دینی را - بلکه هیچ آرمان و آرزویی را - تحقّق بخشید.
🔰حضرت آیتالله خامنهای دام ظله
♦️پس قدم بعدی، تشکیل نظام مبتنی به این تفکّر و بر مایه بعثت است. لذا توجّه میکنید از این ترتیب، خوب میشود فهمید حرف کسانی که سعی میکنند تا دین و بخصوص دین اسلام را جدای از حکومت معرفی کنند، غلط است. البته همه ادیان در این جهت مثل هم هستند؛ لیکن این ادّعا در مورد اسلام، خیلی عجیب است که کسی بخواهد دین اسلام را از زندگی، سیاست، اداره کشور و از حکومت جدا کند؛ کنار بگذارد و بین اینها تفکیک ایجاد نماید. اسلام از روز اوّلی که به وجود آمد، با یک مبارزه دشوار، به سمت تشکیل یک نظام و یک جامعه حرکت کرد. بعد از سیزده سال مبارزه هم، پیغمبر اکرم توانست - اگر چه نه در شهر خود و در نقطه ولادت این بعثت، اما در نقطه دیگری از دنیای آن روز - این نظام را سر پا کند و به وجود آورد.
♦️قدم دوم بعد از آن مبارزات طولانی، همین است. ایجاد یک محیط و فضا و یک نظم و نظام بر مبنای این فکر است. تا این نظام و این قدرتِ پشتوانه تفکّرات الهی و اسلامیْ نباشد، نمیتوان افکار و احکام و مفاهیم الهی را در زندگی مردم منتشر کرد وبسط داد. درست عکسِ نظر کجبینانه کسانی که مدّعی هستند اگر قدرت با دین همراه شود، دین فاسد میشود! نه؛ قضیه عکس است. دین اگر با قدرت همراه شود، خواهد توانست گسترش و بسط پیدا کند؛ اهداف و آرزوهای دینی را تحقّق ببخشد و آرمانهایی را که دین شعار آنها را میداده است، در جامعه به وجود آورد. اینها بدون قدرت امکان ندارد؛ با قدرت ممکن است؛ مثلاً شما خیال میکنید عدالت اجتماعی را در جامعه، میشود با نصیحت، توصیه، التماس و خواهش به وجودآورد!؟ عدالت اجتماعی، رفع تبعیض و کمک برای استقرار تساوی در قانون را مگر میشود بدون قدرت، در سطح داخل جامعه - به یک صورت - و در سطح جهان - به صورت دیگر به وجود آورد!؟
♦️همین که کلمه حقّی در دنیا گفته میشود، چنانچه قدرتهای دنیا قابل دانستند که ضربه خود را به آن وارد کنند، معطّل نمیشوند؛ مگر این که قابل ندانند و آن قدر اهمیت ندهند! همیشه همین طور بوده است؛ مخصوص امروز نیست که شما میبینید هر جا صدای اسلام و تفکّر اسلامی بلند میشود، فوراً گوشهای مستکبرین و سرمایهدارها و کمپانیدارهای عالم تیز میشود که ببینند چیست؛ مبادا خطری آنها را تهدید کند! همیشه همین طور بود که هر جا سخن حقّی از زبانی خارج میشد، یا دلی، روحی و انسان بزرگی تصمیم میگرفت که این سخن حق را حتما به گوشها برساند، ناگهان حصارها، دیوارها و مشتهای آهنین از سوی دشمنان و مخالفین به وجود میآمدند و در مقابلش صف میبستند و جبههبندی میکردند. البته شکست میخوردند. باطل - در مقابل حق - شکست میخورد؛ در این تردیدی نیست. اگر حق ایستادگی کند، شکّی نیست که باطل شکست خواهد خورد؛ اما مقصود این است که بدون مبارزه و تلاش و بدون پشتوانه قدرت، نمیشود افکار و آرمانها و آرزوهای دینی را - بلکه هیچ آرمان و آرزویی را - تحقّق بخشید. البته پارهای چیزها را میشود با نصیحت و با زبان خوش انجام داد.
♦️بنابراین پیغمبران هم دنبال تشکیل حکومت بودند. واضحترینش هم، پیغمبر بزرگوار ماست که از روز اوّل، مبارزه و تلاش کرد و ایجاد نظام اسلامی را وجهه همّت قرار داد. بعد هم در یثرب، به آن دست پیدا کرد. بعد هم از آن دفاع کرد؛ دامنه را وسعت بخشید و این حرکت تا سالهای متمادی ادامه پیدا کرد. پس قدم بعدی تشکیل حکومت است؛ اما تشکیل حکومت، هدف نیست. نکته اساسی این جاست. تشکیل حکومت برای تحقّق آرمانهاست...
📕بیانات در دیدار کارگزاران نظام، ۱۳۷۵/۰۹/۱۹
#دین
#قدرت_سیاسی
@Asre_jadid_57
🇮🇷 کانال حکمرانی مسوولانه
@hokmrani_masoulaneh
هدایت شده از طرح رشد علمی 🇮🇷🇵🇸
✍🏻 دمی از هستی!
🔹مصاحبه فرضی با علامه محمد تقی جعفری، شارح و مفسر بزرگ مثنوی
(۱)
◇به مناسبت ۲۵ آبان سالگرد ارتحال آن عالم وارسته و متأله.
🔸روزگار ما چنان است که گویند در این دوره مردم یا شاعرند یا شعر شناس!
با این حال معرفت را حدی است و مراتبی، چه آنکه نه شاعران همه شاعر شاعرند و نه شعر شناسان همه هم رتبه!
و از سویی، بیچاره شعر که مثل دنیا عروس هزار داماد شده و هر آن که کلماتی کنار هم نگاشت، خود را ادیب و شاعر دانست و هر که این هم ندانست، مدعی معرفت تام آن است!
لذا روزگاری است که شعر شاعران به تغییر و تفسیر و کم و کاست، حسب سلایق از غیر اهل معرفت زخم می خورد و دندان تیز تفسیر و تأویل گزندش می دهد و اهل فرهنگ و دانایی بیتوان در ردع و منع، فقط نظاره گرند.چه رسد به کلام او که قرن هاست اثرش را به تاریخ به امانت سپرده است.
عدهای از روی قلت دانش و آگاهی و دستهای به اغراض دون، با نگاهی کاملا مغایر با اندیشه و آرای مولانا جلالالدین مولوی، تلاش می ورزند مضامین و سروده های بلند آن طائر سبک بال آسمانی را با توهمات و دانش اندک خویش به آرای خود همراه سازند و پیرایه بدان ببندند.
لذا به حکم امانت شناسی باید برای حفظ این تراث و گنجينه ارزشمند،آن را از اهل معرفت، علم و معنا باز شناسیم و تمنا کنیم و از رجوع به مدعیان بی بهرهی از معارف بلند اسلامی و حکمت ها و معرفتهای ناب بپرهیزیم.
نه هر که کله کج نهاد و تند بنشست-
کلاهداری و آئین سروری داند.
بدین سبب پرسشهای خویش از مولانا و اثر گرانسنگ او را نزد عارفی متأله، دانشمندی سترگ، حکیمی منصف و نقادی اندیشمند می بریم که عمری در شرح و نقد و تفسیر مثنوی و تدریس آن کوشید .
اینک پاسخ های استاد را از پرسش هایی که در باره شخصیت مولانا در اثرش و روش ها و پیش نیازهای فهم این اثر بی کم و کاست مطرح شده را تقدیم شما کاوشگران، جویندگان،اهل ذوق ،خرد و معنا می کنیم.
بدان امید که پنجرهای به ساحت معانی و حکم والای آن باشد.
● با تشکر از حضرت عالی که فرصت گفتگو در خصوص مولوی جلالالدین محمد بلخی و اثر ارزشمندش مثنوی را به داده اید و خداوند را شاکریم که توفیق استفاده از محضرتان را به ما عنایت کردند. اجازه بفرمایید، گفتگو را از شخصیت مولانا آغاز کنیم. اگر ممکن ابتدا برای خوانندگان چهرهای که کتاب مثنوی از مولانا ارائه می دهد یا مولوی از خود در مثنوی به نمایش می گذارد را ترسیم بفرمایید.
🔹علامه جعفری:
بسم الله الرحمن الرحيم.
آن قیافه علمی و عرفانی و روحانی که جلالالدین در کتاب مثنوی به ما نشان میدهد به طور قطع از چهرههای فوق العاده است که قلمرو دانش و معرفت مربوط به اصول عالیه انسان سراغ دارد. وسعت و عمق دیدگاه جلالالدین در حقایق انسانی در حدی است که گویی موضوعاتی که در مورد این رابطه برای او مطرح می گردد، اقیانوس های متلاطمی از حقایق و مسائل است.
آنچه از مطالعات و دقت کافی در کتاب مثنوی بدست می آید این است که این مرد بزرگ دو حالت روانی داشته است که به طور شگفت انگیزی هر دو را مورد بهره برداری قرار داده است. اول حالت سیر و تکاپو در جهان هست. دوم، حالت غوطه ور شدن در الهیات. این مسأله عظیمترین هدف جلالالدین در کتاب مثنوی است که از جنبه های گوناگون حکمت و معارف الهی و دریافت ذوقی مورد بحث قرار گرفته است.
● برخی مولانا را صرفا شاعر و ادیب میدانند و تمام مفاهیم عرفانی و بلند او را به عشق های مجازی تأویل میبرند. این نگاه و تحلیل تا چه حد صحیح است؟
به عبارت دیگر، آیا باید اشعار مثنوی و سایر سروده های مولوی را در قالب شعر و ادبیات شاعرانه خلاصه کرد و نگریست یا آنها را بیان یک سوز و تپش روحی و روانی وی به حساب آورد؟
🔹 علامه جعفری: دراینکه جلالالدین دارای روح پر از سوز عشق به " موجود برترین" بوده است، جای تردید نیست. اگر کسی در این باره به خود اجازه شک بدهد، یا گفته های این مرد را در کتاب مثنوی به طور شایسته درک نکرده است یا مبتلا به غرض ورزی است.
کیست که کوچکترین گمانی کند که این " ای خدا" ها و " یا رب" هایی که جلالالدین از اعماق روح خویش بر میآورد و روح هر مطالعه کننده و پژوهندهای را حقیقتا شعلهور می سازد، ساختگی است؟!
● بنابر این میتوانیم مثنوی را یک کتاب عرفانی و در عین حال یک متن ادبی که بازگو کننده مفاهیم متعالی دینی و اخلاقی است، بدانیم؟
🔹 علامه جعفری:
در باره کتاب مثنوی چند مطلب را بایستی به اختصار بیان کنم:
با نظر به مجموع کتاب مثنوی با تمام اطمینان می توان گفت که این کتاب واقعیات و حقایق زیاد و عمیقی را در بر دارد که جلالالدین توانسته است آنها را با هماهنگی اندیشه و هیجان قلب روحانی دریافت کرده، در قالب الفاظ شعری که گاهی عدم گنجایش آنها کاملا نمودار است، ریخته و بپردازد.
هدایت شده از طرح رشد علمی 🇮🇷🇵🇸
در این هماهنگی اندیشه و دل که زمینه اصلی کار اوست، اغلب هیجان روحی این مرد رهنمای اندیشه او گشته، در عالمی از معنویت غوطهور میگردد که تا کسی خود گام در آن قلمرو نگذارد، هرگز نمی تواند حقیقت آن را دریابد.
این حالت هیجان روحی که گاهی ابیات مثنوی به اوج نهایی میرسد چنان ارزش معنوی به این کتاب میدهد که در هیچ یک از آثار عرفانی شرق و غرب از سروده های " ورا" [ ورا بریتین] گرفته تا اشعار عارفانه " الیوت" [ تی. اس. الیوت ] شاعر عرفان مشرب معاصر انگلستان، دیده نمیشود.
●پس می توان نتیجه گرفت که مثنوی زبان دل، عشق و شهود است نه یک کتاب برهانی و استدلالی و یک اثر علمی.
🔸علامه جعفری:
می دانیم که جلالالدین در همین جهان هستی تکاپوی علمی بسیار کرده و به شناسایی فراوان نایل شده است. اگر چه در مسائل مربوط به الهیات و بیان نزدیکی انسانها به مقام شامخ ربانی، بیشتر با دل پرهیجان سخن گفته است تا اندیشه عقلانی معمول، اما آنگاه که از جهان هستی و حقایق آن صحبت میکند، واقعیت را آنچنان که هست، میپذیرد. سپس در توضیح و تفسیر واقعیت، مطالب خود را مطرح میسازد.
به طور کلی مطالب علمی و فلسفی که در مثنوی دیده میشود، در حالت همان خودآگاهی گفته شده است که جلالالدین را به عنوان دمی از هستی نشان می دهد.
●(ادامه دارد)
🔸 تمامی پاسخ ها با کمال امانت داری از کتاب تفسیر و تحلیل و نقد مثنوی اثر استاد علامه محمدتقی جعفری (ره) استخراج گردید.
●حمید احمدی
آذر ۱۳۸۲
🔸به مناسبت برگزاری کنگره "چهرههای درخشان عرفان" بزرگداشت سیدالعرفا آیه الله سید علی قاضی طباطبایی (رضوان الله تعالی علیه).