eitaa logo
هندوستان
869 دنبال‌کننده
77 عکس
18 ویدیو
6 فایل
کانال اشعار عاصی خراسانی @sheikh_ali_moghaddam
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از  علی مقدم
عرق شرم.mp3
زمان: حجم: 441.6K
💠آبیارِ رحمت اگر حتی اشک نداشتی که در محضر خدا گریه کنی، حداقل شرمنده باش عرق شرم جبران چشم خشک است شرم آن رویِ عرقناک، آبیار رحمت است گر نباشد اشک، خجلت هم تلافی می کند قسمتی از جلسه ۶ تیر ۱۴۰۲ @sheikh_ali_moghaddam
اگر امروز دل با خاک را‌ه مرتضیٰ جوشد کند محشور فردا فضل حق با اصفیا ما را
هدایت شده از  علی مقدم
چقدر این بیت بیدل دهلوی مناسب استقبال از محرم است از هجوم اشک ما بیدل مپرس یار می آید، چراغان کرده ایم
بیدل! به هر کجا رگ ابری نشان دهند در ماتم حسین‌ و حسن‌ گریه می‌کند
بیدل! به هر کجا رگ ابری نشان دهند در ماتم حسین‌ و حسن‌ گریه می‌کند
هدایت شده از  علی مقدم
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً ۚ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ ۱۲۳ توبه با سنگدلانِ شعله خو، سختی کن بردار به آهن، آهنِ تافته را اظهار عجز پیش ستمگر ز ابلهی ست اشک کباب موجب طغیان آتش است @sheikh_ali_moghaddam
چه آغوش است یا رب! موجۀ دریای رحمت را که هر کس ره ندارد هیچ سو، سوی تو می‌آید
هدایت شده از  علی مقدم
بنویس توصیه مهمی که بسیار از عمل نکردن به آن حسرت خورده ام. بارها شده است مضمونی به ذهنم رسیده، آنجا فرصت نشده آن را یادداشت کنم، بعدا هر چه فکر کرده ام به ذهنم نیامده است کِلکِ هوسِ تو هرچه زاید بنویس از نقطه و خط آن‌چه نماید بنویس دارد این دشت و در سیاهی بسیار هر چیز که در خیالت آید بنویس @sheikh_ali_moghaddam
بیدل ‌کلام شد هادی خیالم دارم امید آخر مقصود من برآید @SAEB_TABRIZ
هدایت شده از  علی مقدم
کسی از عهدهٔ دیدار قاتل بر نمی‌آید کبابم از نگاه هر چه باداباد قربانی
شیرینی آنقدر نیست در خواب مخمل ناز مژگان بهم نچسبد تا بوریا نباشد...
هدایت شده از هندوستان
ابیاتی از قصیده‌ی بیدل دهلوی در وصف امیرالمومنین علیه السلام: امید، اینجا به غارتگاه حسرت رفته سامانش به هر دستی که دیدم، پاره‎ای دارد ز دامانش در این مرتَع، شکار مکرِ روباهان شد آن غافل که آگاهی ندادند از کنام شیر یزدانش کدامین شیر یزدان؟! مرتضی آن صفدر غالب که می خوانند مردان حقیقت، شاه مردانش شهنشاه یقین، تختِ جهان عزّت و قدرت که اعجاز کلام اللّه دارد کوس برهانش نگه، دریوزه کن تا بینی آن آیات قدرت را به دلها گوش نِه، تا بشنوی آواز قرآنش قضا، ترتیبی از خوان نوالش داشت در فطرت دم صبح ازل جوشید از گرد نمکدانش ز اِنعام «سَلُونی» بر خط امکان، صلا گستر ز حکم «لو کشَف» بر عالم تحقیق، فرمانش تأمُّل تا عیار دستگاه قدر او گیرد دهد دوش نبی اللّه ، نشان از پایه شانش بیاضِ حُسنِ «شقُّ الصّدر»، زیب مَطلَع صبحش سواد مُلک «تَمَّ الفَقْر»، تزیین شبستانش دو طاقِ منظر رحمت: خَم محراب ابرویش دو مصراعِ درِ علمِ نبی: لبهای خندانش! ترحُّمْ آفرین: ذاتش، شفاعت پرور: اخلاقش کرم: تصویر الطافش، نجات: ایجاد احسانش اگر عفوِ گرانْسَنگش، بیاراید ترازویی جهان بر عرش یابد پلّه اقبال عصیانش! زبانِ گبر اگر در دیر، نام شرم او گیرد کند آتش عرَق چندان، که گرداند مسلمانش لبِ بت، گر به تصدیق کمالش یا علی گوید به نوری آشنا گردد که آرد کعبه، ایمانش به کعبه پیش از آن کاین ذات اقدس در وجود آید عقیقه جز ذبیحُ اللّه نپسندند، قربانش! در این میخانه تا صبح قیامت کم نمی گردد عرقْ پیمایی دریا، ز شرم جرعه نوشانش مشیت، منحصر فهمید در ابداع امکانش فروغ جوهر آل نبی بر مهر تابانش چمنْ پیرای گلزار نبّوت، ریشه نخلش گهرْ تعمیر انوار رسالت، جوش عمّانش سیه روزی که از خاک درِ او دامن افشاند لباس کعبه گر پوشد، نبیند غیر قطرانش همه گر آفتاب از آستانش بگذرد غافل سحر خندد بر اِدبارش، فلک گرید به حرمانش به گاهِ حمله ی این شیر، اگر خواهد سپر داری جگر در خاک جوید رستم از سام نریمانش شُکوه رعد غیرت، صورْ خیز از نعره شیرش جلال برقِ قهر حق، نگاه چشمِ غضبانش به دریایی که آن دستِ حمایت، سایه اندازد صدای کشتی نوح آید از هوی نهنگانش! خمیر طینتش را چاشنی، از جوهر نوری که می ریزند رنگ عالم ارواح، ز ابدانش در آن حضرت اگر دریای امکان یک گهر بندد نمی ارزد به تشویق نگاه باریابانش بضاعت کو که باشد تحفه بزم قبول آنجا؟ جهان گر شرم دارد، زیره نفروشد به کرمانش طریق عجز می پویم، نمی دانم چه می‌گویم؟! به توصیف خداوندی که دانش‎هاست حیرانش https://eitaa.com/SAEB_TABRIZ