فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آمار رسمی شهدای جنایت در حرم شاهچراغ ۱۳ نفر است
🔹 خالدی، سخنگوی اورژانس کشور: در حادثه تروریستی امروز در شیراز ۱۳ نفر شهید و ۲۱ نفر هم مجروح شدند که حال ۲ نفر از مجروحان وخیم است.
🌹 @shahidalirezaboreiri
🔴حادثه تروریستی شاه چراغ تکرار داستان مسجد گوهر شاد بود
داستان همان است، تاریخ کمی تغییر کرده است.
این قربانی ها هزینه مقاومت مردم بر سر ارزش های دینی اشان بود.
شهادت اشان مبارکمان که حق وباطل تماما از هم جدا شد.
🌹 @shahidalirezaboreiri
🔴 گروهک تروریستی تکفیری داعش با منتشر کردن بیانیه ای مسئولیت جنایت تروریستی امروز در حرم مطهر شاهچراغ شیراز را به عهده گرفت
#تروریستهای_خیابانی
🌹 @shahidalirezaboreiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه ورود فرد تروریست به حرم شاهچراغ
🌹 @shahidalirezaboreiri
232 کفشهایت را از سیدالشهداء(ع)✨ تحویل بگیر!
▪️شهادت مظلومانه هموطنانمان💔را در حرم مطهر اخالرضا، حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام را تسلیت عرض می نماییم.
🏴 #ایران_تسلیت
🏴 #شیراز_تسلیت
☔️🌧☔️🌧☔️🌧☔️
#شهیدعلیرضابریری🇮🇷
محدود شدن هشتگ شاهچراغ در اینستاگرام
ولی هشتک مهسا امینی، چیزای دیگه مشکلی نداره
#حسین_دارابی
@hosein_darabi
شهید علیرضا بُرِیری
پدرم باغ کوچکی داشت که یک قسمت آنرا نیشکر کاشته بود. روز جمعه یک ظرف کف نیشکر برداشت رفت خانهی پ
داستان جذاب کتاب نشیلو خاطرات زندگی همسر سردار شهید کاظم علیزاده
بدکاران و با سلام بر شما خانوادهی عزیز مسیح پور. سلامتی شما را از درگاه خداوندی خواستارم. با عرض پوزش از این که در هنگام عزیمت، جهت خداحافظی خدمت شما نرسیدم. این هم به لحاظ خو نگرفتن با این وضع و زندگی جدید است. - هم انسانیم و بر ما هم امکان اشتباه نوشته شده است. اگر احوالی از این جانب خواسته باشید، الحمدلله به لطف و کرم خدا و در كنف عنایت خود او به سر میبریم و این امکان در جبههای که مهدی(عجلاللهفرجه) فرمانده آن است، وجود ندارد که بر سربازان آن حضرت(انشاءالله ما هم جزو آن سربازان هستیم) بد بگذرد. در كل وجود ما در این مکان جز ادای وظیفه نیست و ما جهت ادای وظیفه این جا هستیم و هرچه وظیفهی الهی حکم کند، از جان و مال آماده هستیم و آمدهایم جبهه. جبههها به وجود ما و امثال ما احتیاج ندارد و این ما هستیم که باید به جبهه بیاییم تا لطف خدا شامل ما گردد و از چشمهسار نعمات بیکران حضرت باری تعالی بنوشیم تا از عهدهی تصفیه جسم و روح خود برآئیم و در نبرد با شیاطین درونی و بیرونی موفق گردیم. در خاتمه دعوت میکنم خودم و خودم و خودم و شما را به تقوا و به این که در داخل حصاری از طاعات خداوندی قرار گیریم تا محفوظ بمانیم از کید شیاطین ضمنا سلام مرا به تمام اهل خانواده برسانید.
والسلام
۱۳۶۳/۱۱/۲۰
نامه را امضاء هم کرده بود. چند بار از اول تا آخر نامه را خواندم، بعد هم گذاشتم لای
صفحه۳۰
کتابم. برق را خاموش کردم و روی رخت خوابم دراز کشیدم. خوابم نمیبرد. توی فکر بودم که جواب نامه را بنویسم.
روز بعد نامه را برای همهی اعضای خانواده خواندم. شب که شد، وقتی همه خوابیدند کاغذ و خودکار برداشتم که جواب نامه را بنویسم. به تقلید از کاظم، اول نوشتم: بسم الله الرحمن الرحيم
بعد نوشتم: سلام عزیزم، اما فوری کلمهی عزیزم را خط زدم. دوباره نوشتم: سلام خدمت آقا کاظم عزیزم. باز هم خط زدم. نوشتم: سلام خدمت آقا کاظم. باز خط خطیاش کردم. خجالت میکشیدم او را اینطوری مخاطب قرار بدهم. بیشتر دلم میخواست بنویسم عزیزم، اما خودکارم روی کاغذ نمیچرخید.
عاقبت نوشتم: سلام. امیدوارم حالت خوب باشد.
با خودم گفتم:
- خودش هر چه دوست داشته باشد، توی این جای خالی میگذارد.
در همین موقع صدای سرفهی پدر را شنیدم. از خواب بیدار شده بود و داشت میرفت توی حیاط. جلوی در اتاق ایستاد و با صدای آرامی گفت:
-دتر! سید کلثوم. نخوابیدی؟ چرا برق روشن است؟
- دارم درس میخوانم. الان میخوابم.
دلم گواهی داد که متوجه شده دارم جواب نامهی کاظم را مینویسم. گفت:
صفحه ۳۱
- زودتر بخواب باباجان. بلند شدم، لامپ را خاموش کردم. با خودم گفتم:
بقیهاش فردا.
جواب نامه را که فرستادم، دو هفته بعد نامهی دوم به دستم رسید. دلم میخواست عکسش را داشته باشم. برایش نوشتم:
- من شما را خوب ندیدهام و نمیشناسم، اگر ممکن است، عکسی از خودتان برای من بفرستید.
در نامهی بعدی یک عکس برایم فرستاد. یک رزمنده روی موتور نشسته بود. رزمنده دیگری یککم دورتر ایستاده و بیسیم روی دوشش بود. نوشته بود:
فکر کردی کدامشان هستم؟ آن که بی سیم چی است یا آن که موتور سوار شده است؟
برایش نوشتم:
حالا این قدرها هم غریبه نیستی آقا.
توی نامههایش سؤالاتی راجع به اخلاق خودم، خانوادهام، مسائل اعتقادی و مذهبی میپرسید و من جواب سؤالها را برایش مینوشتم. از خصوصیات اخلاقی خودش برایم مینوشت و این که بعد از حضرت امام، شهید رجایی را خیلی دوست دارد.
کتابهای شهید مطهری و آیت الله دستغیب را میخواند و به من هم سفارش میکرد که بخوانم. نوشته بود:
- در مدرسهی نوشیروانی بابل، رشتهی برق میخواندم. سال آخر، درس را رها کردم. رفتم جبهه و دیگر ادامه ندادم. از دوازدهم آبان ۱۳۵۹ عضو گروه شهید چمران شدم و بیست و هشتم
صفحه۳۲
رقص اندر خون خود مردان کنند
رقص اندر کوچه نامردان کنند
🌹 @shahidalirezaboreiri
پیام رهبرانقلاب امام خامنه ای(مدظله العالی)🇮🇷در پی حادثهی تروریستی در حرم حضرت احمد بن موسی (شاهچراغ) شیراز💔
🔹 بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
جنایت شقاوتآمیز در حرم مطهّر حضرت احمد بن موسی علیهماالسلام که به شهادت و مجروح شدن دهها مرد و زن و کودک بیگناه انجامید، دلها را اندوهگین و داغدار کرد. عامل یا عاملان این جنایت اندوهبار یقیناً مجازات خواهند شد ولی داغ عزیزان و نیز هتک حرمت حرم اهل بیت علیهمالسلام جز با جستجو از سررشتهی این فاجعهآفرینیها و اقدام قاطع و خردمندانه دربارهی آن، جبران نخواهد شد. همه در مقابله با دست دشمن آتشافروز و عوامل خائن یا جاهل و غافل او وظائفی برعهده داریم؛ از دستگاههای حافظ امنیت و قوهی قضائیه تا فعالان عرصهی فکر و تبلیغ و تا آحاد مردم عزیز باید ید واحدهئی باشند در مقابل جریانی که به جان مردم و امنیت آنان و مقدسات آنان بیاعتنائی و بیاحترامی روا میدارد. ملت عزیز و دستگاههای مسئول یقیناً بر توطئهی خباثتآمیز دشمنان فائق خواهند آمد، انشاءالله.
🔹 اینجانب به خانوادههای عزادار این حادثه و به مردم شیراز و به همهی ملت ایران تسلیت میگویم و شفای مجروحان را از خداوند متعال مسألت میکنم.
سید علی خامنهای
۵ آبان ۱۴۰۱
#شهیدمدافع_حرم_علیرضابریری🇮🇷
🔴 منتظر واقعی از شلوغیهای آخرالزمان کلافه نمیشود!
🔹 عارف بالله مرحوم #حاج_اسماعیل_دولابی: کسانی که سالها «عَجِّل عَلی ظُهُورِکَ یا صاحِبَ الزَّمان» میگفتند، چرا از ظهور #مشکلات و #نابسامانیها کلافهاند و تاب تحمّل آن را ندارند؟ اینها مقدّمهی #ظهور است. پس یا دعای بر تعجیل ظهور حضرت را پس بگیرند یا دست از بیتابی و بیقراری بردارند و به آنچه هست تن بدهند.
🔹 بعد از هر شلوغی، خلوتی متناسب با آن خواهد بود و هر چه شلوغی بیشتر باشد، خلوت بعد از آن بزرگتر است. در #آخرالزمان شلوغی خیلی زیاد است، به نحوی که «یکفُرُ بَعضُهُم بِبَعضٍ وَ یَلعَنُ بَعضُهُم بَعضا»ً؛ گروهی گروه دیگر را تکفیر میکند و جمعی جمع دیگر را لعنت میکند.
🌹 @shahidalirezaboreiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم کامل حادثه تروریستی شاهچراغ
آگاه بیدار شویم
35.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مستند اغتشاشات شهر #بابلسر
🔹 فیلمی مستند از تخریب و جولان اغتشاشگران در بابلسر در چهارشنبه شب ۳۰شهریور ۱۴۰۱
🔹️ مدارای ۴۵ دقیقهای پلیس بابلسر با معترضان و سوءاستفاده آشوبگران از رافت پلیس و درگیری و اغتشاش که منجر به دستگیری لیدرهای اغتشاش گر و آشوب طلب شد.
پنجشنبه، ۵ آبان ۱۴۰۱.
🌹 @shahidalirezaboreiri
📣 فردا راهپیمایی سراسری برای اعلام انزجار از دشمن برگزار میشود
🔺 شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی با صدور اطلاعیهای از مردم همیشه در صحنه ایران اسلامی دعوت کرد تا فردا (ششم آبان ماه) پس از اقامه نماز جمعه در سراسر کشور با حضور خود در راهپیمایی، جنایت حرم مطهر احمد بن موسی (علیهالسلام) را محکوم کنند.
🔴نخبهای که در حادثه تروریستی شیراز به شهادت رسید
🔹یکی از شهدای مظلوم در حرم شاه چراغ علیه السلام دکتر «سیدفرید الدین معصومی» از نخبگان کشور، فارغ التحصیل از نیوزلند و خدمتگزار کشور در زمینه برق هستند.
🔹یکی از دوستان ایشان نقل میکند: در سالهای تحصیل یکی از هم دانشگاهیهای ایشان به شوخی در نیوزلند به ایشان گفته بود: شما که اینقدر به نماز مقیدی و در تمام نمازهای جماعت نیوزلند شرکت میکنی، آخر در نماز شهید میشوی....
🔹دیروز بعد از اینکه از ماموریت بر میگشتند برای زیارت و نماز به حرم میروند که خداوند شهادت را در حرم و در نماز نصیبشان کرد.
یاد شهدا با صلوات 🌷
شهید علیرضا بُرِیری
داستان جذاب کتاب نشیلو خاطرات زندگی همسر سردار شهید کاظم علیزاده بدکاران و با سلام بر شما خانواده
داستان جذاب کتاب نشیلو خاطرات زندگی همسر سردار شهید کاظم علیزاده
تیرماه ۱۳۶۳ هم در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بابلسر استخدام شدم و حقوقم در سپاه ماهی دو هزار تومان است.
من در تمام نامههایم جای کلمهی عزیزم را خالی میگذاشتم. سفارش میکردم مواظب خودش باشد. کاظم هم در نامههایش پنج شش خط در وصف خداوند، امام زمان(عجلاللهفرجه)، امام خمینی و شهدا میگفت و دو خط آخر را در مورد من و خودش مینوشت در نامه ی آخر نوشت:
-برای مراسم ازدواج میآیم.
***
اردیبهشتماه ۱۳۶۴ از جبهه برگشت. آن روز من برای اولین بار تنهایی به امامزاده ابراهیم(علیهالسلام) رفته بودم. خبر نداشتم کاظم مرخصی آمده است. توی خیابان دیدم ماشین گالانت زردرنگ به سرعت از مقابلم رد شد. نگاه کردم و بالا تنهی راننده را دیدم. کاپشن چرمی قهوه ای رنگی پوشیده بود. احساس کردم دارد از توی آینه نگاهم میکند. با خودم گفتم:
- كاظم است. حتما از جبهه برگشته.
فردای آن روز مادرش آمد خانهی ما. گفت:
- آقای مسیحپور؛ کاظم از جبهه آمده، ما مهمان داریم. میخواهم سید کلثوم راببرم خانهی خودمان.
پدرم گفت:
اختیار دارید. اشکال ندارد.
لباس پوشیدم و فوری آماده شدم. کاظم جلوی در خانهی ما،
صفحه۳۳
کنار گالانت ایستاده بود. سلام کردم و سرم را پایین انداختم.
سوار شدیم. توی ماشین حرفی نزدیم. مادرش را برد جلوی در خانهشان پیاده کرد. گفت:
بیا جلو بنشین. رفتم جلو نشستم. ماشین را روشن کرد و راه افتاد.
حوالی «دریا کنار» ماشین را نگهداشت. یک ساعت وقت داشتیم تا اذان ظهر. چند تا سؤال از او پرسیدم راجع به معاشرت با اقوام و فامیل. همه را با حوصله جواب داد. نمیتوانستم مستقیم نگاهش کنم. سختم بود. چیزی شبیه حیا اجازه نمیداد چشم به چشم نگاهش کنم.
ظهر که شد رفتیم خانهشان. دو برادر بزرگتر، مهدی و قاسم با خانوادهشان در خانهی پدر زندگی میکردند. مهدی کارمند بانک صادرات ساری و قاسم هم معلم بود. داماد بزرگشان آقای قنبرپور - شوهر ملوک – در حیاط پدر شوهرم، برای خودش خانهای ساخته بود و آنجا زندگی میکرد.
ساعت چهار بعد از ظهر با همان گالانت به همراه مادرش مرا برگرداندند. دیگر توی خانهی ما نیامدند. جلوی در خداحافظی کردند و رفتند.
چند روز بعد رفتیم برای خرید عروسی انگشتهای دست من کوتاه بود و چاق. هر چه دنبال انگشتری گشتند که اندازهی دستم باشد، پیدا نمیکردند. انگشتری را پسندیده بودم، اما اندازهی دستم نبود. یکهو خواهر کاظم دم گوشم گفت:
- داداشم می گوید حالا که انگشتر مورد پسند کلثوم
صفحه۳۴
دستش نیست، گوشت اضافه را ببُریم تا انگشتر توی دستش برود.
و بعد همه خندیدیم.
اردیبهشت ماه امسال - ۱۳۹۱ – در حال کار با چاقو، یک دفعه گوشهای از همان انگشتام را با چاقو زدم. توی دلم به کاظم گفتم: میخواستی انگشتم را ببری. دیدی آخر بریدم!
یک پلاک و زنجیر طلا هم برایم خریدند. زنجیرش کلفت و بلند بود. دلم میخواست کوتاهتر باشد.
به کاظم گفتم:
-کوتاه اش کنیم؟
کاظم گفت:
-نه. همین قشنگ است.
من هم دیگر اعتراض نکردم و همان را انداختم گردنم.
آن بیست تومان پولی که کاظم قبلا بهم هدیه داده بود، همراهم بود و دلم میخواست یک انگشتر عقیق برای کاظم بگیرم. به او
گفتم:
میخواهم برایت یک انگشتر عقیق بگیرم.
گفت:
- خیلی ممنون. انگشتر لازم ندارم.
خرید عروسیام یک حلقهی دویست تومانی، یک گردنآویز، یک آینه و شمعدان ساده، لباس بنفش رنگی برای شب حنابندان و یک روسری بود. لباس عروس نخریدم. جاریام سیده فرخنده که زن قاسم بود، لباس عروسیاش را آورد، داد من بپوشم. لباس قشنگی بود. وقتی تن کردم دیدم اندازه است.
صفحه۳۵
همان را پوشیدم.
کاظم خانهای اجاره کرد. آقای وجدانی صاحب خانهمان مرد مهربانی بود و بعد از شهادت كاظم هم من هفت سال آنجا مستأجر بودم.
جهیزیه ی سادهای داشتم.
شانزدهم اردیبهشتماه ۱۳۶۴ ازدواج کردیم. مراسم عقد و عروسی در یک روز برگزار شد. آن روز جای خالی مادرم را با تمام وجود حس کردم.
كاظم یک ماه مرخصی گرفت. هفتهی اول به دید و بازدید خانهی اقوام و آشنایان گذشت. از هفتهی دوم کاظم روزها میرفت بیرون و ظهر برمیگشت. بیشتر اوقات، بعد از ظهرها هم میرفت بیرون و شب برمیگشت. من اول نمیدانستم جریان چیست. بعد فهمیدم با برادرش قاسم میرود فوتبال. آنطور که شنیدم از بچگی با قاسم توی زمین خالی کنار خانهشان فوتبال بازی میکردند. کم کم به تیم ملوان بابلسر راه پیدا کردند. مدتی بعد اسم تیم ملوان بابلسر شد «شاهد».
عضو تیم منتخب بسیج استان هم بودند. قاسم میگفت:
- با پرچم لا اله الا الله وارد زمین میشدیم. بعد از بازی هم دعای فرج میخواندیم. حتی یکبار که هفت تپه بودیم و رفته بودیم جبهه، محمد علی قلیپور - یکی از اعضای بسیج - از بابلسر آمد هفت تپه. گفت: من مأموریت دارم شما را سوار کنم ببرم برای بازی. من و میرهادی خوشنویس و کاظم در تیم منتخب بسیج استان بودیم. ما را سوار کرد برد قم. بازی توی قم
صفحه۳۶
سلگی آمل.m4a
1.54M
🎙 نخستین توضیحات سُلگی معاون سیاسی امنیتی استاندار مازندران درباره حادثه تروریستی در #آمل
🔻روحالله سلگی: دو نفر از جوانانی که سابقه بسیج نیز داشتند، طی عملیاتی تروریستی در مازندران به شهادت رسیدند. این دو تن خارج از تجمع و داخل یک کوچه، با اسلحه کمری و از پشت مورد اصابت گلوله قرار گرفته و به شهادت رسیدند.
🔹معاون سیاسی امنیتی استاندار مازندران اعلام کرد:دو جوان شهید به نام های هادی چاکسری و علی فاضلی متولد ۱۳۷۱ و ۱۳۷۲ بودند.
🔹فرد ضارب پس از ترور با اسلحه کلت از صحنه متواری شده است. سلگی گفته این اتفاق ساعت ۲۰ شب افتاده و عملیات شناسایی و دستگیری از سوی نیروی های انتظامی و امنیتی آغاز شده است.
🔹وی گفت:هماکنون جلسه شورای تامین استان درباره این موضوع تشکیل شده است.
پنجشنبه، ۵ آبان ۱۴۰۱.
🌹 @shahidalirezaboreiri
تصویر شهید هادی چاکسری و سید علی فاضلی شهدای ترور آمل
🌹 @shahidalirezaboreiri
السَّلاَمُعَلَیْکَ یَا صَاحِبَاَلْفَتْحِ وَ نَاشِرَ رَایَة اَلْهُدَى
سلام بر تو ای مولای پیروزمند
و ای برافراشته کننده پرچم هدایت
#یا_مهدی_ادرکنی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
یاد شهدا با صلوات 🌷
📸 از خون جوانان وطن لاله دمیده
🔹حسن روح الامین هنرمند نقاش در واکنش به حادثه دلخراش و تروریستی شب گذشته حرم حضرت #شاهچراغ(ع) تصویری از تابلوی جدید خود را با هشتگ از خون جوانان وطن لاله دمیده به اشتراک گذاشت.
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
🌹 @shahidalirezaboreiri