eitaa logo
شهید علیرضا بُرِیری
453 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.2هزار ویدیو
19 فایل
مدافع حرم حضرٺ زینب سلام الله علیها خادم الشهداء سروان پاســدار شــهید علیرضا بُریرے شهادت:95/2/17 خانطومان ارتباط با ادمین: @Aminkhoda
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید علیرضا بُرِیری
#شهیدحمید_سیاهڪالے_مرادے
فرازے ازوصیت نامہ ے شهیدحمیدسیاهڪالے مرادے آنان ڪہ ماندند از دین دارے بہ دین یارے رسیدہ بودند و فهم  درڪ ڪردہ بودند ڪہ این مسیر تنها راہ رسیدن بہ خداست و عامل انحراف بشریت دور ماندن و ڪور ماندن از راہ و از نور هدایت است. واے از روزے ڪہ آنان ڪہ ولایت دارند قدر آن را ندانستہ و بے راهہ بروند زیرا تا مادامے ڪہ پشتیبان ولایت باشیم و رہ رو این مسیر همیشہ سرافرازیم و نوڪ پیڪان ارتش و سپاہ ولے عصر (عج ) ان شااللہ... زیرا نقطہ قوت ما ولایت است و نقطہ ضعف ما نیز بے توجهے بہ این امر، زیرا ما آنچنان ڪہ لازم است باید بہ حدود و ثغور آن توجہ ڪردہ و خود را ذوب در این امر بدانیم. @shahidalirezaboreiri
هدایت شده از شهید علیرضا بُرِیری
به میهمانی دعوتید دومین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم علیرضا بریری #کانال_رسمی_شهید_جاویدالاثر_علیرضا_بُرِیری 🌹 @shahidalirezaboreiri
شهید علیرضا بُرِیری
#سالروز_آسمانی_شدنت #ڪانال_رسمے_شهیدجاویدالاثر #شهیدعلیرضابریرے @shahidalirezaboreiri
در خیالات خودم در زیر بارانے ڪہ نیست مے رسم با تو بہ خانہ،از خیابانے ڪہ نیست مے نشینے روبہ رویم خستگے در میڪنے چاے مے ریزم برایت توے فنجانے☕️ ڪہ نیست باز میخندے و میپرسے ڪہ حالت بهتر است؟ باز میخندم ڪہ خیلی…!گرچہ میدانے ڪہ نیست😔 شعر میخوانم برایت واژہ ها گل مے ڪنند یاس و مریم 🌹مے گذارم توے گلدانے ڪہ نیست  چشم مے دوزم بہ چشمت،مے شود آیا ڪمے دست هایم را بگیرے بین دستانے ڪہ نیست؟   وقت رفتن مے شود با بغض مے گویم نرو😭 پشت پایت اشڪ مے ریزم در ایوانے ڪہ نیست   میروے و خانہ لبریز از نبودت میشود باز تنها میشوم با یاد مهمانے ڪہ نیست رفتہ اے و بعد تو این ڪار هر روز من است باور اینڪہ نباشے ڪار آسانے ڪہ نیست @shahidalirezaboreiri
#دلنوشته💔 دعوا سر #سربند_یافاطمه بود... با بستن سربند #تُ آرام شدند در جاده #عشق خوش سرانجام شدند از داغ غمت خوشا #شهیدانی ڪه با پهلوی تیرخورده #گمنام شدند... #به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت @shahidalirezaboreiri
✴ تعمیر قبر حضرت رقیّه خاتون(علیها السّلام) 🔷 عالم جلیل شیخ محمّد علی شامی که از جمله علماء نجف اشرف می باشد به حقیر فرمود: جَدّ اُمّیِ من جناب آقا سیّد ابراهیم دمشقی که نسبش به سیّد مرتضی علم الهدی منتهی می شد، و سن شریفش بیش از ۹۰ سال بود، سه دختر داشت و اولاد پسر نداشت. ☀ شبی دختر بزرگ ایشان، حضرت رقیّه (علیها السّلام) دختر امام حسین (علیه السّلام) را در خواب دید که فرمودند: 🔻به پدرت بگو به والی بگوید: 《میان لحد و جسد من آب افتاده، و بدن من در اذیت است، بیاید قبر و لحد مرا تعمیر کند.》 ◽دختر به سیّد عرض کرد، ولی سیّد از ترس اهل تسنن، به خواب اعتنا ننمود. شب دوّم دختر وسطی شب سوّم دختر کوچک سیّد، همین خواب را دیدند و به پدر گفتند، ترتیب اثری نداد. ⁉شب چهارم خود سیّد حضرت رقیّه(علیها السّلام) را در خواب دید که به طریق عتاب فرمودند: چرا والی را خبر نکردی؟ 🔘 سیّد بیدار شد، صبح نزد والی شام رفت و خوابش را گفت. والی به علماء و صلحاء شام از شیعه و سنّی امر کرد که غسل کنند و لباس های پاکیزه بپوشند، به دست هر کس قفل درب حرم مطهّر باز شد همان کس برود و قبر مقدّس او را نبش کند، جسد را بیرون آورد تا قبر را تعمیر کنند. ▫صلحاء و بزرگان از شیعه و سنّی در کمال آداب غسل کردند، قفل به دست هیچ کس باز نشد، مگر به دست مرحوم سیّد، و چون میان حرم آمدند کلنگ هیچ کدام بر زمین اثر نکرد، مگر به دست سیّد ابراهیم. 🔆حرم را خلوت کردند، لحد را شکافتند، دیدند بدن نازنین مخدره میان لحد و کفن صحیح و سالم است، لکن آب زیادی میان لحد جمع شده است. سیّد بدن شریف را از میان لحد بیرون آورد و بر زانوی خود نهاد، و سه روز بدین گونه بالای زانوی خود نگه داشت و گریه می کرد تا این که قبر آن بی بی را تعمیر کردند. 🔳 در معالی این قضیّه را مجملاً نقل کرده و در آخر اضافه فرموده است: « فَنَزَلَ فِی قَبْرِهَا وَ وَضَعَ عَلَیْهَا ثَوْباً لَفَّهَا فیهِ وَ أخْرَجَهَا، فَاِذَا هِیَ بِنْتُ صَغیرهٌ دُونَ الْبُلُوغِ وَ کانَ مَتْنُهَا مَجْرُوحَهٌ فِی کَثْرَهِ الضَّرْبِ». [آن سیّد جلیل وارد قبر شد و پارچه ای بر او پیچید و او را خارج نمود، دختر کوچکی بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده، و پشت شریفش از زیادی ضرب مجروح بود .] 🔆وقت نماز که می شد سیّد بدن مخدّره را بر روی چیز پاکیزه ای می گذاشت. بعد از فراغ از نماز برمی داشت و بر زانو می نهاد، تا این که از تعمیر قبر و لحد فارغ شدند، سیّد بدن را دفن کرد. 🔆 و از معجزه ی این مخدّره این که، سیّد در این سه روز احتیاج به غذا و آب7 و تجدید وضو پیدا نکرد. و چون خواست بدن را دفن كند دعا كرد كه خداوند پسري به او عطا فرمايد. دعاي سيّد به اجابت رسيد و در سن پيري خداوند پسري به او لطف فرمود که نام او را "سيّد مصطفي" گذاشت.  🌷آنگاه والي واقعه را به سلطان عبدالحميد عثماني نوشت؛ او هم توليت زينبيّه و مرقد شريف حضرت رقيّه و امّ كلثوم و سكينه(سلام الله علیهن) را به سيد ابراهيم واگذار کرد.  🌷پس از درگذشت سيّد ابراهيم، توليت آن مشاهد مشرفه به پسرش سيّد مصطفي و بعد از او به فرزندش سيّد عبّاس رسيد.  🌷فرزندان سيّد ابراهيم دمشقي معروف و مشهور به "مستجاب الدعوه هستند به گونه‌اي که هر گاه دست خود را به موضع دردناک بيماري بگذارند فوري آرام مي‌شود و اين اثر را از جدّ بزرگ خود به ارث برده‌اند که اين خاصيت، ناشي از نگهداري بدن شريف آن مظلومه به مدت سه شبانه‌روز است.  💐 ◽💐 💐◽◽💐◽◽💐◽◽💐 🌹 @shahidalirezaboreiri