eitaa logo
『شھدای‌ِظھور🇵🇸🇮🇷』
6.3هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
24 فایل
〖مامدعیان‌صف‌اول‌بودیم . . ازآخرمجلــس‌شھــدا راچیدنــد :)💔〗 -- ارتباط با خادم : @HOSEIN_561 💛کپــے: صدقه‌جاریست . . . (: 🔴ناشناس : https://eitaa.com/Nashenas_Shohada
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید محمود رضا بیضایی و فرزندش بر سر مزار شهید محرم ترک🍃 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
انقلاب، سر کارگر جنوبی قرار داشتیم. با پرایدش آمد. سوار شدم و راه افتادیم سمت اسلامشهر✅ همیشه می نشستم توی ماشین بعد روبوسی می کردیم. موقع روبوسی دیدم چشم هایش خون است و سر و ریشش پر از خاک. از زور خواب به سختی حرف می زد. گفتم چرا اینطوری هستی؟ گفت چهار روز است خانه نرفته‌ام. گفتم بیابان بودی؟ گفت آره! گفتم چرا خانه نمیروی؟ گفت چند تا از بچه ها آمده‌اند آموزش، خیلی مستضعفند ؛ یکیشان کاپشنش را فروخته آمده... به خاطر چنین آدم هایی شب و روز نداشت🖐🏻 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
روزنامه‌کیهان🔻 🔴روزنامه خوان بود و هر روز کیهان را می‌خرید. تبریز هم که چند روزی مهمان می‌آمد، کیهان هر روز را حتما تهیه می‌کرد و می‌خواند. بعد از شهادتش، از همسنگرهایش شنیدم که تهران که بود هر روز یک کیهان عربی و انگلیسی هم می‌خرید و آنرا در اختیار دوستانی که از شیعیان عراق و لبنان و… داشت می‌گذاشت تا آنها هم بخوانند. سال ۸۶ بود که یکبار در تهران به من گفت مدتی است به جلسات هفتگی در منزل حاج حسین شریعتمداری می‌رود و از ایشان استفاده می‌کند. از من هم دعوت کرد که با او بروم ولی من آن روزها در تهران درگیر کلاس‌های دوره دکترا و پایاننامه شده بودم و توفیق پیدا نمی‌کردم شرکت کنم. محمودرضا بشدت به آقای شریعتمداری علاقمند شده بود و یادم هست که مرتب از سادگی اتاقی که جلسات در آن تشکیل می‌شد و وسعت مطالعه و بخصوص از زبان برانی که دارند، می‌گفت. محمودرضا اطلاعات سیاسی‌اش به روز بود. خبر یا تحلیلی را هم که می‌خواند به دیگران انتقال می‌داد. یکی از همسنگرهایش می‌گفت محمودرضا وقتی از مسائل سیاسی حرف می‌زد من حرف‌هایش را یادم نگه می‌داشتم و همان شب آن مطالب را در پایگاه برای بچه‌های بسیج تکرار می‌کردم... 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
دعای‌ِکمیل🤲🏻 🔺اوایل دهه هفتاد وقتی تازه به محل آمده بودیم، پنجشنبه شب‌ها یک دستگاه اتوبوس می‌آمد جلوی مسجد، نمازگزارها را سوار می‌کرد می‌برد مسجد جامع برای دعای کمیل. راه دوری بود؛ از این سر شهر تا آن سر شهر. من بیشتر وقت‌ها «درس دارم» را بهانه می‌کردم و توفیق پیدا نمی‌کردم شرکت کنم ولی محمودرضا هر هفته می‌رفت. یادم هست بار اولی که رفت و بعد از دعا به خانه برگشت، گریه کرده بود. پرسیدم: چطور بود؟! گفت: «حیف است آدم این دعا را بخواند بدون اینکه بداند دارد چه می‌گوید.» این حرفش از همان شب توی گوشم است و هیچوقت یادم نرفته. هر وقت دعای کمیل می‌خوانم یا صدای خوانده شدنش به گوشم می‌خورد، محمودرضا می‌آید جلوی چشمم... 🎙(نقل از برادر شهید) 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
✅خاطره ای هست که جز برای همسر شهید برای شخص دیگری نگفته ام. نزدیک مراسم عقد محمودرضا بود که یک روز آمد و گفت: «من کت و شلوار برای مجلس عقد نخریده ام» من هم سر به سرش گذاشتم و گفتم: تو نباید بخری که خانواده عروس باید برایت بخرند... خلاصه با هم برای خرید رفتیم. محمودرضا حتی هنگام خرید کت و شلوار دامادی اش هم حال و هوای همیشگی را داشت، اصلا حواسش به خرید نبود و دقت نمی کرد در عوض من مدام می گفتم مثلا این رنگ خوب نیست و آن یکی بهتر است و ... هیچ وقت فراموش نمی کنم در گیر و دار خریدن کت شلوار به من گفت: «خیلی سخت نگیر، شاید امام زمان(عج) امشب ظهور کردند و عروسی ما به تعویق افتاد... یعنی گویا تمام لحظات زندگی ؛ منتظر یک اتفاق مهم بود ...❗️ 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔺خاطرم هست زمانی که بحث رعایت بعضی نکات در مجالس عزاداری و هیئات پیش آمد ؛ مثل برهنه نشدن برای سینه زنی که مقام معظم رهبری در این باره نکاتی را فرمودند و توصیه هایی داشتند، شهید برای متقاعد کردن دوستان به آنها گفت:  «فرض کنید امام زمان(عجل الله) اینجا حضور داشته باشند آیا شما مقابل ایشان هم همینطور عزاداری می کنید؟»  و به همین بسنده کرد (اصلا بحث نمی کرد‼️) این یعنی، جزئی ترین مسائل زندگیِ شهید بیضایی با انتظار و توجه به نظارت امام عصر(عجل الله) عجین بود؛ ولی هیچ وقت (تاکید می کنم) هیچ وقت به کسی نشان نمی داد که مثلا من منتظر امام زمان(عجل الله) هستم و فلان و بهمان ... دنبال نشان دادن نبود بلکه رفتارش این انتظار را فریاد می کشید... 🎙(نقل از دوست شهید) 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
♥️علاقه و عشق وصف ناشدنی محمودرضا به آرمان جهانی امام خمینی (ره)، یعنی تشکیل نهضت جهانی اسلام ! روحیه خاصی را در وی بوجود آورده بود که تا آغاز جنگ در سوریه، در جهت تحقق آن تلاش و مجاهدت شبانه روزی داشت... همواره مطالعه دینی و سیاسی داشت و به اخبار و وقایع داخلی و خارجی بخصوص تحولات جهان اسلام اشراف داشت و این وقایع را تحلیل‌ می‌کرد... تعصب آگاهانه‌ و وافری به انقلاب اسلامی، رهبری و نظام داشت ...🇮🇷! 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
دستخط‌ِشهیدروی‌ِدیوار✍🏻 بی عشق خمینی نتوان عاشق مهدی شد♥️🌸٫ 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
وصیت نامه شهید به همسرش📝 👌🏼واضح‌تر بگویم؛ نبرد شام، مطلع تحقق وعده آخرالزمانی ظهور است و من و تو دقیقاً در نقطه‌ای ایستاده‌ایم که با لطف خداوند و ائمه اطهار نقشی بر گردنمان نهاده شده است و باید به سرانجام برسانیمش با هم تا بار دیگر شاهد مظلومیت و غربت فرزندان زهرای مرضیه (سلام الله علیها) نباشیم. اگر بدانی صبرت چقدر در این زمان حساس در حفظ و صیانت از حریم آل‌الله قیمت دارد، لحظه به لحظه آنرا قدر می‌شماری :) 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🎥زیباترین فیلمی که از محمودرضا دیده‌ام مربوط به حمایتش از یک پسر نوجوان تکفیری است که به اسارت نیروهای مجاهد سوری درآمده بود. این پسر که سن و سال کمی دارد و حسابی ترسیده است تیربارچی تکفیری‌ها بود. همرزمان محمودرضا بعدها برایم تعریف کردند که همین نوجوان دقایقی قبل از اسارتش تلفات زیادی از مجاهدان سوری گرفته بود. به همین دلیل همرزمان محمودرضا به‌شدت عصبانی بودند و می‌خواستند به او آسیب برسانند.» در مدارا مرید مولایش امام علی(ع) بود: «محمودرضا به زبان عربی تسلط داشت. هرگاه اسیری را می‌گرفتند جلو می‌دوید و فریاد می‌زد تا همه بشنوند. بلند می‌گفت ما شیعه علی(ع) هستیم و تو در امان ما هستی. آن روز هم این مرام را تکرار کرد. در فیلم می‌بینیم مقابل پسر سوری می‌ایستد و از او دفاع می‌کند تا در اسارت آسیبی به او نرسد. چنین روحیه‌ای تنها از مرید واقعی حضرت مولا برمی‌آید. وقتی این صحنه‌ها را از محمودرضا می‌بینم احساس حقارت می‌کنم و می‌دانم ریشه این رفتارهای او از چشمه مراقبه‌های طولانی‌مدتی که کرد آب می‌خورد.» 🎙(نقل از برادر شهید) 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
1.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 برخورد شهید مدافع حرم محمود رضا بیضایی با "اسیر داعشی" 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
شھادت مرگـ انسان‌های زیرڪ و هوشیار است کھ نمی‌گذارند این جان، مفت از دستشان برود و در مقابل چیزی عایدشان نشود .♥! 🌿 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR