eitaa logo
『شھدای‌ِظھور🇵🇸🇮🇷』
6.1هزار دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.9هزار ویدیو
24 فایل
〖مامدعیان‌صف‌اول‌بودیم . . ازآخرمجلــس‌شھــدا راچیدنــد :)💔〗 -- ارتباط با خادم : @HOSEIN_561 💛کپــے: صدقه‌جاریست . . . (: 🔴ناشناس : https://eitaa.com/joinchat/876019840C60f081def8
مشاهده در ایتا
دانلود
تولدوکودکے🌿 در سال ۱۳۳۴ در روستای “شیرود” فرزندی دیده به جهان گشود که نامش را “علی‌اکبر” گذاشتند. تولد علی‌اکبر به این خانواده متدین و کشاورز، امید و شادی بخشید. در آن زمان، فقر و بیداد ستم‌شاهی بر دوش کشاورزان سنگینی می‌کرد؛ از این رو علی‌اکبر نیز در همان دوران کودکی، با فقر آشنا و مأنوس بود. او با دست‌های کوچک و گام‌های پر انرژی خود، در کار کشاورزی به کمک پدر می‌شتافت و او را یاری می‌کرد... 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
تحصیلات💼 در روستای شیرود، مدرسه‌ای وجود نداشت. هر چند که پدر شهید شیرودی قرآن خواندن را به فرزندانش به‌خصوص علی‌اکبر، آموخته بود، اما آرزو داشت که او درس‌های مدرسه را نیز فراگیرد؛ از این‌رو شهید شیرودی تحصیلات خود را در مدرسه روستای مجاور شروع کرد. او همراه با تحصیل در کار کشاورزی به یاری پدر می‌شتافت. آشنایی او با فرهنگ غنی اسلام، از زمان رفتن به مکتب‌خانه‌ای که در شیرود ایجاد شده بود، بیشتر شد... 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🚩استخدام در هوانیروز شهید علی اکبر شیرودی پس از پایان تحصیلات متوسطه در ۱۳۵۱ خورشیدی وارد ارتش شد و پس از گذراندن مراحل استخدام در هوانیروز، دوره‌ مقدماتی خلبانی را در تهران به پایان رساند. طی کردن دوره خلبانی با بالگرد کبری در پادگان هوانیروز اصفهان و فارغ­‌التحصیلی به کسب درجه ستوان‌یاری منجر شد و آغاز مسوولیت وی به طور جدی در عرصه خلبانی بود ... 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
وی پس از پایان دوره خلبانی به استخدام ارتش درآمد و بعد از سه سال خدمت در ارتش به پادگان هوانیروز کرمانشاه منتقل و در آنجا با خلبان احمد کشوری آشنا شد تا اینکه با اوج گیری جریانات انقلاب اسلامی به صفوف راهپیمایان پیوست و تلاش کرد تا مردم را با آرمان های امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی آشنا کند و هنوز هم بسیاری از شهروندان تنکابنی سخنرانی کوبنده و انقلابی این مرد مبارز و خستگی ناپذیر را در میدان مرکزی این شهر به خاطر دارند ... ! 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
تصمیم شهید علی اکبر شیرودی برای کشتن عنصر ناپاک پهلوی در زمان خدمت شهید شیرودی در ارتش، به دلیل وابستگی رژیم منحوس پهلوی به استکبار جهانی و به‌خصوص آمریکا، ارتش در خدمت و متأثر از خواست آنان بود. در ارتش، همه چیز از سازمان و آموزش گرفته تا تجهیزات، در دست بیگانگان قرار داشت. در آن زمان، به دلیل قوانین خاص ارتش، پرسنل متعهد و دلسوزی چون شیرودی راه برگشتی نداشتند؛ از این رو شهید شیرودی صبر و انتظار را در پیش‌گرفت. روزی در مانوری که یکی از اعضای طاغوت در آن شرکت داشت، علی‌اکبر تصمیم گرفت با هلی‌کوپتر خود به جایگاه زده و آن عنصر ناپاک پهلوی را از میان بردارد؛ امّا به دلایلی، شیرودی هرگز موفق به انجام این کار نشد. او خشم انقلابی خود را در درون نگه‌داشت، تا آن‌که تظاهرات ملّت مسلمان، آغاز انقلاب را نوید داد. او در این تظاهرات حضور فعّال داشت. با شروع انقلاب، گویی روح تازه‌ای در جان او دمیده شد. او که سال‌ها انتظار این لحظه‌ها را می‌کشید، دنیای تازه‌ای را پیش‌روی خود گشوده دید.با شروع انقلاب شهید علی اکبر شیرودی به فرمان امام خمینی مبنی بر فرار سربازان و نظامیان از پادگان‌ها، از پادگان خارج شد... ⭕️ (خاطراتی از شهیدخلبان علی اکبر شیرودی) 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
مبارزه با ضد انقلاب🖐🏻 این خلبان شجاع پس از پیروزی انقلاب اسلامی با اوج‌گیری غائله کردستان به همراه چند تن از خلبانان وارد این منطقه شد و درجریان آزادسازی پاوه نقش تعیین کننده‌ای داشت ... 🎙(خلبان شهید علی اکبر شیرودی) 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
در یکی ار عملیات هایی که در کردستان داشتیم ،حین نبرد با دمکراتها ،علی اکبر پس از اتمام مهماتش می بیند که یک اتومبیل حامل دمکراتها در حال فرار است ؛فورا پایین می آید و اتومبیل را با« اسکیتهای» هلی کوپتر از زمین بلند کرده و به همراه سر نشینان با خود به پادگان می آورد ،بسیار سریع و برق آسا این کار را انجام می دهد .... ✅(خاطراتی از شهید خلبان علی اکبر شیرودی) 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
شخصیتی‌ِوالـا🍃 هم رزمان شهید در خصوص شخصیت والای شیرودی میگویند: «روزی در تعقیب ضد انقلاب وقتی خواست راکتی شلیک کند، متوجه حضور بچه ای در آن حوالی شد. برگشت و ابتدا با بال هیلکوپتر بچه را ترساند که از آنجا برود و بعد از اینکه بچه از آنجا رفت، مجدداً حمله خود را آغاز نمود.» شهید شیرودی پس از دو سال مبارزه با ضد انقلاب در غرب کشور، به اصرار روحانیون و همرزمان پاسدارش در 20/6/1359 برای یکماه به مرخصی رفت، اما بیش ا زده روز در تنکابن نماند و به محض شنیدن حمله عراق به منطقه بازگشت. در آن چند روزی هم که در مرخصی بود اغلب با لباس کار به میان روستائیان میرفت و در گشتزارها به سالخوردگان کمک میکرد ... ✅(خاطراتی از شهید خلبان علی اکبر شیرودی) 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🌿(شهید علی اکبر شیرودی ناجی غرب و فاتح گردنه‌ها ) 🔻 اقدامات و فعالیت های او در غرب کشور باعث شد، ولی‌الله فلاحی، رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران وقت، دربارهٔ وی می‌گوید: ناجی غرب و فاتح گردنه‌ها و ارتفاعات آریا، بازی دراز، میمک، دشت ذهاب و پادگان ابوذر بود. او غیرممکن‌ها را ممکن ساخت ! ✅(شهید خلبان علی اکبر شیرودی به نقل از ولی الله فلاحی) 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔴(شهید شیرودی ستاره درخشان جنگ کردستان) ☑️شهید چمران ضمن نامیدن شیرودی به عنوان «ستاره درخشان جنگ کردستان» در باره او گفته است: من خاطرات بسیاری با شهید شیرودی دارم و از روزهای اولی که در کردستان شروع به نبرد کردیم، وی از طرف هوانیروز با ما هم‌کاری می‌کرد. او یکی از خلبانانی بود که واقعاً از ستاره‌های درخشان مبارزات کردستان بود. به‌خاطر دارم که با هلی‌کوپتر خود مثل یک جت عمل می‌کرد. هنگام هجوم به دشمن، بدنه هلی‌کوپتر را کج می‌کرد و به‌صورت مایل، شیرجه می‌رفت. دشمن را زیر رگبار گلوله می‌گرفت و با آن وحشتی که در درون دشمن ایجاد می‌کرد، بزرگ‌ترین ضربات را به آنان می‌زد. زمانی‌که نیروهای ارتش در نزدیکی سقز در محاصره و کمین دشمن قرار گرفته بودند، وی با تاکتیک‌های شجاعانه توانست آنان را از کمین دشمن نجات دهد ... ! ✅(شهید خلبان علی اکبر شیرودی به نقل از شهید چمران) 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
گرامی‌باد ...💚😍! 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🖐🏼یه وانت گلوله در بهار 1358 خبری میرسد که عده ای ضد انقلاب در ارتفاعات «گهواره» در غرب تجمع کرده اند و قصد حمله به اسلام آباد را دارند. تیم آتشی مرکب از سه فروند هیلکوپتر کبری و یک فروند هیلکوپتر نجات به سمت منطقه موردنظر حرکت میکنند. رهبری تیم آتش را شهید کشوری به عهده داشت. در حین عملیات ناگهان صدای شیرودی میآید که «آخ سوختم، آخ» همه هراسان از اینکه شیرودی را زدند، می خواستند منطقه را ترک کنند که صدای خنده شیرودی همه را میخکوب میکند. او در جواب سوالات خلبانان می گوید: «هیچی نشده، ناراحت نباشید، یه گلوله خورد بالای سرم و افتاد توی لباسم. خیلی داغه نمیتونم راحت بشینم.» عملیات با انهدام انبار مهمات و کشتن اشرار به پایان رسید. در بازگشت شهید کشوری به شیرودی می گوید: «راستی حالت چطوره، اون گلوله چی شد.» شیرودی می گوید: «فکر کنم دیگه غیب شده باشه.» کشوری می گوید: «پیدایش کن ، یادگاری خوبیه» که شیرودی با خنده می گوید: «اگه می خواستم گلوله هایی را که به طرفم شلیک شده برای یادگاری جمع کنم، تا الان حداقل یه وانت گلوله باید داشته باشم.» ✅(خاطراتی از شهید خلبان علی اکبر شیرودی) 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR