eitaa logo
『شھدای‌ِظھور🇵🇸🇮🇷』
6.1هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
5.6هزار ویدیو
24 فایل
〖مامدعیان‌صف‌اول‌بودیم . . ازآخرمجلــس‌شھــدا راچیدنــد :)💔〗 -- ارتباط با خادم : @HOSEIN_561 💛کپــے: صدقه‌جاریست . . . (: 🔴ناشناس : https://eitaa.com/joinchat/876019840C60f081def8
مشاهده در ایتا
دانلود
••🌱•• وقتی‌میگی‌: ـ پس‌اون‌صدایی‌که‌ته‌‌دلت‌میگه: ـ نکنه‌فلان‌اتفاق‌بیفته...✨ ـ چی‌میگه⁉️ ـ اینکه‌بتونی‌جلوی‌این‌صداروبگیری خودش‌یه‌پا ...✨ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
••[♥️🌱] - میگفت:قبل‌ازشوخے نیتِ‌تقرب‌ڪن‌وتودلت‌بگو: دل‌یہ‌مؤمن‌ُشادمیڪنم،قربة‌الےالله این‌شوخیاتم‌میشہ‌عبادت..(:🖐🏻 ✨ 🌱♥️| ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
😅 🤣یا بخور یا گریه کن🤣 در جبهه دعای کمیل از بلند گو پخش می شد ، گوشه و کنار هرکس برای خودش مناجات می کرد. آن شب میرزایی و جعفری بالای تپه نگهبان بودند. میرزایی حدود دو کیلو انار😋با خودش آورده بود بالای تپه موقع پست بخورد😳 وقتی هنگام دعای کمیل عبارت خوانی می کردند انارها را فشرده می کرد و وقتی ذکر مصیبت و گریه بود، آنها را یکی یکی همانطور که سرش پایین بود می مکید!😂😂 کاری که گمان نمی کنم تا به حال کسی کرده باشد. به او می گفتم بابا یا بخور یا گریه کن هر دو که با هم نمی شود.ولی او نشان می داد که میشود!😆 🌸اگه لذت بردید یه صلوات بفرستید 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
✅خاطره ای هست که جز برای همسر شهید برای شخص دیگری نگفته ام. نزدیک مراسم عقد محمودرضا بود که یک روز آمد و گفت: «من کت و شلوار برای مجلس عقد نخریده ام» من هم سر به سرش گذاشتم و گفتم: تو نباید بخری که خانواده عروس باید برایت بخرند... خلاصه با هم برای خرید رفتیم. محمودرضا حتی هنگام خرید کت و شلوار دامادی اش هم حال و هوای همیشگی را داشت، اصلا حواسش به خرید نبود و دقت نمی کرد در عوض من مدام می گفتم مثلا این رنگ خوب نیست و آن یکی بهتر است و ... هیچ وقت فراموش نمی کنم در گیر و دار خریدن کت شلوار به من گفت: «خیلی سخت نگیر، شاید امام زمان(عج الله ) امشب ظهور کردند و عروسی ما به تعویق افتاد.» یعنی گویا تمام لحظات زندگی ؛ منتظر یک اتفاق مهم بود ...❗️ ♥️ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
"🖤🔗" یِڪۍ‌از‌هَم‌سَنگَـرۍهـٰایَش‌‌‌دَر‌سُوریِہ‌میگُفت: مـَن‌‌بَستنِ‌ڪمَربَندایمنۍرادَرسـُوریہ‌از مَحمُودرضـٰایـٰادگِرفتَم! وَقتـۍمـےنشست‌‌پُشتِ‌‌فَـرمون‌،ڪَمَربندش‌‌را‌ میبست. یِڪبـٰاربھِش‌‌گُفتَم:اینجا‌دیگہ‌چِـرا‌میبَند؎؟! اینجـٰاڪہ‌پُلیس‌نیست! گُفت:میدونـۍچِقَدرزَحمَت‌ڪِشیدَم‌بـٰاتَصـٰادُف‌‌ نَمیـرم؟! ‌ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🌹یکبار در خانه صحبت وصیتنامه شد، به پوستر حاج همت روی کمدش اشاره کرد و گفت: وصیت من همان جمله حاج همت است:  🌹با خدای خود پیمان بسته‌ام تا آخرین قطره خونم، در راه حفظ و حراست از این انقلاب الهی یک آن، آرام و قرار نگیرم. ❤️شهیدمحمود رضا بیضایی❤️ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
💠 عشق «محمودرضا» به دخترش، مثل عشق همه‌ی پدر‌ها به دخترشان بود، اما محمودرضا پُز دخترش را زیاد می‌داد. یک‌بار در شهرک شهید محلاتی قرار گذاشته بودیم، آمد دنبالم و راه افتادیم سمت اسلامشهر. توی راه گفت: را برده آتلیه و ازش عکس گرفته. مرتب درباره‌ ماجرای آن روز و عکاسی رفتنشان گفت. وقتی رسیدیم اسلامشهر، جلوی یکی از دستگاه‌های خودپرداز نگه داشت. پیاده شد. رفت پول گرفت و آمد، تا نشست توی ماشین گفت: «اصلا بگذار عکس‌ها را نشانت بدهم» ماشین را خاموش کرد. لپ‌تابش را از کیفش بیرون آورد و عکس‌های را یکی‌یکی نشانم داد. درباره بعضی‌هایشان خیلی توضیح داد و با دیدن بعضی‌هایشان هم می‌زد زیر خنده. شبی که برای استقبال از پیکر محمودرضا رفتیم اسلامشهر، چند نفر از مسئولان یگانی که محمودرضا در آن مشغول خدمت بود هم آن‌جا حاضر بودند. یکی از همان برادران به من گفت: «محمودرضا رفتنش این دفعه، با دفعات قبل فرق داشت و به من گفت: "فلانی ." دیگر مثل همیشه شوخی و بگوبخند نمی‌کرد و حالش متفاوت بود. راوی: احمدرضا بیضائۍ (برادر شھید) 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان بدنیا آمده‌ایم و شیعه هم بدنیا آمده‌ایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی‌ها، غربت‌ها و دوری‌هاست و جز با فدا شدن محقق نمی‌شود 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
-پنجشنبھ ها بھ یاد ســࢪدار شھــید حاج قاسم سُلیمانے♥️ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
✅حقش شهید شدن است ✍️سهراب سلیمانی، برادرِ حاج قاسم: پدر همیشه دوست داشت یکی از ما در جنگ شهید بشود؛ آرزویش این بود و برای حاج قاسم خیلی دعا می‌کرد که شهید شود. می‌گفت: کسی که ضجه می‌زند و برای اسلام تلاش می‌کند حقش مُردن نیست؛ حقش شهید شدن است. من دعا می‌کنم ایشان شهید بشود. 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔰 حاج قاسم سلیمانی: ذکاوت اینه که من چطور بین دنیا و آخرت ابدی بتوانم برنده‌ی آخرت ابدی بشم... 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهید حاج : دقت کنید؛ ما همین قاسم سلیمانی که هستیم، اگر خدا به‌ ما رحم نکند، معلوم نیست تا آخر باشیم... ۹۷/۳/۱۷ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
✍شهيد حاج قاسم سلیمانی : فرماندهی در جنگ ما امامت بود نه هدایت. برو نبود بلکه بیا بود. آن‌ها در نوک بودند فریادشان این بود، بیا نه اینکه برو. آن‌که می‌گوید بیا، آن امامت می‌کند. فرماندهان ما امامت می‌کردند بر صحنه‌های جنگ، فرماندهان شهید ما. 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
📸تصویر کمتر دیده شده از شهید حاج قاسم سلیمانی در اردوی راهیان نور 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌ویژه 🎥 ببینید | حضور همیشگی حاج قاسم در بحرانی‌ترین شرایط به روایت سرتیم سابق حفاظت شهید سلیمانی 🏳 بخشی از مستند «چند قدم آنطرف‌تر» 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
📸 گل‌آرایی مزار سردار دل‌ها، بمناسبت سالروز تولد ایشان 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
📌مهمان ویژه عید نوروز در خانه شهید مدافع حرم ✍نوروز ۹۸ بود، ساعت ۸ صبح تلفن خانه خبر از آمدن مهمان ویژه عید داد.معمولا هر مسئولی به دیدنمان میامد از نحوه شهادت پدر و روز‌های سختی که گذشت می‌پرسیدند... سردار تنها شخصیتی بود که وقتی آمد گفت:نمی‌خواهم ناراحتتان کنم از خصوصیات پدر پرسید،با ما شوخی کرد،عیدی داد و کمی بعد رفت 🔺راوی: فرزند شهید اصغر فلاح پیشه 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
✍شهید حاج قاسم سلیمانی: شايد اين حرف را از منِ بی‌سواد، كمتر قبول كنند؛ اما من معتقد هستم- آن چيزی كه ديدم، صحنه‌هايی كه ديديم و شماها خيلی‌هایتان ديديد- امام زمان (عج الله ) كه ظهور بكنند، حكومتی که ايجاد ميكنند، قلّه‌ی آن حکومت، آن دوره‌ای خواهد بود که در دفاع مقدس ما در بخش‌ها و حالاتش اتفاق افتاد... 📚مهرماه۱۳۹۵ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید | سربازان گمنام امام زمان(عج الله ) از دیدگاه حاج قاسم 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
✋🏼دشمن بداند در نزدیکترین حالت برای نابودی قرار دارد. 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
✍شهید حاج قاسم سلیمانی: جمهوری اسلامی، امروز سربلندترین دوره خود را طی می‌کند. بدانید مهم نیست که دشمن چه نگاهی به شما دارد، دشمن به پیامبر شما چه نگاهی داشت و [دشمنان‌] چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل کردند، چه اتهاماتی به او زدند، چگونه با فرزندان مطهر او عمل کردند؟ مذمت دشمنان و شماتت آنها و فشار آنها، شما را دچار تفرقه نکند. 📚وصیت نامه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
📌روایت حاج قاسم از سیزده به دری که تنگه فتح شد ✍ساعت سی‌دقیقه بامداد دوم فروردین سال ۶۱ بود که عملیات فتح المبین با رمز مقدس یا زهرا سلام الله علیها آغاز شد. حاج قاسم این عملیات را به گونه‌ای دیگر روایت کرده که خواندنی است.این عملیات ۴ مرحله‌‌ای که یکی از مهم‌‌ترین عملیات‌‌های دفاع مقدس بود، نقطه عطف جنگ عراق علیه ایران به شمار می‌ آمد و در آن ۲۵۰۰ کیلومتر مربع از خاک کشورمان آزاد و نیروهای عراقی از خاک خوزستان خارج شدند. عملیات فتح المبین منجر به آزادسازی بیش از ۲۵۰۰ کیلومتر مربع از خاک جمهوری اسلامی ایران، شامل ده‌ها بخش و روستا، سایت‌‌های ۴ و ۵ رادار، جاده مهم دزفول- دهلران و … شد. انهدام بیش از ۴ لشکر،‌ ۳۶۱ دستگاه تانک و نفربر، ‌١٨ فروند هواپیما، ‌٣٠٠ دستگاه خودرو، ‌۵۰ عراده توپ و ‌٣٠ دستگاه مهندسی ارتش عراق از دیگر نتایج این عملیات بود 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
ماشین تکه‌تکه شد؛ اما همه زنده ماندند برای این که خودمان را به دشمن برسانیم روی همان جاده خاکی که از ارتفاعات به طرف پایین می‌ رفتیم و روی نقشه به تنگه ابوغریب می‌ رسید راه افتادیم و از دور تاسیسات چاه نفت را دیدیم و یقین کردیم که به طرف ابوغریب می‌ رویم. رسیدیم به چاه‌ های نفت، ۴ تا ۵ نفر عراقی جا مانده بودند که آنها را اسیر کردیم و یک نفر را کنار این‌ها گذاشتیم و خودمان ادامه دادیم که برویم به طرف تنگ ابوغریب، انتهای ستون عراقی‌ ها مشغول عبور بودند و ما هم آن موقع جوان بودیم و زیاد اعتنایی نمی‌ کردیم و به سرعت پشت سر ستون تانک می‌ رفتیم که خودمان را برسانیم به ستون تانک؛ یک ماشین تنها بودیم، همین که گفتیم تانک، یک انفجار عظیمی رخ داد، ماشین رفته بود روی مین ضد خودرو، مین منفجر شد تمام ماشین تکه تکه شد. عکس ماشین هست، توی تکه‌های ماشین ما چهار نفر در هوا معلق زنان افتادیم روی زمین و واقعاً عجیب بود اگر عکس ماشین را ببینید غیر قابل تصور است که در این ماشین کسی زنده بماند. من صورتم سوخت، مقداری ترکش ریز به صورتم خورد، مهدی پایش زخمی شد و عمده ما زخم‌های کوچکی برداشتیم در حالی که حداقل زخم آن صحنه باید قطع شدن پای کامل باشد، هیچ کس تصور نمی‌کرد ما زنده باشیم. با انفجار این ماشین همزمان پشت سر ما از جاده آسفالت، احمد متوسلیان با ماشین رسید، بعد بچه‌ها رسیدند و ما را منتقل کردند به بیمارستان دزفول و این آخرین روز عملیات فتح‌المبین بود. فکر کنم روز ۱۳ نوروز بود که رسیدیم به انتهای فتح‌المبین و تنگه ابوغریب در دست ما قرار گرفت. # سیزده به دری که تنگه فتح شد 🎙 (به روایت حاج قاسم) 🌹