ناراحتی حاج قاسم از شهادت حامد🕊
سردار قاسم سلیمانی رو کرد به پدر حامد و گفت: «من آچار فرانسه نیروهایم را از دست دادم.. حامد آچار فرانسه من بود... هرکاری از دستش برمیآمد در منطقه عملیاتی انجام میداد... به خاطر همین ناراحتم.»
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
نحوه شهادتش را خودش نقاشی کرده بود!
حاج «جعفر جوانی» با اشاره به اینکه حامد از ابتدا علاقه خاصی به قمر منیر بنی هاشم (ع) داشت، گفت: پسرم همانگونه که در وصیتنامهاش نوشته بود و در دفتر نقاشیهایش که هنگام شهادت در جیبش بود، نحوه شهادت خود را نقاشی کرده بود که ابوالفضلگونه به شهادت میرسد که در میان سوریها و ایرانیان نیز لقب «شهید ابوالفضلی» گرفت.
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره عجیبی که دوست شهید تعریف میکند!
دو روز بعد از ملاقات سردار قاسم سلیمانی از این جانباز مدافع حرم روی تخت بیمارستان بقیهالله، او یک مهمان ویژه دیگر هم داشت؛ مهمانی با یک هدیه خاص. پدر حامد میگوید: «ما بالای سر حامد بودیم که سردار شهید حسین همدانی، به ملاقات او آمدند. سردار با خودشان یک چفیه و یک انگشتر آورده بودند و گفتند: «این چفیه را حضرت آقا فرستادهاند تا روی بدن زخمی حامد بکشید، این انگشتر را هم سید حسن نصرالله به حضرت آقا هدیه کرده، حضرت آقا هم آن را متبرک کرده اند و فرستادهاند برای حامد، اما فرموده اند: ما میدانیم که حامد دیگر دست ندارد که انگشتر بیندازد، این انگشتر را پدرش به دستش بیندازد.» و از همان روز این هدیه ارزشمند، همیشه وهمهجا با پدر شهید مدافع حرمیاست که افتخارش شهادت پسرش است؛ شهادتی که بعد از بیش از روز کما، سوم تیر ۱۳۹۴ نصیب حامد شد.
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ملاقات پدر و برادر شهید قبل از شهادت در بیمارستان 🕊🕊🕊
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
خاطره📙
یه روز صبح جمعه بود رفته بودم گلزار شهدا برای دعای ندبه . دعا که تموم شد گفتم سری هم به مزار شهدای مدافع حرم بزنم .نزدیک مزار های شهدای مدافع حرم که شدم .دیدم یه حاج خانم نشسته سر مزار اقا حامد با حال عجیبی باهاش درد دل میکنه با چشم های گریون .اولش فکر کردم مادر اقا حامده بعد که رفتم جلو دیدم نه . حال عجیب این حاج خانم طوری بود که منو وادار کرد از ایشون بپرسم شما چه نسبتی با اقا حامد دارید .با حال عجیبی گفت پسرم .من و نوه ام در شرایط بد روزگار زندگی میکردیم . تا اینکه یه روزی زنگ درمون به صدا امد تا من خواستم بیام در رو باز کنم دیدم هیچ کس نیست تا سرم را پایین اوردم دیدم مقدار زیادی مواد غذایی . برایمان اورده اند و مقداری وسایل خوراکی برای نوه ام .یک ماه گذشت .دوباره صدای در امد من قبل اینکه برم در را باز کنم از پنجره ی که به سمت محله بود پسر جوانی که وسایل را دم در میذاشت دیدم هی صدا کردم اقا اقا ولی جواب ندادن و سریع سوار ماشین شدن رفتن ..دوماه گذشت دیگر خبری نبود حتی بعضی وقتا نوه ام هم میگفت مادر بزرگ این اقا هم دیگر ما رو فراموش کرده .یک روز با ناراحتی رفتم مسجد محله بعد نماز که همه رفتن با اوج ناراحتی جارو رو برداشتم مشغول جارو کشیدن بودم که یهو سرم را که بالا آوردم دیدم همون پسری که برایمان هر ماه مواد غذایی میاورد عکس را زدن به مسجد نوشتن شـهید مدافع حرم حامد جوانی .تا عکسش را دیدم حسابی گریه ام گرفت .امدم که خانه به نوه ام گفتم دخترم اون اقا از بس اقا بود خدا برد پیش خودش .الان هر موقع که وقت میکنم میام سر مزارش .
ان شاالله برای عاقبت بخیری ما هم دعا کند
#شهید_حامد_جوانی❤️🕊❤️
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تشییع با شکوه پیکر شهید ♥️🌹♥️
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
این شهید بزرگوار در فرازی از وصیتنامه خود آورده است: ای عاشقان اهل بیت رسولالله (ص)! من خیلی آرزو داشتم که 1400 سال پیش بودم و در رکاب مولایم امام حسین (ع) میجنگیدم تا شهید شوم و حال وقت آن رسیده که به فرمان مولایم امامخامنهای لبیک گفته و از اهل بیت پیامبر دفاع کنم؛ لذا به همین منظور عازم دفاع از حرمین در سوریه میشوم و آرزو دارم همچون حضرت عباس (ع) در دفاع از خواهر بزرگوارشان شهید بشوم.
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
دو روز قبل از تولد حامد به ما خبر دادند که باید به تهران برویم و سعادت دیدار خصوصی با حضرت آقا نصیب ما شده است. ما هم همگی به بیت رفتیم ، نماز ظهر را با حضرت آقا خواندیم و بعد از نماز ایشان برای ما درباره مدافعان حرم صحبت کردند و فرمودند: مردم ما قدر این شهدای مدافع حرم را 10-20 سال دیگر میفهمند. الان نمیدانند که وجود اینها چقدر مهم است و چطور امنیت رابه کشور ما آوردهاند. نمیدانند که اینها نظام و اسلام را حفظ کردهاند. بعد وقتی می خواستند با ما صحبت کنند،گفتند شما آذری هستید، با من آذری صحبت کنید. خودشان هم از آن به بعد با ما به زبان آذری صحبت کردند.»
حالا نوبت مادر حامد است که خاطره این دیدار را برای ما زنده کند :« موقع خداحافظی من برگشتم به سمت آقا گفتم حاج آقا میشود من از شمایک خواهشی بکنم؟ حضرت آقا هم گفتند: شما خواهش نکنید...شما مادر شهید هستید، شما امر بفرمایید. من هم گفتم : آقا من میخواهم این انگشتری که در دست شماست، روز قیامت من را شفاعت بکند، ایشان هم همانجا انگشترشان را از انگشت درآوردند و به من دادند. بعد هم یک انگشتر دیگر به امیر پسر بزرگم دادند و همانجا نوه کوچک مان علی را که آن موقع 5 ماهه بود در آغوش گرفتند. ما گفتیم آقا ، حامد در وصیت نامه اش نوشته تنها دلخوشی من علی است، موقعی علی بزرگ شد به او بگویید که عمویت در جهت دفاع از حرم حضرت زینب(س) رفته و شهید شده و بگذارید افتخار بکند. حضرت آقا این را که شنیدند، یک انگشتر هم به علی یادگاری دادند و فرمودند این انگشتر را نگهدارید وقتی علی بزرگ شد به او بدهید تا همیشه یاد عموی شهیدش باشد.»
هدایایی که در دیدار خصوصی خانواده شهید حامد جوانی با رهبرمعظم انقلاب از سوی ایشان به این خانواده تقدیم شد
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و در خاتمه خداحافظ ای شهید 🕊❤️🕊
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh