خاطرات سردار شهید سپهبد سلیمانی از شهید یوسف اللهی❤️
سردار شهید سپهبد سلیمانی در خاطراتش با این شهید بزرگوار میگوید: یک روز با حسین به سمت آبادان میرفتیم. عملیات بزرگی درپیش داشتیم. چندتا از کارهای قبلی با موفقیت لازم انجام نشده بود و ز طرفی آخرین عملیاتمان هم لغو شده بود.
من خیلی ناراحت بودم. به حسین گفتم: چندتا عملیات انجام دادیم اما هیچ کدام آنطور که باید موفقیتآمیز نبود. این یکی هم مثل بقیه نتیجه نمیدهد. گفت: برای چی؟ گفتم: چون این عملیات خیلی سخته و بعید میدانم موفق بشویم. گفت: اتفاقا ما در این کار موفق و پیروز هستیم. گفتم: حسین دیوانه شدهای. در عملیاتهایی که به آن آسانی بود و هیچ مشکلی نداشتیم نتوانستیم کاری از پیش ببریم آنوقت در این یکی که کلا وضع فرق میکنه واز همه سختتر است. موفق میشویم!
حسین خندهای کرد و با همان تکهکلام همیشگیاش گفت: حسین پسر غلامحسین به تو میگویم که ما در این عملیات پیروزیم.
میدانستم که او بیحساب حرفی را نمیزند. حتما از طریقی چیزی که میگوید ایمان و اطمینان دارد.
گفتم: یعنی چه از کجا میگویی؟ گفت: بالاخره خبر دارم. گفتم: خب از کجا خبر داری؟ گفت: به ما گفتند که ما پیروزیم. پرسیدم: کی به تو گفت؟ جواب داد: حضرت زینب(س). دوباره سوال کردم در خواب گفت یا در بیداری؟ با خنده جواب داد: تو چهکار داری. فقط بدان بی بی به گفت که شما دراین عملیات پیروزخواهید شد و من به همین دلیل میگویم که قطعا موفق میشویم.
هر چه از او خواستم بیشتر توضیح بدهد. چیزی نگفت و به همین چند جمله اکتفا کرد. نیاز هم نبود توضیح بیشتری بدهد. اطمینان او برایم کافی بود.
همان طور که گفتم همیشه به حرفی که میزد. ایمان داشتم. وقتی که عملیات با موفقیت تمام به انجام رسید. یاد حرف آن روز حسین افتادم و به ایمان و قاطعیتی که در کلامش بود. و هرگز از این اطمینان به او پشیمان نشدم.
گرداوری بیوگرافی در مجله حرف تازه
منبع خاطرات: کتاب نخل سوخته
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
#کتاب_ارزشمند ✨
دو کتاب درباره شهید محمد حسین یوسف اللهی ❤️
۱- کتاب نخل سوخته 📚
۲-کتاب حسین پسر غلامحسین📚
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
بخشی از وصیت نامه شهید محمد حسین یوسف اللهی ❤️✍🏻
✨ای پدر و مادر و ای خوهران و برادران عزیزم این رسالت را شما باید زینب وار به دوش کشید و از عهده آن به خوبی بر میائید و می توانید چون پتک بر سر دشمنان داخلی و خارجی فرود آئید و خون ما را هم چون رود سازید تا هرچه بر سر راه دارد بردارد تا به دریای حکومت حضرت محمد(ص) برگردد.
امیدورام که خداوند عمر رهبر عزیزمان را تا انقلاب مهدی طولانی بگرداند و ظهور حضرت مهدی(عج) را نزدیک بگرداند تا مستضعفین جهان به نوائی برسند و صالحین وارثین زمین شوند.
ای مردم بدانید تا وقتی که از رهبری اطاعت کنید، مسلمان، مومن و پیروزید وگرنه هرکدام راهی به غیر از این دارید آب را به آسیاب دشمن میریزید، همچنان تا کنون بوده اید باشید تا مانند گذشته پیروز باشید و این میسر نیست به جز یاری خواستن از خدا و دعا کردن.
امیدوارم که خداوند متعال به حق پنج تن آل محمد(ص) و به حق آقا امام زمان(عج) ایران را از دست شیاطین و به خصوص شیطان بزرگ نجات دهد و از این وضع بیرون بیاورد که بدون خدا هیچ چیز نمی تواند وجود داشته باشد. به امید اینکه تمام دوستان گناهان مرا ببخشند، التماس دعای عاجزانه را از همگی دارم.🤲🏻
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
✨عکس مزار پاک و مطهر شهید حاج قاسم سلیمانی کنار شهید محمد حسین یوسف الهی✨
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گریه های شدید سردار سلیمانی ❤️
برای از دست دادن شهید یوسفالهی 🌹
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفاً ببینید👆🏻👆🏻👆🏻
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
بسم الله الرحمن الرحیم🌷
تقدیر و خواست خدا این شد که امشب مهمان #شهید_علی_ذاکری🌹
از شهدای عزیز دفاع مقدس باشیم.
متاسفانه از این شهید والامقام عکس مشخصی منتشر نشده است😔
داستان این شهید، توسط عالم بزرگوار حاج شیخ حسین انصاریان، در منبر🎤ایشان بیان شد و همین باعث تحقیقاتی در باره این شهید عزیز❤️ شد
در ادامه داستان نقل شده از این شهید را میخوانید.✨
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
🌹شهید علی ذاکری بچه تهران که پدر و مادر او هر دو دکتر بوده اند. این خانواده یک پسر دارند و دو دختر…
دو تا خواهر دارد که بد حجاب اند و بد حیا اند .
این پسر خوب از آب در آمده و هر چه به خواهران نصیحت می کند ، خواهران گوش نمی کنند.
این شهید متوسل می شود که خدایا من را از این اوضاع نجات بده .✨
شب در خواب یک روحانی سید را می بیند که خطاب به این شهید می گوید:
علی اقا، پاشو بیا دانشگاه امام حسین که اینجا دانشجو می پذیرد.✍🏻
آن موقع هنوز دانشگاه امام حسین (ع) تهران تاسیس نشده بود.
می رود که خوابش را تعبیر کند ، پیشنمار مسجد محله او می گوید :دانشگاه امام حسین یعنی همین جبهه های حق علیه باطل☝️، ایشان با هزار خواهش التماس در جبهه ثبت نام می کند و بالاخره راهی جبهه می شود و شب عملیات در وصیت نامه خود می نویسد :
ریاست محترم دبیرستان ، معلم عزیزم ، شما را به عنوان وصی خودم انتخاب می کنم✋. چراکه می دانم پدر و مادرم وقت خواندن وصیت نامه من را ندارند . شما را انتخاب می کنم چون خواهران من اصلا وصیت نامه نوشتن من را قبول ندارند.
از شما تقاضا دارم ، جنازه من را که اوردند پس از تشییع جنازه در بهشت زهرا تهران ، بروید پدر و مادر من را خبر کرده و به خواهران من هم خبر دهید ، این مقدار انسانیت در انها سراغ دارم که برای تشییع جنازه من کارها را رها خواهند کرد و به بهشت زهرا خواهند امد.🌹
👈جنازه من را که به داخل قبر گذاشتید ، تلقین قبر را که خواندید ، کفن از چهره من بردارید و بگویید تا برای یک لحظه پدر و مادر و خواهران من بیایند بالای قبر‼️ ، اگر راه من حق باشد و بد حجابی دو خواهر من #گناه باشد به قدرت پروردگار باید زنده شوم و چند لحظه ای به دنیا و اهل دنیا و پدر و مادر و دو خواهرم لبخند بزنم تا بفهمند که حق با "خمینی" است☝️و آنچه خواهران من عمل می کنند ، گناه است و ذلالت است و بد بختی ..
رئیس دبیرستان می گوید با خود گفتم چه کار کنم ؟ نکند ایشان شهید شود ؟ اگر جنازه اش را اوردند چه ⁉️اگرلبخند نزد ؟ اگر زنده نشد ؟ و...
ایشان شهید شدند و جنازه اش را آوردند و به پدر و مادر هم گفتیم و آمدند و با خود در این فکر بودیم که آیا این شهید خواهد خندید ؟ نخواهد خندید؟ چه طور خواهد شد.
با خود گفتیم : هرچه شد مهم نیست و ما باید اعلام کنیم ، چرا که خود شهید از ماخواسته است.✋
به محض اینکه تلقین رو خواندند و تمام شد و کفن را از چهره شهید کنار زدند و خانواده وی بالای قبر ایستاده و گریه می کردند.
دیدیم که شهید سرش را بلند کرد و برای لحظاتی چشمانش را باز کرد و به روی پدر و مادر و دو خواهرش لبخند زد..✨
لبخند این شهید خانواده اش را به آنجا رساند که پدر و مادر وی اکنون از بهترین پزشکان مومن کشور قرار دارند ✨و خواهران وی از بهترین خواهران مومن تهران بوده و برای جذب خواهران تلاش می کنند و…🌺
#حجاب در زمانهی ما پشتوانهای محکم به نام خون شهدا دارد 🕊
خدا کند بخاطر آن شرمندهی شهدا نشویم💔
روایت زندگی شهید عبدالرسول زرین از زبان همرزمان و اطرافیان شنیدنی است، تکتیرانداز آشنای جبههها که همرزمانش او را گردان تکنفره و چریکی مخلص نام نهاده بودند.
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
اصطلاح "شهید گمنام" تنها شامل شهدایی که پیکرشان بازنگشته است نمیشود بکار برد بلکه در دوران دفاع مقدس شهدایی داریم که پیکرشان به آغوش خانواده بازگشته اما برای نسل امروز گمنام هستند. کشورهای غربی و آمریکایی اسطوره ندارند و همواره در پی اسطورههای ساختگی برای الگوپذیری در کشورشان بخصوص نسل جوان خود هستند و فیلمهای پر خرج و ساختگی خودشان را در جهان عرضه میکنند اما ما اسطورههای همچون همت، خرازی، چمران، زرین و ... داریم که متاسفانه با کملطفیهای که صورت گرفته گمنام ماندند. شهید عبدالرسول زرین در مقایسه با تک تیراندازان دیگر در دنیا بیشترین تیر موفق را داشته است. شهدای همچون شهید زرین نیز شهید گمنامند.
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
از محبوبترین کاسبهای محل بود، زیرا همیشه حواسش به جیب مردم بود. اما با همه این وجود کار وکاسبی را رها کرد و بعد از پیروزی انقلاب به شکل داوطلبانه راهی کمیته انقلاب اسلامی شد تا حفاظت از مردم و محلهها را بر عهده بگیرد. میگفت در حال حاضر اسلام به من نیاز دارد، برای همین اواخر سال 1358 به عضویت سپاه پاسداران در آمد.
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
گردان تکنفره
«به تنهایی کار یک گردان را میکرد. در هر کجای خط که سنگر داشت، جبهه دشمن به هم ریخت. لقب گردان تکنفره فقط شایسته او بود. اخلاص، ایمان و تواضع، از سراپای وجودش نمایان بود. ایشان از لحاظ تجربه جنگی و سابقه حضور در مناطق عملیاتی در رتبه فرماندهی تیپ و لشکر بود ولی به دلیل تبحر خاص و منحصر به فرد در کار تیراندازی و تأثیر او در سرنوشت عملیات، به عنوان یک تکتیرانداز ویژه و استراتژیک در جبهههای جنگ، همیشه خار چشم دشمن بود.»
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh