🔴ابتکار سردار شوشتری برای روحیه دادن به رزمندگان
در عملیات «والفجر۱» یک گردان تکاور و یک گردان پیاده از ارتش جمهوری اسلامی به لشکر ۵ نصر مامور شده بودند. ما پشت کانال دوم زمینگیرشده بودیم و دشمن آتش شدیدی بر روی منطقه داشت.
سردار «مرتضی قربانی» که فرماندهی لشکر ۵ نصر را بر عهده داشت و سردار شهید «نورعلی شوشتری» به عنوان جانشین لشکر، خط را سر و سامان میدادند.
با یک ام ۱۱۳ که در کنار ما قرار داشت شاهد مجروحیت و شهادت نیروها بودیم.
رزمندگان سپاهی، بسیجی و ارتشی کنار هم و روی یک خط، شده بودند. حجم آتش دشمن زیاد بود و این موضوع بر روحیه و توان نیروها غلبه میکرد.
سردار شهید شوشتری یکی از تکاوران ارتشی را که ستوان یک بود صدا زد و او هم بلند شد. این تکاور ارتش بلند قد بود و جبروتی داشت.
این برادر رزمنده، کلاه تکاوری خود را زیر پاگنش گذاشته بود و کلاه آهنی به سر داشت و با یک وقار خاصی زیر آتش سنگین دشمن شروع به قدم زدن کرد. هر کس این صحنه را دید تحت تاثیر قرار گرفت. اصلا گویا منطقه آرام بود و همه آتشها سرد شده و اینجا بهترین نقطه کره خاکی شده و او به وظیفهاش عمل میکند.
حدود ۲۰ یا ۳۰ متر که در این فضا قدم زد، گلولهای به ایشان اصابت کرد و گرد و خاک بلند شد. با نشستن گرد و غبار ما که نگران این رزمنده تکاور بودیم، دیدیم الحمدلله راه میرود ولی خوب که دقت کردیم متوجه شدیم سر در بدن ندارد.
از زمانی که دیدم این تکاور شهید سر در بدن ندارد شاید هفت یا هشت قدم بیشتر برنداشت. با همان وقار و صلابت، بدنش کمی رعشه گرفت و لرزید و زانو زد. جالب بود که زانو زد ولی نیفتاد. سردار قربانی و سردار شوشتری و دو یا سه نفر از رزمندگان که نزدیک این تکاور شهید بودیم ناخوداگاه به سمتش دویدیم.
او به شهادت رسیده بود و پیکر بی سر این دلاورمرد تکاور ارتش جمهوری اسلامی بر زمین نیفتاد.
این صحنه و صلابت این رزمنده حال و هوای خط را عوض کرد و حجم سنگین آتش دشمن که داشت بر روح و روان نیروها اثر میگذاشت، نه تنها بیتاثیر شد بلکه یک تحرک و هیجانی را در رزمندگانی که در آن خط حضور داشتند ایجاد کرد و شرایط خاصی بر منطقه حاکم شد.
🎙نقل از فرمانده قرارگاه منطقهای ثامنالائمه (ع) سپاه پاسداران
#سردارشهید_نورعلیشوشتری🌷
#شهید_وحدت
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔸هم فرمانده، هم استاندار!
در زمان غائله ضدانقلاب در مشهد اوضاع بسيار بدي شكل گرفت، به طوري كه نه استانداري و نه ديگر ارگانها قادر به كنترل اوضاع نبودند و حتي دو پاسگاه انتظامي نيز توسط ضدانقلاب خلع سلاح شده بود، موضوع را به صورت تلفني با شهيد شوشتري در ميان گذاشتم و به او گفتم الان شما هم فرمانده و هم استاندار آنجا هستي و بايد كاري كني كه اوضاع به حالت عادي برگردد.
بعد ازاين تماس بود كه سردار شوشتري شخصا وارد شد و ظرف تنها چند ساعت اوضاع را به كنترل خود در آورد و آرامش به شهر مشهد برگشت.
🎙نقل از سردار صفوی – همرزم شهید و فرمانده کل سابق سپاه
#سردارشهید_نورعلیشوشتری🌷
#شهید_وحدت
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔸وصيتهايي در حاشيه كتابها
بسيار اهل مطالعه بود و كتابهاي فراواني براي ما به يادگار گذاشتهاست. هميشه كنار سجادهاش يك جلد قرآن، مفاتيح و ديوان حافظ بود.
وقتي مطالعه ميكرد، در كنار صفحات كتاب ،يادداشت مينوشت. يك جور نكتهبرداري و حاشيهنويسي بود.
هر كتابي را كه حالا باز ميكنيم، در هر گوشه آن نكتهاي، دستخطي و يادداشتي از پدر را ميبينيم كه مانند يك وصيتنامه ما را در مشكلات ياري ميكند.
🎙نقل از زهرا شوشتری – فرزند شهید
#سردارشهید_نورعلیشوشتری🌷
#شهید_وحدت
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔸خدمت به محرومین
در برخي مناطق سيستان و بلوچستان به دليل محروميت زياد مردم، حتي ازدواجها و طلاقها ثبت نميشود و اگر شوهر زني بميرد، آن زن نميتواند ثابت كند كه شوهر خود را از دست داده تا تحت پوشش قرار بگيرد.
در منطقه ما 346 زن بيسرپرست بدون هيچ كمكي و در نهايت محروميت زندگي ميكردند.
من اوضاع و احوال آنها را با رئيس كل دادگستري استان در ميان گذاشتم و با هم به خدمت سردار شوشتري رفتيم.
وقتي او از جريان باخبر شد، با ناراحتي زياد به ما گفت: هرچه زودتر آنها را تحت پوشش كميته امداد قرار دهيد و براياين كار هم هيچ احتياجي به آوردن مدارك نيست.
شوشتري بهاينجا نيز اكتفا نكرد و دستور داد تا براي آنها اشتغالايجاد شود و امروز همان زنان بيسرپرست، تحت پوشش و حقوقبگير كميته امداد هستند.
شهید شوشتري شخصا دستور رسيدگي به وضعيت زندگي زنان بيسرپرست، كودكان يتيم و خانوادهاي محروم منطقه را ميداد و در زمان شهادت او، وقتي من از زاهدان به منطقه كورين برگشتم ديدم كه زنان 70 ساله به همراه كودكان، در شهادت او گريه ميكردند و ميگفتند امروز پدر خود را از دست داديم.
🎙نقل از حسين اسماعيلزهي از بزرگان طايفه «شه بخش» بلوچستان
#سردارشهید_نورعلیشوشتری🌷
#شهید_وحدت
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔸پدر مردم
سردار شوشتري حتي براي خانواده اعداميان هم كار ميكرد و ميگفت: اگر كسي اعدام شده، خانواده او چه گناهي كرده است؟
به خانواده فقرا سركشي كرده و مشكلات آنها را برطرف ميكرد، به طوري كه بعد از شهادت ايشان در هر روستايي كه ميرويم تا اسم سردار شوشتري آورده ميشود، مردم زار زار گريه ميكنند و ميگويند پدر خود را از دست داديم.
🎙نقل از سردار جاهد، فرمانده سپاه سیستان و بلوچستان
#سردارشهید_نورعلیشوشتری🌷
#شهید_وحدت
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔸عهد بستم در این لباس شهید بشوم
دوستان می گفتند: زمان بازنشسته شدنش بوده، هر چی می گفتند: آقا بیا برو بازنشسته شو! یک عمر توی جبهه بودی و خدمت کردی، بیا برو آب و هوایی تازه کن. این لباس را رها کن.
شوشتری جواب می دهد:
«من عهد بستم با آرمان های بسیج که در این لباس شهید شوم»!
🎙نقل از همرزم شهید
#سردارشهید_نورعلیشوشتری🌷
#شهید_وحدت
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔸توجه یکسان به همه
بعد از جنگ ، سردار جلساتی را برای خانواده ها می گذاشت.
سعی می کرد همه را با هم بالا بیاورد. فقط دست پاسدار را نمی گرفت که از لحاظ آموزشی یا اعتقادی تقویتش کند و از آن طرف ،خانواده پاسدار عقب بماند.
وقتی خبر شهادت سردار را به خانوادهام دادم، ناراحت شدند، گفتند: همان سرداری که دو سه بار ما را دعوت کرد؟
این کارهای سردار توی ذهن ها ماند.
🎙نقل از همرزم شهید
#سردارشهید_نورعلیشوشتری🌷
#شهید_وحدت
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔸دقت در بیت المال
پدرم به چگونه هزینه کردن بیت المال مقید بود.
یک روز داخل ماشین، متوجه کاغذی شدم که قیمت یک بسته بیسکویت را نوشته بود. وقتی سوال کردم گفت :« هزینه این بسته را باید خودم بدهم.نوشتهام که یادم نرود. »
یک بار که پدرم در محل کارشان در تهران سرماخورده بودند وحالشان خوب نبود . مسئول دفتر سوپ و غذا از بیرون سفارش می دهد و برای پدر می آورد . پدر سوال می کند این غذای سربازان است و پاسخ می شنود که نه .
مسئول را توبیخ میکند که پولش را از حقوق خودت کم کن و برای من از غذای امشب سربازخانه بیاور.
🎙نقل از دختر شهید
#سردارشهید_نورعلیشوشتری🌷
#شهید_وحدت
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔸همیشه نزدیک نیروها بود
یک بار منطقه غرب برای شناسایی رفته بودیم. یادم می آید یک سنگر فرماندهی شبیه غار بود.
با حالت خمیده داخل رفتیم. گرم صحبت شدیم که دیدم سردار ،با یک لباس کردی آمد.
با خودم گفتم، حتماً مقر نیروهای اطلاعات است.
به یکی از بچه ها گفتم: مگر اینجا کجاست؟
گفت: مقر سردار شوشتری. ما مزاحم ایشان شده ایم.
خیلی عجیب است؛ درست برعکس همه جای دنیا که سعی می کنند قرارگاه مرکزی را عقب بزنند، سردار می آمد قرارگاه را نزدیک نیروها می زد.
🎙 نقل از همرزم شهید
#سردارشهید_نورعلیشوشتری🌷
#شهید_وحدت
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔸امید بچه ها بود
توی لشکر میگفتند اگر کسی جوابتان را نداد، بروید پیش سردار شوشتری.
بچه ها می رفتند کمین میکردند تا برای نماز بیرون بیاید، چون دفتردارش راه نمی داد، حالا به دلایل نظامی.
برای نماز که بیرون می آمد، همه دوره اش میکردند. بعضی از سربازها میگفتند: ما نانآور خانه هستیم؛ دستور می داد بررسی کنند که اگر حرفش درست است ظهرها از پادگان خارج شود.
این همان سرداری است که وقتی توی عملیات میخواهند عقب نشینی کنند، خودش با موتور، تک تک سنگرها را سر می زند که نکند یک بسیجی جامانده باشد و اسیر شود.
🎙نقل از همرزم شهید
#سردارشهید_نورعلیشوشتری🌷
#شهید_وحدت
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔸همیشه شجاعانه حرفت را بزن
روز وداع با شهید در دانشگاه فردوسی، دانشجویی آمد نشست کنارم.
تعریف میکرد که توی یک جلسهای سردار را دیده و شروع کرده به گلایه کردن که این کار اشتباه است یا در اینجا نباید این طور عمل شود. این دانشجو میگفت: دو سه نفری هم کنارم بودند که ملاحظه می کردند و می گفتند: این حرف ها را به سردار نزن. تعریف میکرد که سردار وقتی متوجه جلوگیری آن چند نفر می شود، می گوید بیا جلو بگو جریان چیه؟ به حرف این ها گوش نکن، توضیح می داد که من خیلی راحت با سردار صحبت کردم و دست آخر هم سردار زد روی شانه ام و گفت: همیشه همین شجاعت را داشته باش.
🎙نقل از همرزم شهید
#سردارشهید_نورعلیشوشتری🌷
#شهید_وحدت
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔸وقتي كه زبانش را كتمان كرد
يگاني بود به نام يگان توپخانه.
سردار شوشتری ،قبل از ورود به قرارگاه حمزه، براي بازديد به آنجا رفته بودند و از بچههاي آنجا ، يك سري مسائل فني پرسيده بودند كه آنها نتوانسته بودند جواب بدهند.
فرمانده يگان به تركي گفته بود «بابا ايشان كه نميفهمند، به تركي يك چيزي بگوييد، تمام بشود برود».
سردار شوشتري چيزي نميگويد، آخر كار موقع خداحافظي با فرمانده يگان توپخانه به زبان تركي خداحافظي ميكند!
ميگفت: «ديدم خيلي عرق كرد و الان است كه سكته كند، كلي دلدارياش دادم كه من تركي بلد نيستم، همين چند كلمه را بلد بودم!»
🎙نقل از سرهنگ محسن رنجي مسئول دفتر سردار شهيد در قرارگاه حمزه
#سردارشهید_نورعلیشوشتری🌷
#شهید_وحدت
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR