•.¸¸.•✫ 🦋🦋 ✫ 🦋🦋 ✫•.¸¸.•
🔻تعارف که نداریم. هر کس باشد
وقتی وام کسی را ضمانت کند ولی
ببیند او در پرداخت اقساطش کوتاهی
کند حتی اگر نخواهد آبرویش را ببرد
لااقل به او هشدار میدهد.
💶بعد از شهادتش فهمیدیم هر بار
نصف حقوقش را بابت ضمانت
وام یک نفر از حسابش کسر میکنند،
ولی او هیچ وقت به روی آن فرد نیاورده.
🔹از خیلی ها طلب داشت و
اگر خودش نیاز به پول داشت به
جای آنکه به روی بدهکارانش بیاورد
می رفت از کس دیگر قرض الحسنه
میگرفت.
✨ مجموعه رفتارهایش نشان میدهد
که انسان خود ساخته ای است.
حالاتش برایم جالب و آموزنده بود به
او میگفتند آخر شهید می شوی هر بار
می خندید می گفت ما کجا و شهادت کجا.
@SABKESHOHADA
شهید مدافع عبدالصالح زارع
┄┅┅┅❀🍃🌹🍃❀┅┅┅┄
✋دم خداحافظی گفت که راهی سوریهام.
ناراحت و کلافه گفتم: حسین تو چرا حرف
هیچکس را گوش نمیدهی؟ کجا میروی،
مگر تازه نیامدهای؟حداقل بگو به حرف چه
کسی گوش میدهی!
☁جواب داد مادر من فقط به حرف
#رهبرم گوش میدهم. آقا دستور بدهد،
جانم را هم برایشان میدهم.
📜وصیتی به بچه حزباللهیها میکنم
و آن هم این است که: در قبال انقلاب
احساس تکلیف کنند و ننشینند گوشهای
و نگاه کنند و مشکلات را به گردن دیگران
بیندازند.
@SABKESHOHADA
#شهید_مدافع_حرم_حسین_دارابی
سبک شهدا
•.¸¸.•✫ 🦋🦋 ✫ 🦋🦋 ✫•.¸¸.• 🔻تعارف که نداریم. هر کس باشد وقتی وام کسی را ضمانت کند ولی ببیند او در پر
اینگونه پیامها چه لذت بخش اند✨
┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅
#شهید_داوود_عابدی🌷
👖یک بار که به مرخصی آمده بود
در حال رفتن به سمت خانه من
را دید که شلوار لی پوشیده بودم.
آن موقع سنین جوانی و دوران
بلوغ من بود دوست داشتم همه
چیز را تجربه کنم.
👀 داوود چپ، چپ به شلوار مال
من نگاه کرد آن زمان پوشیدن شلوار
لی اصلا در شأن بچههای مسجدی
و خانواده های انقلابی نبود. منتظر
برخورد داوود بودم.
🤝او پس از اینکه تحویلم گرفت.
و خوش و بش کرد در طی مسیر
گفت: سعی کن همیشه شلوار
خوب بپوشی،شلوار تمیز و مرتب
بچه مومن ومسجدی باید این
طوری باشه.
♦اما بعضی از لباس ها را که ما
می پوشیم باعث میشه مردم بد
برداشت کنند چون این لباس ها
در شان و شخصیت ما نیست.
ما مسلمان هستیم و بعضی از
مدل ها و لباس هابرای فرهنگ
ما نیست .
💭داوود آن قدر قشنگ صحبت کرد
و دلیل آورد که خودم دیگر شلوار
لی نپوشیدم.
@SABKESHOHADA
📚قرار یکشنبه ها
┄┅══✼🍃🌸🍃✼══┅┄
💔چند روز که صداشو نمی شنیدم
دلم می گرفت پرمشغله بود یعنی
خودش دورشو شلوغ کرده بود.
📞یه بار از اداره با من تماس گرفته
بود؛ صحبت مون به درازا کشید.
✅می شناختمش که وسواس داره.
با خودم گفتم یادآوری کنم بهش که
از اداره زنگ می زنه.
💰بهم گفت نگران نباش یه صندوق
گذاشتم اینجا تلفن های شخصی رو
حساب می کنم بیشتر از معمولش هم
تو صندوق می ذارم.
@SABKESHOHADA
#شهید_هادی_باغبانی
[مَنشَنیدَمسَرِعُشَّاقبِهزانُویِشُماستوَاَزآنرُوُزسَرَممِیلِبُریدَندَارَد] •°•°
┄┅═◈═☘🌸☘═◈═┅┄
♨بین پنج نفر از سربازها درگیرے
شدید لفظے وبحث و بےاحترامے شد
و هیچ ڪدوم ڪوتاه نمیومدن.
جلو رفتم گفتم: برید سرڪارتون،
خجالت بڪش، این چه طرز حرف زدنه،
✨ یکباره حاجحسین از درب حسینیه
اومد بیرون تا این صحنه را دید
گفت: آقایون من یه سوال دارم هر
ڪس جواب بده تشویقے می دمش.
🔕سربازها صداشون قطع شد
تڪ تڪ سلام ڪردن و احترام
نظامے گذاشتن، گفت: آیه شریفه
"ولاتنابزو بالالقاب...."
ڪدوم سوره است و معنیش چیه!؟
🔷همه ساڪت بودند، یڪےشون
گفت: ببخشید جناب سرهنگ، و زد
زیرگریه، یڪے دیگه به لهجه مشهدے
گفت: آهان مو مودونم فهمیدوم،
معنے آیه را گفت، بقیه شروع ڪردند
از هم دیگه #عذر_خواهے و اینڪه
اشتباه ڪردیم.
💯 و منم حیرون ڪه #روش امر به
معروف چقدر فرق داره و من ڪجا
و اون ڪجا، صدا زد دعام ڪنید و
رفت، فرداش هم همه رو نفرے
دو روز مرخصے تشویقے داد.
@SABKESHOHADA
#شهید_مدافع_حرم_حسین_رضایی
┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄
⚡ آمده بود پیش آیت الله هرندی
و اصرار داشـت ۴۰۰ تومن پـول رو
به عنـوان خمـس پـرداخـت کنـد.
ابـراهیم همـه دارایی اش را بـرای
نیـازمنـدان خرج می کـرد.
💥اما فهمیده بود که ۲۰۰ تومن حقوق
از پارسال در حسابش مانده. هر طور
بود ۴۰۰ تومـن را به نماینده حضـرت
امـام (ره) تحویـل داد تا واجـب الهی
را عمل کـرده باشد.
❇او بـه کلام اهل بیت یقین داشت
که فرمودند هرکس حقـوق الهـی را
نپـردازد دو بـرابـر آن را در راه باطل
می پردازد.
@SABKESHOHADA
📚خـدای خـوب ابـراهیم
༻💠༺
#نسیم_قـرآن☀️
✨مَّا یَلفِظُ مِن قَولٍ إلّا لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ
انسان هیچ سخنی را بر زبان نمیآورد مگر اینکه همان دم، فرشتهای مراقب و آماده برای انجام مأموریت (و ضبط آن) است!
@SABKESHOHADA
📖 سوره مبارکه ق، آیه ۱۸
┄┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┄
🦋بارها به او گفتم: می خواهی کاری
کنیم که برگردی تهران و در راس هرم
سپاه با توجه به ویژگی هایی که داری
از تو استفاده شود؟
🔻میگفت می خواهی مرا هدر دهی؟
مگر چه اشکالی دارد اینجا کار کنیم؟
دیگران در تهران هستند و کارشان
را انجام می دهند.
💨 گفتم: خوب اگر تو بیایی تهران
به عنوان...
الگوی #مقاومت ،
الگوی#تقوا
الگوی #خاص_مدیرت مطرح می شی.
✨می گفت: اینجا هم با برادرها کار
می کنم جمعی هستیم که مشغول
فعالیتیم هر جا باشی اگر برای
#رضای_خدا کار کنی همان جا الگو
خواهی شد.
🗯راوی: محسن رفیق دوست
#شهید_محمد_بروجردی🌷
@sabkeshohada
༆༅༅ ࿐❈🍃🌸🍃❈࿐༆༅༅
«شهید هادی الگویی برای همه ملت ها»
🧕 «خانم نازلی مارگاریان»۲۵ ساله
و دارای مدرک لیسانس روابط بین الملل
اهل کشور ارمنستان میگوید:
💖«#عاشق_مرام_شهیـد_هـادی_شدم،
چون در عملش #اخلاص داشت.»
📘 در فضای مجازی از کاربرهای ایرانی
خواهش کردم به من کتاب زندگینامه
شهدا را معرفی کنند. یک کاربر، کتاب
سلام بر ابراهیم را به من معرفی کرد. بعد
تصمیم گرفتم فارسی خوانی ام را روان کنم.
🌸زمانی که برای زیارت امام رضا (ع)
به مشهد رفتم. کتاب سلام بر ابراهیم را
از کتابفروشی تهیه کردم و آن قدر این
کتاب جذاب بود که در یک روز کتاب
سلام بر ابراهیم ۱ را خواندم و فردایش
سلام بر ابراهیم ۲ را خریدم.
و آقا ابراهیم شد دوست شهید من.
❇به نظر من آقا ابـراهیم یک #شیعه
واقعی بود. خیلیها را با عملش به راه
میآورد. حتی با دشمنانش با مهربانی
برخورد میکرد. این عمل گرایی و
اخلاصی که شهید هادی داشت،
برایم جذاب بود. فقط حرف نمیزد.
دم از مسلمانی نمیزد بلکه با عملش
ثابت میکرد که یک #مسلمان مؤمن
و معتقد است.
@SABKESHOHADA
┄┅═ ✧✧✧🌸✧✧✧ ═┅┄
🌷همیشه آماده شهادت بود.
می گفت ما باید با شهادت از دنیا بریم.
@sabkeshohada
#شهید_سید_میلاد_مصطفوی
┄═❁๑🍃๑🌹๑🍃๑❁═┄
«خـاطره ای از سـردار سلیمـانی»
⚡یڪ بار آقا مرا صدا زدند و اشاره
ڪردند ڪه جلو بیا.
📕 وقتے نزدیڪ رفتم، ڪتابے را
ڪه در دستانشان بود، باز ڪردند
💞 و عڪس چند تن از شهدا را
نشان من دادند؛ شهید باڪری،
شهید باقرے و شهید زینالدین.
یڪے از عکسها، عڪس خودم بود.
❔آقا به من گفتند ڪه عڪس شما
با بقیه عڪسها چه مطابقتے دارد؟
من هم از این ڪه عڪس دوران
جوانیـم بود، عـرض ڪردم مــا
هم سن و سال بودیم.
💔 آقا فرمودند: آنها وظایف خود را
انجام دادند و رفتند. مصلحت خداوند
بر این بود ڪه شما بمانید و باشید
و ڪاری ڪه چه بسـا سختتر از
ڪار آنهـاسـت، انجام دهید.
اگر شما نباشید، چه ڪسے مےخواهد
این ڪار را انجام دهد؟
@SABKESHOHADA
سبک شهدا
┄┅══✼🍃🌹🍃✼══┅┄
🌷#شهیده_صدیقه_رودباری
در ۱۸ اسفند سال ۱۳۴۰ به دنیا آمد. در
روزهای منتهی به پیروزی انقلاب در
تظاهرات ها شرکت می کرد و تا صبح
نیز به مداوای مجروهان می پرداخت.
📚آن قدر فعال بود که در زمان درس
و تحصیل بارها او را در پشت بام
مدرسه و در حال فعالیت های انقلابیش
می یافتند. انقلاب که شد در مدرسه
انجمن اسلامی راه انداخت.
🔖خانواده و دوستانش صدیقه را آخر
هفته ها در کهریزک و یا معلولین ذهنی
نارمک پیدا می کردند. صدیقه آنها را
شستشو می داد و بهشان رسیدگی
می کرد. بسیار پر دل و جرات بود.
شجاعت و دلیریش به گونه ای بود
که نشان می داد به زودی "مهر شهادت
بر روی شناسنامه اش خواهد خورد".
🏘مدام می گفت که"نباید در خانه
بنشینیم و بگوییم که انقلاب کرده ایم .
باید که در بین مردم باشیم و پیام
انقلاب را به مردم برسانیم..".
🛤۵خرداد سال ۱۳۵۹ از طرف جهاد
سازندگی برای انجام فعالیت های
جهادی به شهر بانه کردستان اعزام شد.
در روستاهایی که پاکسازی می شدند،
کلاس های عقیدتی و قرآن بر گزار می کرد.
و هیچ گاه اظهار خستگی نمی کرد.
🕹در سپاه بانه مسئول آموزش اسلحه
به خانم ها بود. علاوه بر آن مخابرات
سنندج نیز محل فعالیت او به شمار
می رفت. آن قدر فعال بود که یکی دوبار
منافقین برایش پیغام فرستادند که
"اگر دستمان به تو بیفتد ،پوستت را
از کاه پر می کنیم"
🗒۲۸ مرداد سال ۱۳۵۹، روزی بود که
صدیقه و دوستانش بعد از خوردن
سحری مختصری پا به پای پاسداران
دویده بودند، در اتاقی دور هم نشسته
و استراحت می کردند. در همین هنگام
دختری وارد جمع۳ نفره شان شد.
🔴صدیقه او را می شناخت. گاهی
او را در کتابخانه دیده بود. آن دختر
به بهانه ای اسلحه صدیقه را برداشت
و مستقیم گلوله ای به سینه اش
شلیک کرد. او بیشتر از ۳ ساعت زنده
نماند و بالاخره به آرزویش که شهادت
بود رسید.
@SABKESHOHADA
@SABKESHOHADA
┄۞✦❧▪🦋▪❧✦۞┄
🕌 محمد حسین در دوران نوجوانے
و جوانے خود در پایگاه مسجد
فعالیت مےڪرد .
🌌 در یڪے از شب هاے سرد زمستانے
وقتے ڪه با هم به خانه برمےگشتیم،
🧣 پیرمرد دستفروشے در ڪنار خیابان
بساط پهن ڪرده بود و دستڪش
و ڪلاه و لباس زمستانے مےفروخت..
⚡ محمد حسین با دیدن این صحنه
به سمت پیرمرد رفت و تمام وسایل
او را خرید تا آن پیرمرد مجبور نباشد
در آن سرما در ڪنار خیابان تا آن
موقع شب دست فروشے ڪند .
💞 بعد از این ڪار خوشحالے خاصے در
چهره اش پیدا بود بعد فهمیدم
وسایلے ڪه خریده بود را به
مستمندان و نیازمندان داده بود .
محمدحسین با زبان روزه به شهادت
رسید .
#شهید_محمد_حسین_عطری🌷
@SABKESHOHADA
•┈••✾◆🍃🌸🍃◆✾••┈•
🌙 ماه رمضان آخرے ده روز مرخصے
گرفت و من و پدرش را برد مشهد.
🚖 گرم بود. ظهر ڪه نماز جماعت
می خواندیم من را با تاڪسی
برمےگرداند هتل ڪه اذیت نشوم،
خودش نمےخوابید، دوباره
برمےگشت حرم مےایستاد.
به دعا و نماز .
📱شب بیست و یڪم توے صحن
هدایت نشسته بودم، پیام محسن
آمد روے گوشےام.
💔 قسمم داده بود: مامان تو رو خدا
دعا ڪن یه بار دیگه قسمتم بشه
برم سوریه و رو سفید بشم، همان
شب، قرآن ڪه روے سر گرفتیم از
ته دل برایش دعا ڪردم ڪه بےبے
بطلبد و پسرم برود .
@SABKESHOHADA
#شهید_مدافع_حرم_محسن_حججی🌷
̶┏━━𖡛⪻𖣔🌸𖣔⪼𖡛━━┓
📖همیشه توے ماشین و سجاده اش
یه زیارت عاشورا داشت.
👤 دوران مجردے هر هفته درڪنار
قبور شهدا زیارت عاشورا مےخواند .
🔷 براے حاجت روایے چله
#زیارت_عاشورا برمے داشت و هدیه
مےڪرد به حضرت زهرا (سلام الله علیها)
و حاجت روا هم مےشد .
☘ هر روز باید ؛ بعد از نماز زیارت
عاشورا مےخوند . حتے اگه خسته بود.
حتے اگه حال نداشت و یا خوابش
مےآمد شده بود تند مےخوند ولے
مےخوند تاڪید داشت باید با
صداے بلند توے خونه خونده بشه.
❣علے اڪبرمون رو توے بغلش
مےگذاشت و مےگفت باید اخت
پیدا ڪنه با دعا و زیارت و واقعا
زندگے و مرگش مصداق این فراز
زیارت عاشورا بود:
✨ اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْياىَ مَحْيا مُحَمّدٍ
وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَمات
محمّد ٍوَ آلِ مُحَمَّدٍ
✔ تازه فهمیدم داستان سلام هاش به
آقا امام حسین (علیه السلام) چے بود .
@SABKESHOHADA
#شهید_مدافع_حرم_علیرضا_نوری🌷
سر قبر نشسته بودم..
باران می آمد؛ روی سنگ قبر نوشته بود:
🌷شھید مصطفی احمدی روشن..🌷
از خواب پریدم!
مصطفی ازم خواستگاری کرده بود،
ولی هنوز عقد نکرده بودیم.
بعد از ازدواج خوابم را برایش تعریف کردم..
زد به خنده و شوخی گفت:
بادمجون بم آفت نداره. ولی یه بار خیلی جدی ازش پرسیدم:
کی شھید میشی مصطفی؟ مکث نکرد، گفت : ۳۰سالگی..
باران می بارید؛ شبی که خاکش می کردیم..
@SABKESHOHADA
همسر شھید مصطفی احمدی روشن
سبک شهدا
•.¸¸.•✫ 🦋🦋 ✫ 🦋🦋 ✫•.¸¸.• 🔻تعارف که نداریم. هر کس باشد وقتی وام کسی را ضمانت کند ولی ببیند او در پر
داخل پادگان المهدی عج بابل شهید زارع فرمانده ما در گروهان دوم گردان شهید انتقامی بودند
وقتی پیش میآمد و با سربازهای گردانها و یا گروهانهای دیگه صحبت میکردیم وقتی میفهمیدند ما سرباز کدوم گروهان هستیم، میگفتند همون گروهانی که فرماندهش شهید زندهست؟
انقدر شهید چهره نورانی داشتند که بین سربازهای پادگان به شهید زنده معروف شده بودند
#راوی:از آشنایانشهید🥀