#شهیدانه
از حاجقاسم شنیده بود :
دنبال شهادت نرو
کہ اگه دنبالش بری بهش نمیرسی
یه کاری کن
شهـادت دُنبالِ تو باشه... :)💙
#شهید_قاسمسلیمانـے
#شهیدانه 🕊
حدود سالهای 61و62، زمانی که شهید بابایی فرمانده پایگاه اصفهان بود، یکی از پرسنل نقل کرد:
در شب جمعه ای به طور اتفاقی به مسجد حسین آباد اصفهان رفتم. در تاریکی متوجه شدم صدایی که از بلندگو به گوش می آید خیلی آشناست.
پس از پایان دعا که چراغها روشن شد، دیدم که حدسم درست بوده. کسی که دعای کمیل می خوانده است سرهنگ بابایی است. خوشحال شدم و جلو رفتم. سلام کردم و گفتم:
-جناب سرهنگ! قبول باشد ان شاءالله.
اطرافیان با شنیدن کلمه«سرهنگ»، به شهید بابایی نگاه کردند. بعد از احوالپرسی که با هم کردیم، از چهره او دریافتم که ناراحت است. وقتی علت را جویا شدم، پاسخ دادند:
-کاش واژه سرهنگ را نمی گفتی.
فهمیدم که تا آن لحظه کسی از اهالی آن منطقه شهید بابایی را نمی شناخته و ایشان هرشب جمعه به عنوان شخص عادی به آن مسجد می رفته و دعای کمیل می خوانده است.
پس از این ماجرا او دیگر در آن مسجد دعای کمیل نخواند: زیرا همیشه دوست می داشت تا ناشناس بماند.
(ستوان موسی صادقی)
📒برگرفته از کتاب پرواز تا بی نهایت
•••••••••••••••••••••••••••••••
🌷 #شهیدانه
#حاج_قاسم
✹ در فرودگاه دمشق نماز جماعت خواندیم.
↫ نماز که تمام شد، یک نفر از پشت سر گفت نماز دوم را با تاخیر بخوانیم،
↫ حاج قاسم بود.
✹ یک گروه از اهل سنت می خواستند نماز جماعت بخوانند،
↫ جماعت ما مانعشان بود.
↫ می خواست اول اهل سنت نماز جماعت بخوانند که روی وقت حساسیت بیشتری داشتند.
🆔
#شهیدانه 🕊
❈ ناهار خونه پدرش بودیم.
↫ همه دور سفره نشسته بودند و مشغول غذا خوردن.
❈ رفتم تا از آشپزخونه چیزی بیارم، چند دقیقه طول کشید.
↫ تا برگشتم نگاه کردم دیدم آقا مهدی دست به غذا نزده
↫ تا من برگردم و با هم شروع کنیم.
❈ اینقدر کارش برام زیبا بود
↫ که تا حالا توی ذهنم مونده.
خاطرات همسر شهید زینالدین
📚
#شهیدانه
مرامهای خاص زیاد داشت اما بعضی چیز ها برایش قانون بود و خط قرمز داشت و یکی از آن خط قرمز ها این بود :محمد حسین همیشه یکی از دیوارهای خوش اندازه که چشم خورش از بقیه جاها بیشتر بود را به عکس شهدا تعلق میداد و تو باید قبول میکردی که به واسطه عکس شهدا حرمت حضور شهدا را در خانه رعایت کنی وگرنه ...
قرارداد که تمام میشد و خانه را که میخواستیم عوض کنیم بعضأ عکس ها هم نو میشد ؛ یادم هست وقتی پوسترهای کم عرض شهدا مد شده بود محمدحسین کلی ذوق زد که عکس های بیشتری را میتواند در خانه جا بدهد. با این حال ولی همیشه یک پوستر تکراری بود ؛ قدیمی بود؛ و نه نو میشد و نه قرار بود سایزش عوض شود و آنهم تمثال شهید مبارزه با اشرار جنوب شرق کشور محمد عبدی بود؛ خیلی دوست داشت مثل محمد عبدی باشد.همیشه از خنده های لحظه های اخرش و حین شهادت محمد عبدی میگفت ؛وقتی فهمیدم اسم جهادی محمدحسین خودمان عمارعبدی است اصلا جا نخوردم ولی زمانی که عکس صورتش را در معراج شهدای تهران دیدم ؛ با آن لبخند ملیح آن موقع باورم شد.
#شهید_شهیدت_میکند
#شهیدانه 🕊🖇
_
خدایا‼️
اگر بگویی لیاقت
شهادت ندارۍ
خواهم گفت:
لیاقت ڪُدامیڪ از
الطاف تو را داشتهام...
#شهید_حجتاللهرحیمی
#شهیدانه 🕊
همسرش میگه :
🔸یه روز اومدم خونه دیدم چشماش سرخه!!
🔹نگاه کردم دیدم کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب توی دستاشه ..
🔸بهش گفتم :گریه کردی؟!!
🔹یه نگاهی به من کرد و گفت:راستی اگه خدا اینطوری که توی این کتاب نوشته با ما معامله کنه عاقبت ما چی میشه!؟
🔸مدتی بعد برای گروه خودشون یه صندوق درست کرده بود و به دوستانش گفت:
🔹هرکسی غیبت کنه باید ۵۰ تومان بندازه تو صندوق📥
باید جریمه بدیم تا گناه تکرار نشه🤍
#شهید_محمدحسن_فایده❤️🕊
#روایت_همسر_شهید💕
#شهیدانه🕊
به گفته دوستان شهید شخصی هم در تهران ساکن بود که هیکل بزرگی هم داشت و با چفیه و شلوار پلنگی می گشت و اخلاقیات درستی هم نداشت ، مذهبی نبود و خلاف هایی هم انجام می داد و به شدت با افراد ضعیف بد برخورد می کرد.
به مردم هم گیر می داد و این لباس او باعث می شد که خیلی ها فکر کنند که وی بسیجی است و به همین دلیل کارش را با قدرت دو چندان جلو ببرد.
یک بار شهید به وی تذکر داد که لباست را عوض کن…
به آن شخص گفته بود شما با پوشیدن این لباس و این برخورد بدی که دارید و این کارهایی که انجام می دهید دارید دید مردم را نسبت به آقای خامنه ای بد می کنید و مردم رفتار شما را که می بینند نسبت به آقای خامنه ای بد بین می شوند.
شلوارت را عوض کن ..
چفیه را از دوش او برداشت و به وی متذکر شد که دیگر با این لباس و این شلوار پلنگی نگردد و دیگر هم ندیدیم که این شخص با این لباس و پوشش ظاهر شود.
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
#شهیدانه🦋♥️
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
همیشه لباس کهنه میپوشید. سرآخر اسمش پای لیست دانشآموزان کم بضاعت رفت. مدیر مدرسه داییاش بود. همان روز عصبانی به خانه خواهرش رفت. مادر عباس بابایی، برادرش را پای کمد برد و ردیف لباسها و کفشهای نو را نشانش داد. گفت عباس میگوید دلش را ندارد پیش دوستان نیازمندش اینها را بپوشد
#شهید_عباس_بابایی✨
#شــــــــــهیدانہ🌷
انســـــان يڪـــــ تـــــذڪر در هر ۴ ساعتـــــ
بـــــخودش بدهد بـــــد نيستـــــ
بهـــــترين مـــــوقع بعـــــد از نــــــــــماز
وقتـــــے سر بـــــہ ســـــجده مـــــے گـــــذاريد
مـــــرورے بـــــر اعمال صـــــبح تـــــا شبـــــ خـــــود بـــــيندازد
آيـــــا ڪـــــارمان حـــــرفم. عـــــملم بـــــراے رضـــــاے خـــــدا بـــــود..؟!
#شـــــهید_مـــــحمد_ابراهیم_همتــ
#سلام_ودرود_برشهیدان🌷
@sabkeshohada @sabkeshohada #سربازحاجقاسم
#شهیدانه🌷
از طرف من به جوانان بگویید
چشمِ شهیدان و تبلورِ خونشان
به شما دوخته شده است
به پا خیزید اسلام و خود را دریابید
نظیر انقلابِ اسلامی ما
در هیچ کجا پیدا نمیشود..:)
#شهید_محمدابراهیمهمت🌷
@sabkeshohada @sabkeshohada #سربازحاجقاسم