eitaa logo
سبک شهدا
1.3هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
66 فایل
کپی بدون لینک همراه دعای عاقبت بخیری = حلال☆ <تاریخ تاسیس : <۱۳۹۸/۹/۲۴ تقدیم به ساحت مقدس حضرت مادر(س)
مشاهده در ایتا
دانلود
💢عاشق شهادت 🔹از زمان آشنایی‌ام با او، متوجه اشتیاق به شهدا و شهادت شدم. دردوران دانشگاه افسری، روزی تلویزیون فیلمی از جبهه پخش می‌کرد. سیدبرگشت و از من پرسید: حالا که جنگ تمام شده، ما دیگر شهید نمی‌شویم؟ @sabkeshohada @sabkeshohada
💢اثر کار نیک 🔹آن­ شب وقتی­که به ­همراه رضا در نمازجماعت شرکت کردیم زمزمه­ های بچه ­های محل را درگوشه و کنار مسجد می­شنیدیم. آنها تعجب کرده بودند ازاینکه ما که خانواده نظامی بودیم چطور نماز می­خوانیم و یا خیرات می­دهیم. @sabkeshohada @sabkeshohada
حرم امام رضا علیه السلام در شب میلاد حضرت حجت(عج) @sabkeshohada @sabkeshohada
شهید عباسعلی آقاجانی سده، يكم فروردين 1343، درروستاي ویدجا از توابع شهرستان کاشان چشم به جهان گشود. پدرش امیرآقا، کشاورز بود و مادرش زهرا نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. سال1363 ازدواج کرد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. چهارم دي 1365، در ام الرصاص عراق بر اثر اصابت ترکش به پا و سر شهيد شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. او اولین کسی بود که از روستای ویدجا به عضویت بسیج درآمده وبه جبهه نبرد حق علیه باطل اعزام شد. او در سال1362 به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کاشان درآمد و در سال 1363 ازدواج نمود و در اول اسفند ماه 1364 از طرف سپاه به جبهه اعزام گردید. شهید آقاجانی در طول مدت حضورش درجبهه ها در عملیات فتح المبین، بیت المقدس، رمضان، والفجریک و کربلای چهار شرکت کرد. او که آموزش عملیات غواصی را طی نموده بود  به عنوان غواص در عملیات کربلای4 شرکت نموده و چهارم دیماه 1365 در جزیره ام الرصاص به فیض شهادت نائل آمد . پیکر پاکش در پی تشییع باشکوه در جوار مرقد نواده های امام صادق(ع) در روستای ویدجا سه ده کاشان به خاک سپرده شد. @Sabkeshohada @Sabkeshohada
🌷 🍃به ناصر گفتم شما با این سن کمت می خوای بری جبهه ومملکت رو نجات بدی؟ گفت: من میرم ومملکتم رانجات میدم ....سال های اول جبهه می روم و سال های آخر هم شهید میشم. گفتم: اگه شهید بشی من چه کار کنم؟ گفت:اگه جواهرات بسیار غیمتی به شمابدن وبعد بخوان پس بگیرن شما بهشون تحویل نمی دی؟ 🍃گفتم:بله تحویل میدم.گفت:حالامنم امانتم حالا فکر کن می خوای به صاحبش تحویل بدی،مامان راضی باش به رضای خدا.    سرانجام 30اسفند ماه سال 1366 در عملیات والفجر10 در منطقه عملیاتی دشت خرمال به شهادت رسید  🌷 @Sabkeshohada @Sabkeshohada
لبیک یامهدی: 🌱شما یک پیغام از طرف امام زمان عليه السلام دارید😍 به انتخاب خودت بزن روی یکی از این دوازده تا لینک و قول بده به حرف آقا امام زمان (عليه السلام ) گوش بدی ❤ اول:🌸 https://digipostal.ir/cnsrsg0 دوم:💐 https://digipostal.ir/c7uj6b7 سوم🌻 https://digipostal.ir/c9dwo5u چهارم🌹 https://digipostal.ir/cnhjy2j پنجم🌺 https://digipostal.ir/cq4r1gc ششم🍁 https://digipostal.ir/c3t9sub هفتم🌼 https://digipostal.ir/cl8fi0v هشتم🥀 https://digipostal.ir/cjmvyxy نهم🍀 https://digipostal.ir/c35uvd9 دهم 🍂 https://digipostal.ir/ctquouh یازدهم🍃https://digipostal.ir/c0oioy5 دوازدهم🌸 https://digipostal.ir/ceizndn 🌸 برای تعجیل در ظهور آقامون صلوات
. اینکہ‌تیریاترکش‌بہ‌من‌وتواصابت‌ کند و‌بمیریم‌کہ‌شهادت‌‌نیست! :) دشــمن‌هم‌با‌تیروترکش‌میمیرد! . شهادت‌آن‌زمان‌شهادت‌‌است‌و زیباست‌کہ... بہ‌تکلیف‌عمل‌کرده‌باشیم! ومزد‌‌واجر‌آن‌را‌خداوند‌تعیین‌کند وآن‌موقع‌است‌کہ‌شهادت،|شهادت|است! . @SABKESHOHADA @SABKESHOHADA
شلمچه بودیم! آتش دشمن سنگین بود و همه جا تاریک تاریک. بچه ها همه کُپ کرده بو دند به سینه ی خاکریز. دور شیخ اکبر نشسته بودیم و می گفتیم و می خندیدیم که یکدفعه دو نفر اسلحه بدست از خاکریز اومدند پایین و داد زدند: (( الایرانی! الایرانی!)) و بعد هر چی تیر داشتند ریختند تو آسمون. نگاشون می کردیم که اومدند نزدیک تر داد زدند: ((القم! القم، بپر بالا.)) صالح گفت: ((ایرانیند! بازی درآوردند!)) عراقی با قنداق تفنگ زد به شانه اش و گفت: (( الخفه شو! الید بالا!)) نفس تو گلوهامون گیر کرد. شیخ اکبر گفت: ((نه مثل اینکه راستی راستی عراقی اند.)) خلیلیان گفت: ((صداشون ایرانیه.)) یه نفرشون چندتا تیر شلیک کرد و گفت: ((رُوح! رُوح!)) دیگری گفت: ((اقتلوا کلهم جمیعا.)) خلیلیان گفت: (( بچه ها میخوان شهیدمون کنن.)) و بعد شهادتین رو خوند. دستامون بالا بود که شروع کردند با قنداق تفنگ ما رو زدن و هلمان دادن که ببرندمون طرف عراقیا. همه گیج و منگ بودیم و نمیدونستیم چیکار کنیم که یهو صدای حاجی اومد که داد زد: (( آقای شهسواری!حجتی! کدوم گوری رفتین؟!)) هنوز حرفش تموم نشده بود که یکس از عراقیا کلاشو برداشت. رو به حاجی کرد و داد زد: (( بله حاجی! بله! ما اینجاییم.)) حاجی گفت: ((اونجا چیکار میکنین؟)) گفت: ((چندتا عراقی مزدور دستگیر کردیم.)) زدن زیر خنده و پا به فرار گذاشتن! @Sabkeshohada @Sabkeshohada
گاهےیڪ‌نگاه‌حرام‌ شهادت‌رابرای‌کسے‌که‌ لیاقت‌دارد،سالهاعقب‌مےاندازد‌ چه‌برسد‌به‌کسےکه‌هنوز لیاقت‌شـهـادت‌را‌نشان‌نـداده‌است.. شهیدخرازی @sabkeshohada @Sabkeshohada