eitaa logo
گروه سرود سفیرانــ انقلاب
1.1هزار دنبال‌کننده
912 عکس
225 ویدیو
30 فایل
آدرس ما در شبکه های اجتماعی: اینستاگرام : http://instagram.com/safiranenghlab تلگرام : https://t.me/SafiranEnghlab سروش : https://sapp.ir/SafiranEnghlab آپارات : http://aparat.com/safiranenghlab ارتباط با مدیر : @safiradmin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
می‌گفت ‌شب ‌قبل ‌از شهادتش‌ تو مقر نشسته بودیم. صحبت از شهادت بود. یهو حاج عبدالله گفت: "من‌شهید شدم، منو با همین ‌لباس نظامی‌ام خاکم‌کنید." بچه‌ها زدن زیر خنده و شروع ‌کردن به تیکه انداختن. _حالا تو شهید شو ..! _شهیدم ‌بشی تهران بفرستنت ‌باید کفن بشی. _سعی میکنیم‌ لباس ‌نظامی‌ات ‌رو بزاریم ‌تو قبر ..! تو خط مقدم بودیم‌ که ‌خبر شهادت حاج‌ عبدالله رو شنیدیم. محاصره ‌شده بودن، امکان برگشتشون‌ هم ‌نبود. شهید شد و پیکرش‌ هم موند دست تکفیری‌ها سر از تنش‌جداکرده بودن و عکس هاش رو هم گذاشته بودن تو اینترنت. بحث‌ تبادل اجساد رو مطرح ‌کرده بودیم‌ که تکفیری‌ها گفته ‌بودن خاکش ‌کردیم. چون پیکر سر نداره دیگه ‌قابل شناسایی نیست... حاج‌عبدالله به آرزوش‌ رسید ... "شهید ‌عبدالله ‌اسکندری" 🌹 @SafiranEnghlab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای کنار گذاشتن چیزایی که آزارت میدهد به اندازه کافی باش ... و بـــرای بـــه دسـت آوردن چیزی که لیـاقتش رو داری یه کم صبور باش ... علیه السـلام فرمـودنـد : عاقـبت صبـر و شکیبـایی خـیر است ، پس صبـر کنید ، تا پیروز شوید بحارالانـوار ج۷۱ حدیث۹۶ 🌹 @SafiranEnghlab
مرد بازاری خلافی کرد و حاکم او را به زندان انداخت . زن زندانی پیش یکی از دوستان او رفت و گفت چه نشسته ای که دوستت پنج سال به محبس افتاد، برخیز و فکری کن. مرد یک شب از دیوار قلعه بالا رفت و از بین نگهبانان گذشت و خودش را به رفیقش رساند . مرد زندانی خوشحال شد و گفت زود زنجیر ها را باز کن که الآن نگهبان ها می رسند دوستش گفت می دانی چه خطرها کرده ام ، از دیوار قلعه بالا آمدم ، از بین نگهبان‌ ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به انداختم . بعد هم زنجیرها را باز کرد. به طرف در که رفتند، مرد گفت می دانی چه خطری کرده ام ، از دیوار قلعه بالا آمدم ، از بین نگهبان ها گذشتم ، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم رفتند پای دیوار قلعه که با طناب از آنجا بالا بکشند . مرد گفت می دانی چه خطری کرده‌ام، از دیوار قلعه بالا آمدم ، از بین نگهبان‌ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم. با دردسر خودشان را بالا کشیدند. تا خواستند از به پایین بپرند ، مرد گفت میدانی چه خطری کرده‌ام ازدیوار قلعه بالا آمدم، از بین نگهبان ها گذشتم ، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم زندانی فریاد زد نگهبان ها ، نگهبان‌ ها، بیایید که این مرد می‌خواهد من را فراری بدهد . تا نگهبان ها آمدند، مرد فرار کرده بود. از زندانی سوال کردند چرا سر و صدا کردی و با او نکردی؟ زندانی گفت پنج سال در حبس شما باشم ، بهتر است که یک عمر زندانی منت او باشم 🌹 @SafiranEnghlab
soleimany_vasiatnameh.pdf
485.8K
📎 فایل PDF 🕊 متن کامل وصیت‌نامه الهی سیاسی شهید سپهبد حاج‌قاسم سلیمانی منتشر شد . 🌹 @SafiranEnghlab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
44.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 نگاه اجمالی به اجراهای 🇮🇷 در جشن های بزرگداشت چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی 🌹 @SafiranEnghlab
🔅 ای خدای عزیز و ای خالق بی همتا ! دستم خالی است و کوله پشتی سفرم خالی، من بدون برگ و توشه ای به امید ضیافتِ عفو و کرم تو می آیم. من توشه ای برنگرفته ام؛ چون فقیر [را] در نزد کریم چه حاجتی است به توشه و برگ؟! سارُق، چارُقم پر است از امید به تو و فضل و کرَم تو؛ همراه خود دو چشم بسته آورده ام که ثروت آن در کنار همه ناپاکی ها، یک ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر بر است؛ گوهر اشک بر است؛ گوهر اشک از مظلوم، یتیم، دفاع از محصورِ در چنگ . شهید سپهبد 🌹 @SafiranEnghlab
از بزرگی پرسیدند که چـرا استمــاع تـــو از تـو زیادت است؟ فرمـود: زیرا که مرا دو گوش داده اند و یک زبـان ، یعنی دو چندان کـه می گـویی می شنوی... کم گوی و به جز مصلحت خـویش مگـوی ، چیزی که نپرسند ، تو از پیش مگوی از آغـاز دو و یـک زبانت دادند ، یعنی کـه دو بشنـو و یکی بیـش مـگوی 🌹 @SafiranEnghlab