eitaa logo
شهـــــیدانــــــه🌷
2.6هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
16 فایل
⚘زندگینامه* خاطرات و وصیتنامه شهدا ⚘ "همسفرشویم با شهدا"
مشاهده در ایتا
دانلود
▫️مسافر کربلا چهار سال مریض بود، کلی دوا و دکتر کردیم فایده نداشت، آخرین بار بردیمش پیش بهترین متخصص اطفال تو اصفهان، معاینه اش کرد و گفت: کبدش از کار افتاده شاید تا فردا صبح زنده نمونه! پدرش سفره حضرت ابوالفضل عليه السلام را نذر کرد آقا شفاش داد. دفعه آخری که رفت جبهه ازش پرسیدم کی بر می گردی؟ جواب داد: هر وقت که راه کربلا باز بشه، توی عملیات والفجر یک شده بود مسئول دسته دوم گروهان حضرت ابوالفضل. وقتی شهید شد شانزده سالش تمام شده بود، شانزده سال بعد هم برگشت درست شب تاسوعا وقتی برگشت اولین کاروان زائرهای ایرانی رفت کربلا. راه کربلا باز شده بود... 🌷شهید علیرضا کریمی🌷
تازه از مدرسه برگشته بود، آمد پیش من و گفت: مادر اگه یه چیزی بخوام برام می‌خری؟ با خودم گفتم حتماً دستِ دوستاش یه چیزی خوراکی ای دیده دلش کشیده، گفتم: بگو مادر، چرا نخرم، گفت: کتاب نهج‌البلاغه می‌خوام، اون موقع (دوران طاغوت) کم کسی پیدا می‌شد اهل قرآن و نماز باشه، چه برسه به نهج‌البلاغه، هر طوری بود بعد از چند روز، مقداری پول جور کردم و بهش دادم، وقتی از مدرسه آمد دیدم در پوست خودش نمی‌گنجه، کتاب بزرگی دستش بود، فکر نمی‌کردم برا خوندنش وقت بذاره، اما از اون روز به بعد همیشه باهاش بود، حتی توی جنگ. 🌷شهید علی اکبر رحمانیان🌷
✅شمر خوانی که مدافع حرم شد؛ شهیدامیرعلی به جهت اینکه درشت اندام بود همواره در تعزیه ها نقش شمر لعنت الله علیه را اجرا می کرد، اما وقتی خیمه ها را آتش می زدند، گوشه ای می نشست و اشک می ریخت. در وصیتنامه اش نیز نوشت: می روم تا آن دنیا شرمنده حضرت عباس(ع) نباشم. شهیدجاویدالاثر امیرعلی محمدیان متولد سال ۷۱ در تهران بود و دی ماه سال ۹۴ پس از ماه ها تلاش و پیگیری به صورت داوطلبانه برای کمک به جبهه های دفاع از حریم اسلام و حرم حضرت زینب(س) عازم سوریه شد اما هیچگاه پیکر او پس از شهادت به کشور بازنگشت. 🌷شهید امیرعلی محمدیان🌷
در لشــگـــر 27 محمـــد رســـول اللــه ' ص ' *بـــرادری بـــود کـــه عـــادت داشـــت پیشـــانی شهـــدا را ببـــوســد!* وقـتــی خــودش شهیــد شــد بچـــه هــا تصمیــم گرفتنـــد بـــه تلافــیِ آن همــه محبـت، پیشـــانی او را غـــرقِ بــوســه کننـــد. پارچـــه را کـــه کنـــار زدنـــد، جنـــازه ی بـــی ســـر او دل همـــه شان را آتـــش زد. *شهیـــد حـــاج محمد ابراهیـــم همــت*
8.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 شهیدی که پس از ۱۶ سال با پیکری سالم به وطن برمی گردد🌹 💚اینم عاقبت با حسین بودن است😭😭 ع
سوگند بخدا کربلا را میبینم... شهید علی اصغر خنکدار🌹 تاریخ تولد: ۱۹ / ۱ / ۱۳۴۱ تاریخ شهادت: ۲۰ / ۱۱ / ۱۳۶۴ محل تولد: کلاگر محله، قائم شهر محل شهادت: اروند کنار 🌹برادرش← زمانی که اصغرآقا به دنیا اومده بود، قسمتی از بدنش کبود بود🍂که پدر و مادرم از پیرمرد عارفی این قضیه را پرسیدند؛❓پیرمردعارف به پدرم گفت: آقای خنکدار این پسر رو دست شما نمی مونه‼️وقتی به سن جوانی برسه از دنیا می ره🥀 ولی ناراحت نباشید، چون پسرتون راه درستی رو در پیش می گیره🕊️ وضعیت مالی ما در روستایمان تقریباً صفر بود🥀یک خانواده پرجمعیت با پنج برادر و چهار خواهر که علی‌اصغر و جعفر به شهادت رسیدند🕊️شهید خنکدار در چنین خانواده مستضعفی رشد کرد🍂و یکی از پرچمداران انقلابی شد که روی دوش همین محرومان شکل گرفته بود💫 همرزم← دقایقی قبل از عملیات والفجر8، وقتی قایق ها به سمت فاو حرکت کردند🛶اصغر ناگهان ازجا برخاست و گفت: بچه ها! سوگند به خدا من کربلا را می بینم...‼️آقا اباعبدالله را می بینم...💫 بچه ها بلند شوید کربلا را ببینید.💫از حرفهایش بهت مان زده بود‼️سخنانش که تمام شد، گلوله ای آمد💥 و درست نشست روی پیشانی اش🥀آرام وسط قایق زانو زد🥀خشک مان زده بود🥀بصورتش خیره شدم، چون قرص ماه می درخشید💫 و خون موهایش را خضاب کرده بود.»🕊️🕋 شهید علی اصغر خنکدار شادی روحش صلوات💙🌹
دارویی برای سقط گرفتم و آماده کردم ...همان شب در خواب دیدم ...💔 شهید علی اصغر اتحادی
*شهیدی که سوخت تا عملیات لو نرود*🥀🔥 *شهید علی عرب*🌹 تاریخ تولد: ۱۰ / ۴ / ۱۳۴۹ تاریخ شهادت: ۱۰ / ۴ / ۱۳۶۵ محل تولد: زرند کرمان محل شهادت: مهران *🌹همرزم← کوله پشتی‌اش سنگین بود آرپیجی، نارنجک،…💣 محکم به خود بسته بود، نزدیک کانال رسیدیم🍂اطرافمان میدان مین بود، دشمن در فاصله ۲۰۰ متری ما بود🍂با کوچکترین صدایی ممکن بود متوجه ما شود🍂 ناگهان گلوله‌ای به کوله پشتی علی خورد💥 تمام نگاه‌ها چرخید طرف علی🥀اما کسی نمی‌توانست به او کمک کند🥀 خرجی‌ها‌ی آرپیجی آتش گرفتند🔥 فقط فرصت کرد نارنجک‌ها را از خودش جدا کند🥀خودم را به علی رساندم لباس علی، کوله پشتی‌اش سوخته و به پشت کمرش چسبیده بود🥀🔥به سینه روی زمین دراز کشید🍂 دستش جلوی دهانش گذاشته بود که نکند صدایش بلند شود و عملیات لو رود🥀اشاره کرد آب بهم بده، من چفیه‌ام را با قمقمه‌اش که داغ شده بود🥀خیس کردم و گذاشتم روی لب‌هایش💦 علی با دست آن را گرفت و به دهانش فشار داد و دیگر هیچ حرفی نزد🥀او داشت میسوخت و آب میشد🔥 و ما هیچ راهی نداشتیم🥀بعد از عملیات رفتیم سراغ علی اما هیچ چیز از پیکرش باقی نمانده بود🥀فقط کف پوتینش که نسوز بود باقی مانده بود🥀او متولد 10 تیر 49 بود🎊 و 10 تیر 65 در روز تولدش🎊 ذره ذره آب شد🥀🔥 و به شهادت رسید🕊️🕋* *شهید علی عرب* *شادی روحش صلوات*💙🌹
مینویسیم‌تایادم‌ان نرود تمام‌اقتدارمیہنمان را ازپروازشماداریم🕊! 🍃🌸شهید مهدی زین‌الدین متولد قم مقدسه با رتبه ۴ پزشکی به دعوتنامه دانشگاه سوربُن فرانسه جواب رد داد. 🍃🌸شهید حسن آقاسی زاده متولد مشهد مقدس از شهدای نخبه و از فرماندهان دفاع مقدس است. کسی که فارغ التحصیل رشته پل سازی با بالاتربن معدل از تورنتوی کاناداست. او را می توان از الگوهای مدیریت جهادی دانست. 🍃🌸شهید احسان اله قاسمیه متولد کاشان دانشجوی ممتاز رشته مهندسی برق در دانشگاه کنیگزویل تگزاس آمریکا با آغاز جنگ تحمیلی به ایران باز گشت استدلالشان این بود که در حال حاضر در جنگ نظامی هستیم و کشورمان به ما نیاز دارد!
شهـــــیدانــــــه🌷
🌹 شهیدی که پس از ۱۶ سال با پیکری سالم به وطن برمی گردد🌹 💚اینم عاقبت با حسین بودن است😭😭 #امام_حسین
🌤 لالـ🌷ــه ای که پس از ۱۶سال پژمرده نشد ❗️ شهیـ🌷ـد محمدرضا شفیعی پیکری که سالم ماند❗️ بعد از شانزده سال پیکر محمد رضا را سالم از خاک در آورده بودند. صدام گفته بود این جنازه نباید به این شکل به ایران برود. پیکر پاک محمد رضا را سه ماه در آفتاب گذاشتند تا شناسایی نشود، ولی جسد سالم مانده بود. حتی روی جسد پودر مخصوص تخریب جسد ریختند که خاصیتش این بود که استخوان های جسد هم از بین می‌رفت ولی باز هم جسد سالم مانده بود. وقتی گروه تفحص جنازه محمد رضا را دریافت می‌کردند، سرهنگ عراقی که در آنجا حضور داشته گریه می‌کرده و گفته: ما چه افرادی را کشتیم! مادر شهید می گوید موقع دفن محمد رضا، حاج حسین کاجی به من گفت: «شما می‌دانید چرا بدن او سالم است؟» گفتم: «از بس ایشان خوب و با خدا بود.» 📌 حاج حسین گفت: ⬅️«راز سالم ماندن ایشان در چهار چیز است: هیچ وقت نماز شب ایشان ترک نمی‌شد؛ مداومت بر غسل جمعه داشت؛ دائما با وضو بود و اینکه هر وقت زیارت عاشورا خوانده می‌شد، ما با چفیه هایمان اشکمان را پاک می‌کردیم ولی ایشان با دست اشکهایش را می‌گرفت و به بدنش می‌مالید و جالب اینکه جمعه وقتی برای ما آب می‌آوردند، ایشان آب را نمی‌خورد و آن را برای غسل نگه می‌داشت» شهید شفیعی در سال 81 در گلزار شهدای قم به خاک سپرده شد 🌷شادی روح مطهر شهید صلوات🌷 ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄