صالحی - ارتباط کاربران
🔸 نمونهای از سخنان استاد آیتالله مفیدی یزدی در بیان اعتبار و استناد تفسیر امام حسن عسکری (علیه السلام)👇
(در تقریرات درسشان در تعدد قراءات)
#استاد_مفیدی
🔸 جلسهی تاریخ: ٢ آبان ١۴۰٢
https://almabahes.bahjat.ir/?p=20733
🔈 صوت این جلسه در کانال درسشان👇
https://eitaa.com/almabahes/2284
🔖فیش برخی ارجاعات (بیانات علماء پیرامون تفسیر امام عسکری)
🔸
🔸 متن کلام استاد مفیدی:
🔻امروز روز ولادت امام حسن عسکری علیهالسلام است. دیدم در مباحثه ما چندین بار ذکر شده؛ اما اگر برای تیمن و تبرک تکرار شود. اگر یادتان باشد در میلاد امام رضا علیهالسلام هم مباحثه را قطع کردیم سراغ روایاتی رفتیم که از امام رضا علیهالسلام راجع به بحث ما بود. امروز هم دیدم خوب است راجع به روایتی که از امام حسن عسگری علیهالسلام آمده و مربوط به بحث ما است، بحث کنیم و تیمنا تکرار شود.
...
⚡ برای میلاد امام علیهالسلام در این روز و تفسیری که منسوب به حضرت است. مرحوم آقای ابطحی این کتاب را چاپ خیلی خوبی کردهاند؛ موسسة الامام المهدی عج. در نرمافزارها هم هست. زحمت کشیدهاند که این کتاب احیاء شود.
مطلبی که میخواهم عرض کنم این است: خود صاحب حدائق جملهای داشتند…؛ بینی و بین الله بارها هم گفتهام، من در دلم چقدر نسبت به صاحب حدائق محبت دارم. از محضر این عالم بزرگ چقدر استفاده کردیم. ایشان عالم بزرگی است. ولی خُب مباحثه است. حتی حاج آقای بهجت چندین بار نقل میکردند که چرا میرزای بزرگ هر چه تصنیف کرده بودند را در شط ریختند. معروف است. خیلی کار عجیبی است. حاج آقا میفرمودند علماء بحث میکردند که چرا این کار را کرد. این چه کاری بود که یک شخص بزرگ و حکیم مثل میرزا این زحمات را در شط بریزد. محتملاتی بود. یک احتمالی که ایشان میگفتند و بر آن حاشیه میزدند این بود: میفرمودند علماء میگفتند یک احتمالش این است که ایشان در کلماتشان استادشان شیخ اعظم انصاری را رد کرده بودند، ولی میل نداشتند که شخصیت شیخ اینطور شود. بهخاطر اینکه رد کلام شیخ بوده خواستند آنها را محو کنند. تا حاج آقا این را نقل میکردند این حاشیه را میزدند و میفرمودند: «ولی خُب الحق احق ان یتبع». این عبارت حاج آقا بود. یعنی در فضای بحث علمی متفاوت است. شخصیت شیخ بالای سر همه است اما در بحث علمی نمیتوان گفت چون نزد همه عزیز است بحث نکنیم. حاج آقا سریع میفرمودند «الحق احق ان یتبع». لذا ما دست و پای صاحب حدائق را میبوسیم اما کاری است که در فضای علمی است. ایشان کار عظیمی انجام دادهاند. تا اندازهای هم که ما میدانیم ایشان اولین نفر هستند.
خُب حالا چه گفتند؟ خودشان میگویند: «و علی هذا المنوال»؛ یعنی مثل صاحب مدارک، «من الحکم بتواتر هذه القرائات عنه صلیاللهعلیهوآله»؛ میگویند همه علماء ما…؛ «جری کلام غیره من علمائنا فی هذا المجال». یعنی این حرف صاحب مدارک بود که نقل کردم که فرموده بودند همه قرائات به پیامبر میرسد، اما غیر از ایشان همه همین را میگویند که تواتر قرائات به رسول الله صلیاللهعلیهوآله هست. با این تصریح بعد میگویند: «و هو»؛ یعنی این حرف ایشان و سائر علماء، «عند من رجع الی اخبار الآل علیهم صلوات ذی الجلال لایخلو من الاشکال». قبلاً این را خوانده بودم. میگویند این همه از علماء بزرگ شیعه هستند، اما کسی که به روایات مراجعه کند میبیند که این حرف درست نیست. خُب آیا یعنی آنها مراجعه نکرده بودند؟!
🔻 عدم نقل روایت «غُلف» و «غلُف» در تعدد قرائات توسط صاحب حدائق با وجود قبول تفسیر الامام ع توسط ایشان
شاید چندین جلسه راجع به فرمایش ایشان بحث کردیم. امروز به مناسبت میلاد امام علیهالسلام میخواهم این را بگویم. جناب صاحب حدائق از کسانی هستند که محکم میگویند تفسیر منسوب به امام حسن عسگری، خوب است. دو کتاب ایشان در نرمافزار هست؛ یکی حدائق و دیگری الدرر النجفیه؛ این کتابها را نگاه کنید. اصلاً احتمال اینکه این تفسیر منسوب به حضرت نباشد را قبول ندارند. محکم میفرمایند «فی تفسیر الامام العسگری»، «قال الامام العسگری فی تفسیره». یعنی عبارات متعددی که شاید نزدیک بیست مورد است، برای من واضح شد که صاحب حدائق سر سوزنی مشکلی با این تفسیر ندارند. کما اینکه سائر محدثین هم همینطور هستند. مرحوم فیض مشکلی ندارند، صاحب وسائل مشکلی ندارند، صاحب بحارالانوار مشکلی ندارند. همه از آن روایت میآورند.
خُب عرض من این است: شما که میگویید «من رجع الی اخبار الآل»، و خود شما هم که این قدر به این تفسیر اعتقاد دارید، در اینجا جایش نبود که این روایت را از این تفسیر ذکر کنید؟! مباحثه ما طول کشیده بود، یکی از آقایان فرمودند من این روایت را در تفسیر امام دیدم. چندبار هم عرض کردم که یکی از بهترین روزهای مباحثه ما در این هفت-هشت سال، همان روزی بود که این حدیث را به ما فرمودند. خُب این هم حدیث است. صفحه 390 این حدیث آمده است.
🔻 اختلاف فقها در اعتبار تفسیر منسوب به امام حسن عسکری ع
در این کتاب اختلاف حسابی هست که آیا این تفسیر برای امام هست یا نیست. در پایان این کتاب و همچنین در مستدرک الوسائل مرحوم نوری مفصل بحث کردهاند. در پایان کتاب به ترتیب تاریخ دوازده نفر را ذکر میکنند که با این تفسیر مخالف هستند. حالا برخی، عبارات تندی هم دارند اما بعضی نه. اول کسی که بهعنوان مخالف و رد کننده تفسیر ذکر میکنند، احمد بن حسین بن عبید الله غضائری است. پسر غضائری است. ایشان اولین کسی است که اشکال میکند. عبارتی هم دارد که مرحوم نوری چقدر روی آن بحث میکنند. اصلاً کتاب را به امام هادی علیهالسلام نسبت داده و اشکالاتی که در رجال ابن غضائری هست. این دوازده نفر را ذکر میکنند. بعد در ادامه سی نفر را به ترتیب تاریخ ذکر میکنند که مدافع این تفسیر هستند و این تفسیر را قبول دارند. از نکاتی که جالب است، این است:
مرحوم محقق ثانی که این تفسیر را قبول دارند، سند متصل خودشان را به این تفسیر ذکر کردهاند. در سند محقق ثانی به شیخ الطائفه میرسیم. شیخ الطائفه این تفسیر را روایت کردهاند.
شاگرد: آدرسش کجا است؟
استاد: صفحه ٧٢٢، از محقق ثانی از بحارالانوار و مستدرک نقل کردهاند. در اجازه نامه ایشان هست:
⚡ ومنهم المحقق الشيخ على الكركي (ره)، قال في ضمن إجازته للقاضي صفي الدين عيسى (قده): ولنورد حديثا واحدا مما نرويه متصلا تبركا وتيمنا وجريا على عادتهم الجليلة الجميلة فنقول: أخبرنا شيخنا العلامة أبو الحسن علي بن هلال بالاسناد المتقدم إلى شيخنا الامام أبي عبد الله محمد بن مكي السعيد الشهيد… وأعلى منه بالاسناد إلى الامام جمال الدين الحسن بن المطهر…وأعلى منهما بالاسناد إلى شيخنا الشهيد… وأعلى من الجميع بالاسناد إلى العلامة جمال الدين أحمد بن فهد… وأعلى من الجميع بالاسناد إلى العلامة جمال الدين أحمد بن فهد… عن الشيخ الامام عماد الفرقة المناجية أبي جعفر محمد ابن الحسن الطوسي، قال أخبرنا أبو عبد الله الحسين بن عبيد الله الغضائري، أخبرنا أبو جعفر محمد بن بابويه، حدثنا محمد بن القاسم المفسر الجرجاني، حدثنا يوسف ابن محمد بن زياد، وعلي بن محمد بن سنان (كذا)، عن أبويهما، عن مولانا ومولى كافة الأنام الامام أبي محمد الحسن العسكري عن أبيه… قال: قال رسول الله ص…
[1 : تفسير الإمام العسكري نویسنده : المنسوب الى الإمام العسكري، صفحه : 689]
🔻…عن الشيخ الامام عماد الفرقة المناجية أبي جعفر محمد ابن الحسن الطوسي، قال أخبرنا أبو عبد الله الحسين بن عبيد الله الغضائري…»؛ یعنی پدر. پس در سندی که خود محقق ثانی دارند، پدر غضائری در نقل حدیث قرار گرفتهاند.
شاگرد: سند حدیث است یا سند کتاب است؟
استاد: حدیث است.
ظاهر «اخبرنا» یعنی کل تفسیر را اخبار کرده، آن هم نه از دست شیخ گرفته بلکه از طرق دیگر گرفته! اینها خیلی خلاف ظاهر میشود.
مقصود من نکاتی است که در اینجا است. مرحوم ابن شهر آشوب در معالم العلماء فرمودهاند این تفسیر الامام علیهالسلام صد و بیست جلد است[2]. سبحان الله! این فقط یک جلد است که در دست ما است. خیلی کم است. اتفاقا مرحوم نوری راوی را غیر مفسر قرار میدهند. خیلی از کسانی که به این کتاب حمله کردهاند، به تضعیف غضائری در محمد بن قاسم مفسر استناد میکنند. و حال اینکه عموی برقی معروف است؛ احمد بن محمد بن عبد الله برقی، صاحب محاسن، یک عمویی دارند که اسم ایشان حسن بن خالد است. پدر برقی، محمد بن خالد است، عموی برقی معروف حسن بن خالد است. ایشان در سند این تفسیر قرار گرفته است. مرحوم نوری میگویند از حرف ابن شهر آشوب صاحب مناقب معلوم میشود که دو طریق داریم. یکی از طریق محمد بن قاسم مفسر است که مورد تضعیف غضائری است، و دیگری طریق عموی برقی است. ولی آن چه که دنبالش هست این است که کتاب تام بوده. مرحوم نوری میگویند: «الثاني: أن التفسير كبير تام غير مقصور على الموجود الذي فيه تفسير الفاتحة وبعض سورة البقرة»[3]. ان شالله اگر صد و بیست جلد است، آقایانی که در نسخههای خطی خیلی فعال هستند، آن را پیدا کنند. الآن در کتابخانه حدیث در قم، خیلی زحمت میکشند و هم با علاقه کار میکنند. تفسیر ابن مردویه که چند بار عرض کردم تفسیر روائی خوبی است، فرمودند پیدا شده و چاپ هم شده. اینها خیلی مغتنم است. حالا ببینیم این صد و بیست جلدی که ابن شهر آشوب میگویند تفسیر امام بوده، میشود در جای دیگری پیدا شود یا نه. چه بسا با این لحنی که این تفسیر شریف در این روایت دارد، اگر تمام آن پیدا شود چقدر از این شواهد میتوانیم در آن پیدا کنیم.
علی ای حال صاحب حدائق چیزی که در این تفسیر هست را سر جایش در حدائق نیاورده اند. اگر همان جا میآوردند که در این تفسیری که من قبول دارم و این همه از آن نقل میکنم، امام علیهالسلام میفرمایند: «و كلا القراءتين حق، وقد قالوا بهذا وبهذا جميعا»[4].
🔻 اختصاصیات تفسیر الامام العسکری ع
ببینید این کتاب یک اختصاصیات دارد، خب عدهای مخالف آن هستند و عبارت تندی هم آوردهاند. اما خود کسانی که مخالف هستند بچه بودند تا وقتی عالم شدند و این کتاب را رد کردند، بارها و بارها همه جا شنیدهاند و یا حتی به زبان آوردهاند؛ از روایاتی که فقط و فقط در این کتاب است. هیچ کجای دیگر نیست. مثلاً یکی از آنها این است: «فأما من كان من الفقهاء صائنا لنفسه، حافظا لدينه، مخالفا لهواه، مطيعا لامر مولاه فللعوام أن يقلدوه»[5]. اصلاً در هیچ منبع حدیثی نیست. تنها همین دو نفر این را نقل کردهاند. احتجاج از اینجا نقل میکند. حالا کدام فقیهی هست که این روایت را نخوانده باشد یا نشنیده باشد؟! تنها منبعش این است. باز روایات دیگر هست؛ خودش یک مقاله میشود. مثلاً روایت «من أصعد إلى الله خالص عبادته، أهبط الله [إليه] أفضل مصلحته»[6]که از حضرت صدیقه سلام الله علیها است. روایتی هم که چند بار دیگر عرض کردم و مهم است؛ انبیاء پیشین امتشان را به ظهور و بعثت خاتم النبیین بشارت میدادند، اما به چه وصفی؟ به این وصف که وقتی حضرت میآیند کتابی میآورند با حروف مقطعه[7]. این اختصاصی همین تفسیر است. در برخی از نقل های کتابهای عامه هم آمده ولی از نظر سبقت زمانی هیچ کتابی به این نحو نیست. یا روایت «عجز الذنب» که روایت خیلی عالی ای است. آن گاو بنی اسرائیل که خداوند در مورد آن میفرمایند: «فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا»[8]، در این روایت میگوید آن «عجز الذنب»[9]است. اینها اختصاصیاتی است که در آن تفسیر مبارک هست.
🔻 علی ای حال این تفسیر به این صورت است. خود وحید بهبهانی آن را قبول دارند. خیلی جالب است خود بزرگوارانی که فضای بحث قرائات را عوض کردند، به این روایت توجه ندارند. مجلسی اول میگویند کسانی که تفسیر امام را انکار میکنند دل ندارند. اگر آن را درست بخوانند که کسی انکار نمیکند. مجلسی ثانی در دو جای بحارالانوار عیناً عبارت ما را آوردند. یعنی دو جای بحارالانوار آوردهاند «کلا القرائتین حق». خیلی جالب است. مرحوم بحرانی در تفسیر برهان آوردهاند. در تفسیر صافی خود مرحوم فیض آوردهاند. یعنی این روایت با این اعتبار کتاب و با این دلالت روشن که نمیتوانند آن را هیچ کاری کنند، هست.
خب روایت چیست؟
🔻پذیرش تعدد قرائت در آیه «قالوا قلوبنا غلف» در روایت امام حسن عسگری ع
⚡قوله عز وجل: (وقالوا قلوبنا غلف بل لعنهم الله بكفرهم فقليلا ما يؤمنون): 88266 – قال الإمام عليه السلام: قال الله عز وجل: (وقالوا) يعنى هؤلاء اليهود الذين أراهم رسول الله صلى الله عليه وآله المعجزات المذكورات – عند قوله: (فهي كالحجارة) الآية.
(قلوبنا غلف) أوعية للخير، والعلوم قد أحاطت بها واشتملت عليها، ثم هي مع ذلك لا تعرف لك يا محمد فضلا مذكورا في شئ من كتب الله، ولا على لسان أحد من أنبياء الله. فقال الله تعالى ردا عليهم: (بل) ليس كما يقولون أوعية العلوم ولكن قد (لعنهم الله) أبعدهم من الخير (فقليلا ما يؤمنون) قليل إيمانهم، يؤمنون ببعض ما أنزل الله تعالى ويكفرون ببعض، فإذا كذبوا محمدا صلى الله عليه وآله في سائر ما يقول، فقد صار ما كذبوا به أكثر، وما صدقوا به أقل. وإذا قرئ (غلف) فإنهم قالوا: قلوبنا [غلف] في غطاء، فلا نفهم كلامك وحديثك. نحو ما قال الله تعالى: (وقالوا قلوبنا في أكنة مما تدعونا إليه وفي آذاننا وقر ومن بيننا وبينك حجاب). و كلا القراءتين حق، وقد قالوا بهذا وبهذا جميعا.[10]
🔻شرح حدیث:
« قوله عز وجل: وقالوا قلوبنا غلُف»؛ حضرت ابتدا «غلُف» را معنا میکنند. یعنی برخلاف این قرائت رایجی که هست، اول آن را معنا میکنند. کما اینکه در «ملک/مالک یوم الدین»، حضرت ابتدا «ملک» را معنا کردند. بعد فرمودند «و ایضا یملکهم».
«(قلوبنا غلف) أوعية للخير»؛«غلُف» جمع غلاف است. «غُلف» جمع اغلف است. اگر «غُلف» بخوانیم یعنی «قلوبنا اغلف». دیدید شمشیر را در نیام میکنند؛ غلاف دور یک چیزی را میگیرد و محجوب میشود. «قالوا قلوبنا غُلف»؛ بی خود با ما صحبت نکن! حالت تمسخر است. دلهای ما در غلاف است. یعنی محجوب هستیم. اما «قالوا قلوبنا غُلُف»؛ «غُلُف» جمع غلاف است، نه جمع اغلف. «اغلف» شمشیر در نیام است؛ آن چه که در پوسته است. اما «غلاف» یعنی چیزی که چیزهای ارزشمند در آن هست. «اوعیة»، وعائی که در آن پول و چیزهای عالی قرار داده میشود، «غلاف» است. «قالوا قلوبنا غلُف»؛ میگفتند دلهای ما بیش از این هایی است که شما میگویید. دلهای ما منبع است و از علم پر است. دلهایی که از علم پر است چرا تو را تأیید نمیکنند؟! یا حتی شاید میخواستند بگویند از تو بیشتر میدانیم! امام فرمودند: «قلوبنا غلُف» یعنی اوعیة للخیر. اول «غلُف» را معنا کردند. قلوب ما از خیرات و علوم است. «قد أحاطت بها واشتملت عليها»؛ اینکه تمسخر نیست. در اینجا دارند افتخار میکنند به اینکه ما بالاتر از آن را داریم.
«ثم هي مع ذلك لا تعرف لك يا محمد فضلا مذكورا في شئ من كتب الله»؛ با اینکه قلوب ما پر از علم و حکمت است، ما فضلیت شما را قبول نمیکنیم. «ولا على لسان أحد من أنبياء الله. فقال الله تعالى ردا عليهم: (بللعنهم الله)». حضرت این را فرمودند و در ادامه میفرمایند:
«وإذا قرئ (غُلف)»؛ حالا قرائت معروف را میفرمایند، «فإنهم قالوا: قلوبنا [غلف]في غطاء، فلا نفهم كلامك وحديثك»؛ مثل اینکه میگوید گوش من سنگین است. حالت مسخره دارند.«نحو ما قال الله تعالى: (وقالوا قلوبنا في أكنة مما تدعونا إليه وفي آذاننا وقر ومن بيننا وبينك حجاب)».
بعد حضرت فرمودند:«و كلا القراءتين حق»؛ هر دو قرائت درست است، چرا؟ «وقد قالوا بهذا وبهذا جميعا»؛ آیه دو بار نازل شده. چرا؟ چون هر دو را گفتند. هم گفتند ما خیلی بالا هستیم و افتخار کردند، و هم مسخره کردند. وقتی هر دو را داشتند با دو قرائتی که جبرئیل نازل کرده، از هر دو قولشان اخبار شده. این عبارت به این روشنی است. خب این هم اخبار الآل است.
به این ختمش کنم؛ از عجائبی که در ذهن من است، این است: این همه کتب که یکی و دو تا نیست، از قدیم و جدید، بهخصوص جدیدها؛ جزوات، مقالات و کتابها راجع به مسأله قرائات و علوم قرآنی نوشته شده، اما یک جا پیدا نمیکنید که این حدیث را آورده باشند که این هم هست! اگر پیدا کردید حتماً به من بگویید. این روایت را آقا به من فرمودند و من خیلی خوشحال شدم. از همان وقت تا حالا که در فکر بودم، هر چه مطالعه کردم این روایت را ندیدم. شما بگردید و ببینید در صدها کتابی که راجع به علوم قرآنی است و نوشته اند، یک جا این را گفته اند یا نه. این از عجائب است. دلالت به این قشنگی، تفسیر به این معروفی، در بحارالانوار هم در دو جا آمده اما هیچ کجا استشهاد به این روایت نشده است.
شاگرد: فرمایش مرحوم آقای حکیم را در رد این تفسیر قبلا ظاهرا فرموده بودید که من توفیق نداشتم .نظر شما چیست؟
استاد: شاید تعبیر مرحوم حکیم این است که یک عالم معمولی این را بنویسد، بالاتر از این تفسیر مینویسد، فضلا از اینکه آن را به امام معصوم نسبت بدهیم. خیلی تعبیر تندی است .
شاگرد :از جهت محتوایی فرموده است ؟
استاد :بله اشکالاتی دارند مثلا به قضیه مختار .اگر تفصیل آن را خواستیدخاتمه مستدرک را ببینید. درخاتمه مستدرک مرحوم نوری مفصل بحث کردهاند. همه ادله را آوردهاند و جواب دادهاند. مفصل بحث کردهاند. بحث خیلی خوبی کردهاند.
شاگرد: ایشان هم از نافین است؟
استاد: نه، ادله آنها را رد کردهاند. مثلاً مرحوم شعرانی بعد از محدث نوری بودند، تعبیرات تندی علیه این تفسیر دارند.
شاگرد: شما میفرمایید همان ادله ای که بر نفی آن میآورند درست است؟
استاد: مرحوم محدث نوری میگویند ادله وارد نیست و تفسیر خوب است.
شاگرد: شما میفرمایید اشکالات وارد است؟
استاد: نه اینطور نیست ، جلوتر عرض کردم:
⚡ هر کسی نظر منفی به این تفسیر داشته باشد، تنها یک کار کرده و آن این است که خودش را از یک فیض عظیم محروم کرده. خودش خودش را محروم کرده.خب آنهایی که می گویند مثل سائر کتب حدیثی است. خب مثلا کافی چطور است ؟ [ از آن استفاده می شود با وجود داشتن روایات ضعیف] . آن که رد می کند تنها و تنها خودش را محروم کرده است.
والحمد لله رب العالمین
🔸 🔸 🔸
🔸 پینوشتها:
[1]تفسير الإمام العسكري نویسنده : المنسوب الى الإمام العسكري، صفحه : 689
[2]همان 689
[3]همان
[4]همان 390
[5]همان 300
[6]همان 327
[7]همان 63
[8]البقره 73
[9]قال: فلما استقر الامر عليهم، طلبوا هذه البقرة فلم يجدوها إلا عند شاب من بني إسرائيل أراه الله عز وجل في منامه محمدا وعليا وطيبي ذريتهما، فقالا له: إنك كنت لنا [وليا] محبا ومفضلا، ونحن نريد أن نسوق إليك بعض جزائك في الدنيا، فإذا راموا شراء بقرتك فلا تبعها إلا بأمر أمك، فان الله عز وجل يلقنها ما يغنيك به وعقبك. ففرح الغلام، وجاءه القوم يطلبون بقرته، فقالوا: بكم تبيع بقرتك هذه؟ قال: بدينارين، والخيار لامي. قالوا: قد رضينا [بدينار]. فسألها، فقالت: بأربعة. فأخبرهم فقالوا: نعطيك دينارين. فأخبر أمه، فقالت: بثمانية. فما زالوا يطلبون على النصف، مما تقول أمه، ويرجع إلى أمه، فتضعف الثمن حتى بلغ ثمنها ملء مسك ثور أكبر ما يكون ملؤه دنانير، فأوجب لهم البيع. ثم ذبحوها، وأخذوا قطعة وهي عجز الذنب الذي منه خلق ابن آدم، وعليه يركب إذا أعيد خلقا جديدا، فضربوه بها، وقالوا: اللهم بجاه محمد وآله الطيبين لما أحييت هذا الميت، وأنطقته ليخبرنا عن قاتله.
فقام سالما سويا وقال: [يا نبي الله] قتلني هذان ابنا عمي، حسداني على بنت عمي فقتلاني، وألقياني في محلة هؤلاء ليأخذا ديتي [منهم].
فأخذ موسى عليه السلام الرجلين فقتلهما. تفسيرالمنسوب الى الإمام العسكري، صفحه : 278
[10]همان 390
🔸
@Salehi786
هدایت شده از بحث تفسیر، فقه و اصول
1401-10-13 تعدد قراءات-59.mp3
30.9M
صالحی - ارتباط کاربران
🔸مطلبی در مورد ملاکهای رسم الخط در قرآن از #استاد_مفیدی
(در مثل کلمات ملک یوم الدین، صراط الذین، ال یاسین، بقیت الله خیر لکم، رحمت، تابوت، یوم القيامة، و...)
🔈 صوت این جلسه در کانالشان👇
🌐 https://eitaa.com/almabahes/2062
🔸
🔻 کلام استاد مفیدی:
در رسم الخط «بقیت الله» ، ملاک مراعات وقف بر اساس لسان و قرائت قریش است که وقتی بر «بقیت» وقف میکردند آخرش را «ت» تلفظ میکردند نه «ه»، لذا بصورت «ت» کشیده نوشته شد که در وقفش هم «ت» خوانده شود نه «ه».
ولی در مثل عبارت «یوم القیامة» که هنگام وقف در لسان قریش آخرش «ه» تلفظ میشد لذا در کتابت هم بصورت «ة» نوشته شد که هنگام وقف «ه» بشود.
چون اصل بهنگام اختلافات در کتابت این بود که رسم الخط بر اساس قرائت قریش باشد:
*«اکتبوا علی لسان قریش»*
🔸
@Salehi786
🔸نمونه جلسهای از درس #تعدد_قرائات از بیانات #استاد_مفیدی یزدی، که بنظرشان یکی از جمعبندیها و نقاط مهم جلسات این بحثشان در سالهای اخیر بوده است👇
هدایت شده از بحث تفسیر، فقه و اصول
1402-10-26 تعدد قراءات-85.mp3
25.01M
عمده بحث این جلسه:
توضیح دو متن از #سید_مرتضی
که به وضوح نشان میدهد ذهینت قدما را که در تلقی آنان قراءات مختلف همگی نازل شده از سوی خداوند بوده است و #تعدد_قراءات منافاتی با حدیث نزل القرآن علی حرف واحد ندارد
🔸فهرست برخی مستندات مرتبط با این👆جلسه تعدد قراءات ۸۵ (٢۶/ ١٠/ ١۴٠٢)
فصل الکلام من السید المرتضی- الطرابلسیات الاولی
کلمات صاحب وسائل درباره قرائات
احتیاط مرحوم شیخ عبدالکریم حائری در ملک و مالک
رسم ملک یوم الدین در مصاحف
کلمات الشیخ محمدعلی الاراکی درباره قرائات
مصحف امیری
کلمات سید رضی درباره قرائات
کلمات سید مرتضی در زمینه استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد
🔸
@Salehi786
صالحی - ارتباط کاربران
🔸 بیان #استاد_مفیدی پیرامون نقل دو قرائت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) از یک آیه(صافات١٣۰: «سلامٌ علی آلِ ياسين»؛ و «سلامٌ علی اِلیاسین»)
▫️١
🔸جلسهی تاریخ سهشنبه ٢ خرداد ١۴۰٢
https://almabahes.bahjat.ir/?p=20276
🔈 صوت این جلسه در کانال درسشان👇
🌐 https://eitaa.com/almabahes/2198
🔖فیش ارجاعات این نقل
http://amafhhjm.ir/wp/almobin/Amafhhjm/q-tfs-000-000/q-tfs-000-008-00016.html
🔸
🔻 #استاد_مفیدی در آخر این کلاس درس از قرائات قرآن، روایت ذیل رو از منابع اهل سنت به نقل حمزة بن حبيب از طبقات قراء سبعه که از اصحاب امام صادق (علیه السلام) است (و قرائات خلف از حمزة، و خلاد از حمزه در قرائات دهگانه از اوست)، در قرائتش برای امام صادق (علیه السلام) نقل کردند که امام فرمودند:
⚡ «بهتر از قرائت تو ندیدم مگر در ده محل که من با قرائتت مخالفم و ما طور دیگری قرائت میکنیم» :
👇👇
🔻حمزة: حدثنا أبي -رضي الله عنه- حدثنا أبو علي، حدثنا عبد الوهاب، حدثنا الأهوازي، حدثنا أبو إسحاق الطبري، حدثنا أبو عبد الله محمد بن الحسن بن أبي طالب المقرئ، حدثنا أبو حفص عمر بن محمد بن برزة الأصبهاني، حدثنا جعفر بن محمد القرشي الوزان قال: "حدثني علي بن الحسين بن سلم النخعي، عن سليم بن عيسى عن حمزة -رحمة الله عليه- قال:
🔻قرأت على أبي عبد الله جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب -رضي الله عنهم- القرآن بالمدينة،
⚡ فقال جعفر: ما قرأ علي أحد أقرأ منك ،
⚡ ثم قال: لست أخالفك في شيء من حروفك إلا في عشرة أحرف، فإني لست أقرأ بها، وهي جائزة في العربية.
قال حمزة: فقلت: جُعلتُ فداك، أخبرني بِمَ تخالفني؟
🔻قال الصادق (علیه السلام):
⚡ ١. أنا أقرأ في [النساء ١] {وَالْأَرْحَامَ} نصبا (بالنصب)،
[در برخی قرائات «وَالْأَرْحَامِ» است (خلف و خلاد از حمزه). در قرائت حفص از عاصم «وَالْأَرْحَامَ» است]
⚡ ٢. وأقرأ {يُبَشِّرُ} مشددا [اسراء ۹، کهف٢، شوری٢٣]،
[و عبارات مشابه: «لتُبَشِّرَ»، «يُبَشِّرُکَِ»، «يُبَشِّرُهُم»، «نُبَشِّرُکَ»]،
[در قرائت شعبه و حفص از عاصم بمانند فوق است، ولی در قرائات خلف و خلاد از حمزه (و برخی دیگر مثل ابوالحارث و الدوری از کسائی) بصورت «يَبْشُرُ» (و «لتَبْشُرَ»، «يَبْشُرُکَِ»، «يَبْشُرُهُم»، «نَبْشُرُکَ») آمده است]
⚡ ٣. و {حَتَّى تُفَجِّرَ} مشددا [اسراء ۹۰]،
[در قرائات خلف و خلاد از حمزه، و شعبه و حفص از عاصم «حَتَّى تَفجُرَ» است (و نیز در قرائات کسائی و یعقوب و خلف العاشر)؛ در قرائات دیگر «حَتَّى تُفَجِّرَ» است که امام(ع) هم اینطور قرائت فرمودند]
⚡ ۴. و {وَحَرَامٌ عَلَى قَرْيَةٍ} بالألف [الانبیاء ۹۵]،
[در برخی قرائات «وَ حِرمٌ عَلَى قَرْيَةٍ» است (خلف و خلاد از حمزه، و ابوالحارث و الدوری از کسائی). در قرائت حفص از عاصم «وَحَرَامٌ عَلَى قَرْيَةٍ» است]
⚡ ۵. و {سَلامٌ عَلَى آلِ يَاسِينَ} [الصافات ١٣۰] مقطوعا ، و هم آل محمد،
[در برخی قرائات مثل خلف و خلاد از حمزه، و شعبه و حفص از عاصم «سَلامٌ عَلَى إِلْيَاسِينَ» است، ولی در قرائات قالون و ورش از نافع، و هشام و ابنذکوان از ابن عامر، و رویس و روح از یعقوب «سَلامٌ عَلَى آلِ يَاسِينَ» است که امام(ع) هم اینطور قرائت فرمودند]
⚡ ۶. و {وَمَكْرَ السَّيِّئِ} [فاطر: ۴٣] بالخفض،
[در قرائت خلف و خلاد از حمزه «وَمَكْرَ السَّيِّئْ» است. در قرائت شعبه و حفص از عاصم (و باقی قرائات) «وَمَكْرَ السَّيِّئِ» است]
⚡ ٧. و {وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ} [إبراهيم٢٢] بفتح الياء،
[در قرائت خلف و خلاد از حمزه «بِمُصْرِخِيِّ» است. در قرائت شعبه و حفص از عاصم «بِمُصْرِخِيَّ» است]
⚡ ۸. و {وَ يَتَنَاجَوْنَ} [المجادلة ٨] بألف،
[در قرائت خلف و خلاد از حمزه «وَيَنتَجُوْنَ» است. در قرائت شعبه و حفص از عاصم «وَيَتَنَاجَوْنَ» است]
⚡ ۹. و أُظهر اللام عند التاء والثاء والسين مثل:
{بَلْ تَأْتِيهِمْ} [الأنبياء ۴۰] ،
و {هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا} [المائدة ۵٩]
و {هَلْ ثُوِّبَ} [المطففين ٣۶] ،
و {بَلْ سَوَّلَتْ} [يوسف ١٨، ۸٣].
[در قرائت شعبه و حفص از عاصم بمانند فوق است، ولی در قرائت خلف و خلاد از حمزه لام را ادغام کرده بصورت «بَل تَّأْتِيهِمْ»، «هَل تَّنْقِمُونَ»، «هَل ثُّوِّبَ»، و «بَل سَّوَّلَتْ» است]
⚡ ١۰. وأنا أفتح الواو واللام من قوله {وَلَدًا} (مریم ۷۷ و ۸۸ و ۹١ و ۹۲) و {وَلَدُهُ} (نوح ٢١) في كل القرآن، هكذا قرأ علي بن أبي طالب (رضي الله عنه).
[در قرائت شعبه و حفص از عاصم بمانند فوق است، ولی در قرائت خلف و خلاد از حمزه «وُلْدًا» و «وُلْدُهُ» است.]
🔻 قال حمزة: فهممتُ أن أرجع عنها و خيرت أصحابي.
🔻قال الوزان: أنا إذا قرأت لنفسي قرأت بهذه الحروف.
🔹
▫️٢
📌الكتاب: طبقات القراء السبعة وذكر مناقبهم وقراءاتهم
المؤلف: عبد الوهاب بن يوسف بن إبراهيم، ابن السَّلَّار الشافعي (المتوفى: 782هـ)
المحقق: أحمد محمد عزوز
الناشر: المكتبة العصرية - صيدا بيروت
http://amafhhjm.ir/wp/almobin/Amafhhjm/q-tfs-000-000/q-tfs-000-008-00016.html
http://javdan.blogfa.com/category/38
🔸
🔻 سپس #استاد_مفیدی یکی از نتایج این روایت را صحت استناد به امیرالمؤمنین (علیه السلام) در هردو قرائت ذیل دانستند:
⚡ ١. قرائت «اِلیاسین»
(به نقل قرائت حفص از عاصم از امیرالمومنین علیه السلام؛ که مصحفهای ما به همین نقل است)
و
⚡ ٢. قرائت «آلِ یاسین»
(به نقل همین روایت حمزه از امام صادق ع از امیرالمومنین ع؛ و نیز نظیر این روایت در مجامع شیعی).
(بنده: در آیه ۹۰ اسراء هم که در بند سوم فرمودند «و {حَتَّى تُفَجِّرَ} مشددا» که با تشدید میخوانند، در قرائت حفص از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) «حَتَّى تَفْجُرَ» بدون تشدید است)
🔸
🔻 کلام استاد مفیدی در توضیح روایت:
⚡ «لست أخالفك في شيء من حروفك إلا في عشرة أحرف، فإني لست أقرأ بها»؛ اولین موضعش همین است. فرمودند: «أنا أقرأ في {وَالْأَرْحَامَ} نصبا»؛ خیلی جالب است. یعنی همینی را که حمزه «والارحامِ» خوانده است؛ محضر حضرت هم «والارحامِ» خواند، حضرت هم فرمودند تو از همه اقرء هستی ولی من ده جا را مثل تو نمی خوانم؛ اولین موضع آن همین است. فرمودند «نصبا».
در این حدیث دو نکته هست؛ البته این حدیث را در کتب شیعه نمیدانم، در کتب قرائات آنها هست. ولی معاصر مرحوم طبرسی بوده که از قراء آنها است. دو نکته در این هست. یکی اینکه در آخر کار حضرت میفرمایند قرائة علی بن ابیطالب علیهالسلام، جدشان این است. اما آیا حضرت این را فرمودند؟ آن هم برای هر ده تا؟ یا فقط برای آخری بود که «وَلَدا» میخواندهاند، نه «وُلدا»؟ کدام یک از اینها است؟
علی ای حال یکی از مواردی هم که او خوانده بود «إلْ یاسین» بود که حضرت هم در قرائت خودشان تصحیح کرده به «آلِ یاسین». بعد هم فرمودند قرائت امیرالمؤمنین این ده تا است.
اگر «آلِ یاسین» قرائت امیرالمؤمنین (علیه السلام) باشد، خب ما که الآن به قرائت حفص از عاصم «إلْ یاسین» میخوانیم، سند عاصم هم به امیرالمؤمنین (علیه السلام) میرسد. یعنی طبق این روایت هم امام صادق (علیهالسلام) به جدشان امیرالمؤمنین (علیهالسلام) «آلِ یاسین» را نسبت میدهند، و هم عاصم از طریق ابوعبد الرحمان سلمی به امیرالمؤمنین (علیهالسلام) «إلْ یاسین» را نسبت میدهند. فلذا این مؤید حرف مناقب ابن شهر آشوب است. مناقب فرمودند «کل قراء سبعه به امیرالمؤمنین (علیهالسلام)» میرسند.
شاگرد: سید شمس الدین در جزیره خضراء هم همین را گفت.
استاد: بله، گفت «فالجمیع قرائة امیرالمؤمنین علیهالسلام». همه اینها شواهدی است در کنار هم.
🔻 قرائت به جر حمزه در «وَالْأَرْحَامِ»و تأیید موافقت آن با عربیت توسط امام صادق (علیهالسلام)
نکته آخری که جالب است این است: قابل فکر هم هست. بعد باید روی آن تأمل کنیم. در این نقل حضرت به حمزه فرمودند: تو اقرأ هستی، «لست أخالفك في شيء من حروفك إلا في عشرة أحرف، فإني لست أقرأ بها، وهي جائزة في العربية»؛
سخاوی میگوید «و ان کان فی العربیة جیدة». این به چه معنا است؟ اگر این نقل درست باشد بهمعنای مشت امام صادق علیهالسلام به دهن زمخشری است. او میگوید غلط است، اما با اینکه حضرت از حمزه «و الارحامِ» شنیدند و فرمودند من به نصب میخوانم، ولی فرمودند «و ان کان له وجه فی العربیه». یعنی از نظر عربیت حرف او را رد نکردهاند. چطور طبق نقل –البته خبر واحد است- امام معصوم نمیگویند غلط است، اما یک نحوی چه کار میکند؟!
شیخ انصاری هم جالب بود. در کتاب الصلاه وقتی تخطئه را میگفتند هم «والارحام» حمزه را گفتند و هم «شرکائهم» ابن عامر را اما وقتی میخواستند صاحب جواهر را رد کنند و از حمزه دفاع کنند، به قول ابن عامر در «شرکائِهم» اشاره کردند اما به جر حمزه اشاره نکردند بلکه از حمزه دفاع کردند و فرمودند حمزه قرائتش را محضر امام صادق علیهالسلام پس داده است، شما چرا میخواهید به حمزه ایراد بگیرید؟!
بنابراین روی این تأمل کنید که «وجه فی العربیه» را باید چطور معنا کنیم. اینکه در این نقل امام علیهالسلام خلاف عربیت ندانستند عبارت واضح است، او را تخطئه نکردند. اما چرا نفرمودند این هم کلام خدا است؟ چرا گفتند «وجه فی العربیه»؟! این حدیث از احادیثی است که لسان آن ظاهراً مسأله تعدد نزول را تضعیف میکند. ببینیم وجهی دارد و واقع منظور حضرت چیست؟ والحمد لله رب العالمین
(انتهای کلام استاد)
🔹
⚡اضافات بنده (صالحی) در نقل تفاوت قرائات داخل براکتها [ ] از این👇نرمافزار
📱نرمافزار اندرویدی « مصاحف القراءات العشر »، نسخه ١.٢٢
🌐 https://eitaa.com/SalehiApps/776
🔸
@Salehi786
استاد مفیدی - با غیرمعصوم معاملهی معصوم نکنیم .mp3
3.79M
🔸 با غیرمعصوم معاملهی معصوم نکنیم
#استاد_مفیدی یزدی
🔹از حاجیآقا (آیت الله بهجت ره) شنیدم فرمودند:
🔻 از الطاف خدا در حق شیعه این بود که در ابتدای غیبت کبری، دو عالم بزرگ شیعه که حتی بچه های شیعه در جلالت قدر آنها شک و تردید ندارند و آنها را به بزرگی میشناسند، آن دو عالم بزرگ اشتباهی کردند که حتی بچه های شیعه هم میدانند که آنها در آن دو مسأله اشتباه کردهاند،
پس یاد میگیرند که با غیرمعصوم معاملهی معصوم نکنند.
🔻آن دو اشتباه چی بود؟
اشتباه شیخ صدوق(ره) در قولش به «سهوُ النّبی» بود.
و اشتباه شیخ مفید(ره) در قولش به «انکار عالم ذرّ» بود.
🔹 eitaa.com/bahjatolghalb/8
🔸
@Salehi786
وظایف مومنان در ابتلای سوریه 2.mp3
9.3M
#سخنرانی | وظایف مومنان در ابتلای سوریه
🎙 #استاد_عابدینی
📆 یکشنبه ۱۸ آذرماه ۱۴۰۳
🔸
📣 نگاه تحلیلی بسیار مهم برای حوادث امروز ما
✅ مراقب باشیم که وسوسهی یأس و نا امیدی از شیطان است.
👌اصل پیروزی مومنان در این است که در وسط ابتلائات و سختیها، شکست نبینند، بلکه متکی به خداوند، کالجبل الرّاسخ، مثل کوه استوار، مقاوم و مستحکم و با ایمان و امیدوار بایستند و نشان بدهند که هیچ چیز آنها را زمینگیر نمیکند.
❌ مؤمن حق ندارد گفتمان ناامیدی و سستی و یأس و حزن و افسردگی را منتشر کند! درحالی که باید گفتمان امید و تکیهکردن به قدرت اعلای الهی و عزم راسختر یافتن را بیابد و منتشر نماید:
⚡ وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِين
(آل عمران، ١٣٩)
⚡ فَلا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللّهُ مَعَكُمْ وَ لَنْ يَتِرَكُمْ أَعْمالَكُمْ
(محمد، ٣۵)
┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄
⁉️ در جنگ رسانه ای از کجا ضربه میخوریم؟
🔸 آیا در شرایط جنگ، #دولت و #نیروهای_مسلّح را نقد و تخطئه کنیم، مشکلات حل می شود؟
🔹آیا اظهار نقدهای صحیح در دورانی که خطر جدی است، درست است؟
🔸آیا باید همه اطلاعات جنگ را بازگو کرد؟
🔹رجزخوانی در جنگ کار درستی است؟
🔸زمان آسیب شناسی و اظهار آن چه موقع است؟
🔸
🎞 سخنان دیگر استاد:
💥 امیدهای الهی برای فتوحات آینده، بشرط تمحیص و خلوص و همبستگی بیشتر مؤمنان
🔹 @Abedini
🔸
@Salehi786
🙏حمد شفا + ختم صلوات + #حدیث_کساء
💫«يا مَنِ اسْمُهُ دَواءٌ وَ ذِكْرُهُ شِفاءٌ»💫
🌷دوستان عزیز
🔸 از آنجا که در روزهای اخیر کسالتی (سرفه های شدید و مشکل تنفسی) برای #استاد_عابدینی عزیزمان ایجاد شده، و الحمدللّٰه روند درمانشان مثبت بوده، برای ادامه بهبودی و عافیت و سلامت و شفای کامل و عاجل استاد عزیز و همه بیماران اهل ایمان :
🙏همه با هم با قرائت ۷ حمد شفا و شرکت در ختم صلوات بر محمد و آل محمد (علیهم السلام) و نیز اگر فرصت داشتید با خواندن حدیث کساء، شفای کامل و عاجل و سلامتی دائمی استاد عابدینی را از خداوند منّان تمنا میکنیم.
(ان شاء الله حداقل به ١۴ هزار صلوات برسد)
🔻انتخاب تعداد «صلوات» با زدن روی گزینه «ثبت» داخل لینک زیر 👇
🌐 https://EitaaBot.ir/counter/7dhiw8
🔸