بسم الله
دوبیتی امام زمان (علیه السلام) در وصف عمویشان حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام)، که به شیخ جعفر مجتهدی (ره) دادند
🔸
🔻در کتاب «لالهای از ملکوت» نقل شده از جناب آقای مصطفی حسنی که تعریف کرده اند:
روزی همراه بعضی از دوستان جهت زیارت آقای (شیخ جعفر) مجتهدی به قزوین رفتیم. محل سکونت ایشان منزل آقای حاج علی حاج فتحعلی بود. بعد از اینکه لحظاتی را در خدمتشان سپری کردیم، خطاب به جناب حاج فتحعلی فرمودند:
⚡«کاغذ و قلمی تهیه کنید تا یک رباعی درباره ی حضرت ابوالفضل (علیه السلام) بگویم».
حاج علی آقا یک برگ کاغذ و قلمی به ایشان دادند. پشت کاغذ مقداری خط خوردگی داشت، هنگامی که آقا آن را گرفته و مشاهده نمودند؛ با ناراحتی فرمودند:
⚡«اسم حضرت را بر روی کاغذ قلم خورده نمینویسند!»
این بیان و اظهار ایشان نشانگر نهایت ادب و احترام نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) بود.به هر حال حاج علی آقا کاغذی کاملاً تمیز مهیا نمودند آنگاه آقای مجتهدی گفتند:
🔻حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) میفرمایند:
💥هر کس با این دو بیت شعر متوسل به عمویم قمر منیر بنی هاشم حضرت عباس علیه السلام شود حتماً حاجتش برآورده خواهد شد.
و سپس شروع به خواندن بیت اول کردند و در فاصله ی بین بیت اول و دوم حدود نیم ساعت با شدت تمام میگریستند، آنگاه بیت دوم را خوانده و باز حدود نیم ساعت شدیداً گریه کردند، سپس رباعی را روی کاغذ نوشتیم که عبارت بود از:
⚡یادم ز وفای اشجع الناس آید
⚡وز چشم ترم سوده ی الماس آید
⚡آید به جهان اگر حسین دگری
⚡هیهات برادری چو عباس آید
🔹
📌کتاب «لاله ای از ملکوت»، جلد اول، صفحه ۲۲۹
🌐 www.islamshenasi.ir/?q=node/350&page=2
🔸
@Salehi786
▪️سلام امام زمان (عج) بر حضرت عباس (ع) در زیارت ناحیه مقدسه
🔸
⚡السَّلامُ عَلَی أبى الفَضلِ العَبّاسِ بنِ أمیرِالمُؤمِنینَ،
المُواسى أخاهُ بِنَفسِهِ،
الآخِذِ لِغَدِهِ مِن أمسِهِ،
الفادى لَهُ الواقى،
السّاعى إلَیهِ بِمائِهِ،
المَقطوعَةِ یَداهُ،
لَعَنَ اللّهُ قاتِلَیهِ یَزیدَ بنَ الرُّقادِ الحیتى وحَکیمَ بنَ الطُّفیلِ الطّائِىَّ .
🔻سلام بر ابوالفضل عبّاس ، فرزند امیرمؤمنان ؛
از خود در گذرنده با جان برای برادر،
برگیرنده از دیروزش برای فردایش،
فداییِ او، نگهدارنده،
کوشنده برای رساندن آب به او،
و کسی که دست هایش بُریده شد!
خداوند قاتلانش یزید بن رُقاد حیتی وحَکیم بن طُفَیل طایی را لعنت کند!
🔸
@Salehi786
▪️مقتل حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام)
🔸
🔻امام صادق (عليه السلام) فرمودند :
كانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِيٍّ نافِذَ البَصيرَةِ،
صُلبَ الإيمانِ،
جاهَدَ مَعَ أبي عَبدِاللّه ِ
و أبلى بَلاءً حَسَنا و مَضى شَهيدَا ؛
[ . عمدة الطّالب ، ص 356 .]
امام صادق عليه السلام :عموى ما ، عبّاس ، داراى بينشى ژرف و ايمانى راسخ بود ؛ همراه با امام حسين (عليه السلام) جهاد كرد و نيك آزمايش داد و به شهادت رسيد.
🔸
🔻لما رأى وحدته ع أتى أخاه و قال يا أخي هل من رخصة؟
وقتی كه ابالفضل تنهائى برادر را ديد آمد خدمت حضرت امام حسین (علیه السلام) و گفت: يا أخاه! آيا رخصت جهاد به من مىدهى؟
فبكى الحسين ع بكاء شديدا
امام حسين عليه السلام گريه شديدى كرد
ثم قال يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي
بعد فرمود: اى برادر! تو پرچمدار منى، اگه تو شهيد بشی لشكر من از هم می پاشد
فَقَالَ الْعَبَّاسُ قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ وَ أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِينَ.
عباس علیه السلام عرضه داشت: آقا سينم تنگ شده و از زندگى خسته شده ام. ميخواهم از اين منافقین خونخواهى كنم.
فَقَالَ الْحُسَيْنُ ع فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ
امام حسين عليه السلام فرمود: مقدارى آب از براى اين كودكان طلب كن.
🏴
🔻مشک را پر از آب کرد، بهنگام برگشت از فرات که مشک را به سینه داشت و شمشیر میزد، ناگهان دست راستش را قطع کردند:
فَضَرَبَهُ عَلى يَمينِهِ، فَأَخَذَ السَّيفَ بِشِمالِهِ، وحَمَلَ عَلَيهِم وهُوَ يَرتَجِزُ:
وَاللّه ِ إن قَطَعتُمُو يَميني
إنّي اُحامي أبَداً عَن ديني
وعَن إمامٍ صادِقِ اليَقينِ
نَجلِ النَّبِيِّ الطّاهِرِ الأَمينِ
🔻 سپس شمشیر به دست چپ گرفت، تا اینکه دست چپ او را هم قطع کردند:
فَقاتَلَ حَتّى ضَعُفَ، فَكَمَنَ لَهُ الحَكيمُ بنُ الطُّفَيلِ الطّائِيُّ مِن وَراءِ نَخلَةٍ، فَضَرَبَهُ عَلى شِمالِهِ، فَقالَ:
يا نَفسُ لا تَخشَي مِنَ الكُفّارِ
وأبشِري بِرَحمَةِ الجَبّارِ
مَعَ النَّبِيِّ السَّيِّدِ المُختارِ
قَد قَطَعوا بِبَغيِهِم يَساري
فَأَصلِهِم يا رَبِّ حَرَّ النّارِ
🔻 دستهایش را که قطع کردند، عباس (عليه السلام) پرچم را با کمک سینه نگاه داشت و مشک را به دندان گرفت که ناگاه تیری بر مشک آب آمد و آبها روی زمین ریخت
▪️فَوَقَف العبّاس مُتحيّرا
یعنی یک وقت دیدند که ابا الفضل سوار مرکب ایستاده اما متحیر است. متحیر است چه کند؟ دستی ندارد تا بجنگد و آبی ندارد تا به خیمه ها برساند. چه کند؟
من وعده ی آب تو به اصغر دادم
یک جرعه برای او نگهداری کن
ای مشک نگاه کن به بالای سرم
زهراست نشسته، آبروداری کن
می نویسند تیری آمد و به چشم عباس اصابت کرد. دست نداشت تا تیر را در بیاورد. خم شد زانوها را بالا آورد و تیر را بین دو زانو گذاشت تا تیر را در بیاورد.
اینجا بود که عمود آهن آمد، «فَنقَلَبَ العباس من فرسه»؛
ابا الفضل از اسب به زمین افتاد
▪️
فَقَتَلَهُ المَلعونُ بِعَمودٍ مِن حَديدٍ.
به فرقم تا عمود آهنین خورد
تنم زخم از یسار و از یمین خورد
چو دستش را ز تن افکنده بودند
علمدار تو با صورت زمین خورد
فَلَمّا رَآهُ الحُسَينُ (عليه السلام) مَصروعاً عَلى شَطِّ الفُراتِ، بَكى...
از حال خودش هم خبر میداد به امام و خیام
طولی نکشید که دیدند صدای عمو آمد:
«فنادا یا أَخَا اَدرِک أَخَاک»
امام حسین بر اسب سوار شد و به علقمه رفت و فرمود:
« أَلانَ إنکَسَرَ ظَهرِي وَ قَلَّت حِيلَتِي وَ انقَطَعَ رَجائِي وَ شَمُتَ بِي عَدوِّي وَ الکَمَدُ قاتِلي »
یعنی « الان کمرم شکست و چاره ام کم شد و امیدم قطع و دشمن مرا زخم زبان می زند و غصّه تو مرا می کشد.»
امام به خیمهها بازگشت و عمود خیمه عباس را برداشت همه متوجه شدند چه اتفاقی افتاده است.
🔸
@Salehi786
هدایت شده از استاد عابدینی
تحلیل انتخابات 1403 - استاد عابدینی .mp3
28.65M
🔉#صوت
🔖 جلسه تحلیلی انتخابات ریاست جمهوری
🎙استاد محمدرضا عابدینی
🗓 شنبه ۲٣ تیرماه ۱۴۰۳
📍 مسجد لنبان اصفهان
🔹
🔸روايات مورد اشاره در صوت:
🔻پیرامون اختلافات شدید بین شیعیان قبل از ظهور (حَتَّى يَتْفُلَ بَعْضُكُمْ فِي وُجُوهِ بَعْضٍ وَ حَتَّى يُسَمِّيَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً كَذَّابِين)
hadith.inoor.ir/hadith/346938
hadith.inoor.ir/hadith/347041
hadith.inoor.ir/hadith/346670
🔸 پیرامون شرطة الخمیس
hadith.inoor.ir/hadith/322074
hadith.inoor.ir/hadith/245698
🔸پیرامون ماموریت دو فرشته الهی در مورد دو شخص کافر و مؤمن
hadith.inoor.ir/hadith/259118
hadith.inoor.ir/hadith/259124
🔸اجابت خاص دعای حضرت موسی(ع) برای دوست مؤمنش
hadith.inoor.ir/hadith/259142
🔸
✅ مرکزتنظیمونشرآثاراستادعابدینی
🌐 TAMHIS.IR | @Abedini
هدایت شده از خبرگزاری فارس
14.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تصاویری از نبرد سنگین و خاموش سربازان گمنام امام زمان با تروریستها در ۵۰ روز اخیر
@Farsna
▪️تعجب ملائکه الهی از عظمت صبر سیدالشهدا (علیه السلام) در مقتل کربلا
🔸
🔻در زیارت امام حسین (علیه السلام) آمده است که :
⚡... وَ قَدْ عَجِبَتْ مِنْ صَبْرِکَ مَلَائِکَةُ السَّمَاوَاتِ
⚡ وَ أَحْدَقُوا بِکَ مِنْ کُلِّ الْجِهَاتِ وَ أَثْخَنُوکَ بِالْجِرَاحِ وَ حَالُوا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ مَاءِ الْفُرَاتِ وَ لَمْ یَبْقَ لَکَ نَاصِرٌ وَ أَنْتَ مُحْتَسِبٌ صَابِرٌ
🔻... و فرشتگان آسمانها از شکیبایی تو به شگفت آمده بودند.
و دشمنان از همه سو تو را دوره نمودند و تا توانستند تو را به زخم آلودند و حائل بین تو و آب فرات شدند، و یاوری برای تو نماند و تو فداکارانه رضای الهی را جسته و صبر پیشه نمودی
⚡ تَذُبُّ عَنْ نِسْوَانِکَ وَ أَوْلَادِکَ فَهَوَیْتَ إِلَی الْأَرْضِ طَرِیحاً ظَمْآنَ جَرِیحاً تَطَؤُکَ الْخُیُولُ بِحَوَافِرِهَا وَ تَعْلُوکَ الطُّغَاةُ بِبَواتِرِهَا
🔻و از زنان خانواده ات و از فرزندانت دفاع مینمودی و بی جان فروافتاده، تشنه لب و خونین بدن، نقش بر زمین شدی و سم اسبان تو را لگدمال میکرد، و طغیانگران به شمشیرهای برنده بر سر و روی تو میزدند.
⚡قَدْ رَشَحَ لِلْمَوْتِ جَبِینُکَ وَ اخْتَلَفَتْ بِالانْبِسَاطِ وَ الِانْقِبَاضِ شِمَالُکَ وَ یَمِینُکَ تُدِیرُ طَرَفاً مُنْکَسِراً إِلَی رَحْلِکَ، وَ قَدْ شُغِلْتَ بِنَفْسِکَ عَنْ وُلْدِکَ وَ أَهْلِکَ
🔻 و از پیشانی ات خون مرگ میتراوید و دست چپ و راستت گاه باز و گاه بسته میشد و چشم درشکسته ات را به خیمه گاهت دوخته و از نگرانی فرزندان و خانواده ات، خود را فراموش کرده بودی،
⚡ وَ أَسْرَعَ فَرَسُکَ شَارِداً وَ إِلَی خِیَامِکَ قَاصِداً مُحَمْحِماً بَاکِیاً فَلَمَّا رَأَیْنَ النِّسَاءُ جَوَادَکَ مَخْزِیّاً وَ أَبْصَرْنَ سَرْجَکَ مَلْوِیّاً بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ لِلشُّعُورِ نَاشِرَاتٍ وَ لِلْخُدُودِ لَاطِمَاتٍ وَ لِلْوُجُوهِ سَافِرَاتٍ وَ بِالْعَوِیلِ دَاعِیَاتٍ وَ بَعْدَ الْعِزِّ مُذَلَّلَاتٍ وَ إِلَی مَصْرَعِکَ مُبَادِرَاتٍ
🔻و اسبت رمیده گریخت و روی سوی خیمه هایت نهاد و با صدا در گلو گرداندن، ناله میکرد و چون زنان اسبت را بس ضربه خورده و آسیب دیده یافتند و زین آن را کج شده دیدند، از خیمهها برون دویده و موهای خود کشیدند و بر صورتهاشان سیلی زدند و نقاب از چهره هاشان گشوده شد و شیون کنان تو را فرا میخواندند، و پس از عزتمندی فروافتاده و خوار گشتند و بیخود از خود، به سوی محل بر زمین افتادنت دویدند.
⚡وَ الشِمْرٌ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِکَ مُولِغٌ سَیْفَهُ فِی نَحْرِکَ قَابِضٌ شَیْبَتَکَ بِیَدِهِ ذَابِحٌ لَکَ بِمُهَنَّدِهِ وَ قَدْ سَکَنَتْ حَوَاسُّکَ وَ خَمَدَتْ أَنْفَاسُکَ وَ وَرَدَ عَلَی الْقَنَاةِ رَأْسُکَ وَ سُبِيَ أَهْلُكَ كَالعَبِيدِ ...
🔻در حالیکه شمر ملعون بر سینه ات نشسته بود و شمشيرش را به حنجر تو فرو میبرد و محاسن سپید و غرقه بخون تو را در مشت گرفته بود و به شمشیر آخته اش گلویت میبرید و ذبحت میکرد، و تو مشاعرت به خموشی افتاده و نفسهایت فرو افتاده بود؛ و سرت بر سر نیزه گشت و خانواده ات چون بردگان اسیر گشتند ...
(بحارالانوار ج۹۸ ص٢۴٠و٢۴١)
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/286850
🔸
@Salehi786
▪️درباره اسب تازاندن با نعل تازه توسط 10 نفر ملعون بر پیکر مطهر سیدالشهدا (علیه السلام)
🔻درباره این عمل شنیع آن ملعونان ابوریحان بیرونی در صفحه 329 کتاب آثار الباقیه خود به نقل از مقتل الحسين (علیه السّلام) مقرم می نویسد:
⚡ «قال البيروني: لَقَدْ فَعَلُوا بِالْحُسَيْنِ مَا لَمْ يَفْعَلْ فِي جَمِيعِ الأُمَمِ بِأَشْرَارِ اَلْخَلْقِ مِنَ الْقَتْلِ بِالسَّيْفِ وَ الرُّمْحِ وَ اَلْحِجَارَةِ وَ إِجْرَاءِ الْخُيُولِ وَ قَدْ وَصَلَ بَعْضُ هَذِهِ اَلْخُيُولِ إِلَى مِصْر فَقَلَعَتْ نِعَالَهَا وَ سَمَرَتْ عَلَى أَبْوَابِ اَلدُّورِ تَبَرُّكاً وَ جَرَتْ بِذَلِكَ اَلسُّنَّةُ عِنْدَهُمْ فَصَارَ أَكثَرُهُمْ يَعْمَلُ نَظِيرَهَا وَ يُعَلَّقُ عَلَى أَبْوَابِ اَلدُّورِ.»
(مقتل الحسين(علیه السّلام) مقرم، صفحه 318)
🔻«ابوريحان بيرونى مىگويد: با حسين كارى كردند كه در تمامى امّتها با شرورترين خلائق، چنين نكرده بودند از كشتن با شمشير و نيزه و سنگ و دواندن اسب كه پس از آنكه بعضى از اين اسبها به شهر رسيدند نعل آنها را كندند و به عنوان تبرّك بر در خانه آويزان كردند كه اين امر به صورت سنّت در آمد و بسيارى نظير آن را انجام دادند.»
(ترجمه مقتل مقرم، صفحه 207 – 206)
🔹🔹
🔻در لهوف درباره اسب تازاندن بر پیکر حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السّلام) آمده است:
«قَالَ الرَّاوِي: ثُمَّ نَادَى عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ فِي أَصْحَابِهِ مَنْ يَنْتَدِبُ لِلْحُسَيْنِ (ع) فَيُوَاطِئُ الْخَيْلَ ظَهْرَهُ وَ صَدْرَهُ فَانْتَدَبَ مِنْهُمْ عَشَرَةٌ...»
🔻راوى گويد: بعد عمر بن سعد در لشكرش ندا در داد: كى داوطلب تازاندن اسب بر پيكر حسين است؟
ده نفر داوطلب شدند كه عبارتند از: اسحاق بن حویه آن كه پيراهن امام را برد، اخنس بن مرثد، حكيم بن طفيل سنبسى، عمر بن صبيح صيداوى، رجاء بن منقذ عبدى، سالم بن خيثمه جعفى، صالح بن وهب جعفى، واحظ بن غانم، هانى بن شبيت حضرمى، اسيد بن مالك (لعنه الله علیهم)
فَدَاسُوا الْحُسَيْنَ(ع) بِحَوَافِرِ خَيْلِهِمْ حَتَّى رَضُّوا صَدْرَهُ وَ ظَهْرَهُ.
اين ده نفر در زير سم اسبها پشت و سينه امام را درهم شکستند.
🔻راوى گويد: اين ده نفر به نزد ابن زياد ملعون آمدند و اسيد بن مالك يكى از ده نفر گفت:
نَحْنُ رَضَضْنَا الصَّدْرَ بَعْدَ الظَّهْرِ
بِكُلِّ يَعْبُوبٍ شَدِيدِ الْأَسْرِ
مائيم كه با تاختن اسبان جهنده و تندرو بر پيكر، سينه را بعد از پشت خرد كرديم.
فَقَالَ ابْنُ زِيَادٍ مَنْ أَنْتُمْ؟
قَالُوا نَحْنُ الَّذِينَ وَطِئْنَا بِخُيُولِنَا ظَهْرَ الْحُسَيْنِ حَتَّى طَحَنَّا حَنَاجِرَ صَدْرِهِ قَالَ فَأَمَرَ لَهُمْ بِجَائِزَةٍ يَسِيرَةٍ.
ابن زياد (لعنه الله علیه) گفت: شما چه کسانی هستید؟
گفتند: ما آنانيم كه با اسبهايمان پشت و سينه حسين را در هم كوفتیم و خرد كرديم. ابن زياد (لعنه الله علیه) به آنان جايزه اى ناچيز داد.
قَالَ أَبُو عُمَرَ الزَّاهِدُ فَنَظَرْنَا إِلَى هَؤُلَاءِ الْعَشَرَةِ فَوَجَدْنَاهُمْ جَمِيعاً أَوْلَادَ زِنَاءٍ وَ هَؤُلَاءِ أَخَذَهُمُ الْمُخْتَارُ فَشَدَّ أَيْدِيَهُمْ وَ أَرْجُلَهُمْ بِسِكَكِ الْحَدِيدِ وَ أَوْطَأَ الْخَيْلَ ظُهُورَهُمْ حَتَّى هَلَكُوا.
ابو عمر زاهد گويد: در باره اين ده نفر نگريستيم و يافتيم كه همگان زنازاده اند. و اينان هم آن کسانی هستند كه گرفتار مختار شدند و مختار دستها و پاهاى آنان را با ميخهاى آهنين به زمين كوفته و پشت آنان اسب تاخته تا هلاك گرديدند.
(اللهوف على قتلى الطفوف، صفحه 136 – 134)
🔹🔹
🔻در ارشاد ذکر شده است که این تازاندن اسب به دستور ابن زیاد (لعنه الله علیه) بوده:
«ابن زیاد به عمر بن سعد (لعنه الله علیهما) نوشت: من تو را به سوى حسين نفرستادم كه از او دست بردارى يا آنكه كارش را از امروز به فردا بيفكنى و يا آنكه برايش آرزوى خوش دلى و سلامت كنى و يا براى او پوزش بخواهى و يا نزد من از وى شفاعت كنى. ببين اگر كه حسين و يارانش به فرمان من در آمدند و تسليم شدند، آنان را به سلامت نزد من بفرست
🔻وَ إِنْ أَبَوْا فَازْحَفْ إِلَيْهِمْ حَتَّى تَقْتُلَهُمْ وَ تُمَثِّلَ بِهِمْ فَإِنَّهُمْ لِذَلِكَ مُسْتَحِقُّونَ وَ إِنْ قُتِلَ الْحُسَيْنُ فَأَوْطِئِ الْخَيْلَ صَدْرَهُ وَ ظَهْرَهُ فَإِنَّهُ عَاتٍ ظَلُومٌ وَ لَيْسَ أَرَى أَنَّ هَذَا يَضُرُّ بَعْدَ الْمَوْتِ شَيْئاً وَ لَكِنْ عَلَيَّ قَوْلٌ قَدْ قُلْتُهُ لَوْ قَتَلْتُهُ لَفَعَلْتُ هَذَا بِهِ
و اگر خوددارى كردند به آنان حمله كن و آنان را بكش و مُثله كن. چرا كه اينان مستحق اين كارند. اگر حسين كشته شد بر پشت و سينهاش اسب بتازان. زیرا كه او سركش و ستمگر است. گمان نمىكنم كه اين كار پس از مرگ زيانى برساند، ولى من با خود عهد كردهام كه اگر او را بكشم، با او اين گونه رفتار كنم.
(الإرشاد، جلد 2، صفحه 89 – 88)
🌐 imamhussain.org/persian/39765
🔸
@Salehi786
بسم الله
▪️شعر زیبای فؤاد کرمانی در رثای شهادت سیدالشهدا (علیه السلام) با عشق خدا
🔹
دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد
آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
نه بقا کرد ستمگر، نه بجا ماند ستم
ظالم از دست شد و پایه مظلوم بجاست
زنده را زنده نخوانند که مرگ از پی اوست
بلکه زنده است شهیدی که حیاتش ز قفاست
دولت آن یافت که در پای تو جان داد ولی
این قبا راست، نه بر قامت هر بی سر و پاست
ما فقیریم و گدا بر سر کوی تو ولی
پادشاهست فقیری که در این کوچه گداست
خلق در ظلّ خودی محو و تو در ظلّ خدا
ماسوا در چه مقیماند و مقام تو کجاست؟
تا ندا کرد ولای تو، در اقلیم الست
بهر لبّیک ندایت دو جهان پر ز صداست
هر طرف مینگرم روی دلم جانب توست
عارفم عشق خدا را که دلم قبله نماست
زنده در قبر دل ما بدن کشتهی توست
جان مائی و تو را قبر حقیقت دل ماست
تو در اول سر و جان باختی اندر ره عشق
تا بدانند خلایق که فنا شرط بقاست
رفت بر عرشهی نی تا سرت ای عرش خدا
کرسی و لوح و قلم بهر عزای تو بپاست
منکشف گشت چو خورشید حقیقت بجمال
گر بگریند ز غم دیدهی ذرات رواست
پایمالی ز عبودیت و من، در عجبم
که بدینحال هنوزت سر تسلیم و رضاست
گریه بر زخم تنت چون نکند چشمِ جهان
ای شه کشته که بر زخم تنت گریه دواست
🔸
📌نرمافزار «شمع جمع»، دیوان اشعار عرفانی #فؤاد_کرمانی
🌐 eitaa.com/SalehiApps/734 ایتا
🌐 t.me/SalehiApps/317 تلگرام
🔸
@Salehi786
▪️مواعده شهادت عاشقانه امام حسین (علیه السلام) با خداوند سبحان
🔸
🔻امام حسین (عليه السلام) هنگام خروجشان از مکه به برادرشان محمد بن حنفیه فرمودند :
ای برادر! تو پیمان شکنی اهل کوفه را نسبت به پدر و برادرت میدانی، من میترسم از اینکه مبادا حال تو نظیر حال آنان شود. اگر صلاح میدانی در مکه اقامت کن، زیرا مقام تو در مکه از هر کسی بالاتر و منیع تر است.
🔻امام حسین علیه السّلام فرمود: ای برادر! من میترسم یزید بن معاویه مرا در مکه که حرم امن خداست غافلگیر نماید و به خاطر من حرمت و احترام خانه خدا از بین برود.
🔻محمد بن حنفیه گفت: اگر از این موضوع بیم داری پس به کشور یمن یا گوشه و کنار بیابانها برو، زیرا بدین وسیله احترام تو محفوظ خواهد بود و احدی به تو دست نخواهد یافت.
امام علیه السّلام فرمود: در این باره فکر خواهم کرد.
🔻هنگامی که سحر شد امام حسین کوچ کرد و این موضوع به گوش محمد ابن حنفیه رسید. محمد نزد امام حسین آمد و مهار ناقه آن حضرت را گرفت و گفت: ای برادر! آیا به من وعده ندادی درباره این مسافرت تجدید نظری کنی؟
فرمود: چرا.
گفت: پس چه باعث شد که به این زودی حرکت کردی؟
⚡قَالَ: أَتَانِي رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) بَعْدَ مَا فَارَقْتُكَ فَقَالَ:
« يَا حُسَيْنُ اُخْرُجْ فَإِنَّ اَللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلاً»
🔻فرمود: وقتی از تو جدا شدم، جدم پیامبر خدا را در عالم خواب دیدم که به من فرمود:
«ای حسین خارج شو! زیرا مشیت خدا این طور قرار گرفته که تو را شهید ببیند.»
⚡فَقَالَ مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَنَفِيَّةِ «إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ» فَمَا مَعْنَى حَمْلِكَ هَؤُلاَءِ اَلنِّسَاءَ مَعَكَ وَ أَنْتَ تَخْرُجُ عَلَى مِثْلِ هَذَا اَلْحَالِ؟
⚡قَالَ فَقَالَ لِي رسول الله (صلی الله علیه و آله) إِنَّ اَللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاهُنَّ سَبَايَا
فَسَلَّمَ عَلَيْهِ وَ مَضَى.
🔻محمد بن حنفیه گفت: إنَّا للَّه و إنَّا إلیه راجعُون. پس این زن و بچه را برای چه همراه خود میبری، در حالی که با این حال خارج میشوی؟
🔻فرمود: جدم به من فرموده: مشیت خدا بر این قرار گرفته که ایشان را اسیر ببیند. محمد بن حنفیه از امام حسین خدا حافظی کرد و رفت.
(بحار الأنوار، ج ۴۴، ص ۳۶۴؛ کتاب ملهوف: ۵۳ - ۵۶)
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/518115
🔹🔹
🔻وقتی حضرت امام حسین (علیه السلام) عزم خروج بسوی عراق کردند در خطبه ای فرمودند:
❣مَنْ کَانَ فِینَا بَاذِلًا مُهْجَتَهُ مُوَطِّناً عَلَی لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنَا ...
فَإِنِّی رَاحِلٌ مُصْبِحاً إِنْ شَاءَ اللَّه
(بحارالانوار ج۴۴ ص۳۶۷ بنقل از لهوف)
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/518118
🔸
🔻امام باقر عليه السلام فرمود:
⚡ أَنْزَلَ اَللَّهُ تَعَالَى اَلنَّصْرَ عَلَى اَلْحُسَيْنِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) حَتَّى كَانَ مَا بَيْنَ اَلسَّمَاءِ وَ اَلْأَرْضِ ثُمَّ خُيِّرَ اَلنَّصْرَ أَوْ لِقَاءَ اَللَّهِ، فَاخْتَارَ لِقَاءَ اَللَّهِ تَعَالَى.
🔻چون نصرت خدا براي حسين بن علي (عليه السلام) فرود آمد تا آنجا كه ميان آسمان و زمين قرار گرفت، او را در انتخاب نصرت و پیروزی يا شهادت و ملاقات خداوند مخيّر کرد، آن حضرت ملاقات خدا را برگزيد (و شربت شهادت نوشيد).
(کافی ج١ ص٢۶٠)
hadith.inoor.ir/fa/hadith/104578
🔸
@Salehi786
هدایت شده از علی علوی
هُوَ وَاقِفٌ إِذْ أَتَاهُ #حَجَرٌ فَوَقَعَ عَلَى #جَبْهَتِهِ فَأَخَذَ الثَّوْبَ لِيَمْسَحَ الدَّمَ عَنْ جَبْهَتِهِ فَأَتَاهُ #سَهْمٌمَسْمُومٌلَهُثَلاَثُشُعَبٍ فَوَقَعَ عَلَى #قَلْبِهِ-فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ.
امام #حسین علیه السلام
ايستاد تا مگر ساعتى استراحت كند كه ديگر طاقت جنگش نمانده بود در اين حال كه حضرت ايستاده بود #سنگى آمد و به #پيشانى اش خورد پراهنش را برگرفت تا خون از پيشانى اش پاك كند بناگاه #تيرسهشعبهپرزهرآگين آمد و بر #قلب او نشست، فرمود: بنام خدا و بيارى خدا و بر دين رسول خدا.
😭😭😭😭😭😭😭
#غریییییییببب
#تنهاااااااااااااااا
#مظلوووووووم
#حسیییییییین
عظم الله اجورکم
😭😭😭😭😭😭😭
هدایت شده از ........... جعفری
یکباره میان راه پایش لرزید
مبهوت شد، از بغض صدایش لرزید
#زینب به چه خیره شد که اینگونه زمین
از نالۀ #وامحمدایش لرزید؟
هدایت شده از استاد علی صفایی حائری
7.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا