882.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی باخدا حرف میزنی
هیچ نفسی هدر نمی رود
وقتی منتظرخدا باشی
هیچ لحظہ ای تلف نمیشود
وقتی بہ خدا اعتماد ڪنی
هرگز رنگ شڪست را نخواهی دید
با خدا هیچ چیز را از دست
نخواهی داد.❤️
🎀 @baklasbashim 🎀
🌺🍃🌺🍃
#پای_درس_استادمحمدشجاعی
🌺🍃ایمان باعث میشود که انسان بتواند از الله کمک بگیرد و بگوید: «إِیَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاكَ نَسْتَعین». کسانی که مدام میگویند ما خدا را قبول داریم، خدا را دوست داریم، اما عرضه ندارند از او کمک بگیرند و با خدا شاد و آرام نیستند، خدا برای آنها کافی نیست؛ چون هنوز ایمان نیاورده اند.
❤️🍃 زیرا اگر کسی خدا برای او کافی باشد، همیشه آرام و شاد است و امنیت دارد. خداوند بارها میگوید: با من امنیت داشته باشید، کنار من شاد و آرام باشید. من برای شما کافی هستم. با من که هستید، با چیز دیگری انس نگیرید. سراغ اله و معشوق دیگری نروید: «لا تَدْعُ مَعَ اللهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلاَّ هُو». چون الهی غیر از من وجود ندارد
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌺🍃🌺🍃
هیچگاه حضور فرد یا وقوع ماجرایی در زندگی ما تصادفی و از روی شانس نیست!
تک تک ماجراهای این عالم حاصل نظم و قانون موجود در کائنات و با فلسفهی زیر بنایی رشد می باشد!
پس اگر درگیر بحرانی هستی به جای اینکه بگویی چرا من؟!
به این فکر کن که به هم ریختگی تو که ناشی از حضور فرد یا وقوع ماجرایی در زتدگی توست به کدام نقطه ضعفت اشاره می کند؟!
هم اکنون مهمترین رسالت تو برطرف کردن نقطه ضعف هایت می باشد!
وقتی از مریم بعد از گذراندن تعدادی از کارگاههایم پرسیدم که “عزیزم هماکنون وقتی به حضور محمد در زندگیت و شکست عاطفی بینتان فکر می کنی در ذهنت چه می گذرد؟!”
پاسخ داد که “حضور محمد در زندگی من نقطه عطفی بزرگ به حساب میآید زیرا من را با این حقیقت تلخ آشنا کرد که من هیچگاه معیاری برای انتخابم نداشتم و وقتی از جانب فردی انتخاب می شدم ومورد توجه قرار میگرفتم، تنها کارم تبعیت و گمگشتگی در او بود و حقیقتا وقتی من خودم با ارزشها و چارچوبهایم آشنا نبودم توقع اینکه دیگری به آنها احترام بگذارد امکان پذیر نیست !”
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از 🍁 تبلیغات موقت🍁
3.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️دو برادر داروی ضد ریزش و رویش مو رو اختراع کردن و به ثبت ملی رسوندن😍
👨👨ببین چیا میگن این دو برادر 👌👌
📄تنها محصول دارای ثبت اختراع در ایران🇮🇷
📜دارای مجوز وزارت بهداشت و تائیده پژوهشکده گیاهان دارویی🌿🌾🌿🌾🌿
👩🦰قطع ریزش مو در دو هفته و عدم بازگشت
🙆♀️پرپشت شدن و رویش مجدد مو
🎁🎁تخفیف و هدیه ویژه یلدایی برای 1000 نفر اول
📞برای ارتباط با کارشناسان پوست و مو عدد 2 را به سامانه 500010444 پیامک کنید📩
🚚 #ارسال_رایگان
💰 #پرداخت_درب_منزل
🌺🍃﷽🌺🍃
#داستانکهای_پندآموز
#سبک_زندگی
مردى نزد پيامبر اعظم (ص) آمد و گفت
: به من كارى بياموز كه خداوند ، به سبب آن ، مرا دوست بدارد ❤️🍃
و مردم نيز دوستم بدارند 💙
و خدا دارايى ام را فزون گرداند 💰
و تن درستم بدارد 🏋♂
و عمرم را طولانى گرداند 👪
و مرا با شما محشور كند . 😍
🌺🍃حضرت رسول اکرم ص فرمود : «اينها يى كه گفتى شش چيز است كه به شش چيز ، نياز دارد :
❶ اگر مى خواهى خدا تو را دوست بدارد ،
از او بترس و تقوا داشته باش .
❷ اگر مى خواهى مردم دوستت بدارند ،
به آنان نيكى كن و به آنچه دارند چشم مدوز .
❸ اگر مى خواهى خدا دارايى ات را فزونى
بخشد ، زكات آن را بپرداز .
❹ اگر مى خواهى خدا بدنت را سالم بدارد ،
صدقه بسيار بده .
❺ اگر مى خواهى خداوند عمرت را طولانى
گرداند ، به خويشاوندانت رسيدگى كن .
❻ و اگر مى خواهى خداوند تو را با من محشور
كند ، در پيشگاه خداى يگانه قهّار ، سجده طولانى كن .
📚 بحار الأنوار ، ج۸۵ ، ص۱۶۷
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌻🌿🌻🌿
#داستانکهای_پندآموز
🌸🌿روزی یک معلم در کلاس ریاضی شروع به نوشتن بر روی تختهسیاه کرد:
9*1=7
9*2=18
9*3=27
9*4=36
9*5=45
9*6=54
وقتی کارش تمام شد به دانشآموزان نگاه کرد، آنها دیگر نتوانستند جلوی خود را بگیرند و شروع به خنده کردند. وقتی او پرسید چرا میخندید، یکی از دانشآموزان اشاره کرد که معادله اولی اشتباه است.
✔️معلم پاسخ داد: "من معادله اول را عمدا اشتباه نوشتم، تا درسی بسیار مهم به شما دهم. دنیا با شما همینگونه رفتار خواهد کرد. همانطور که میبینید من 5 معادله را درست نوشتم، اما شما به آنها هیچ اهمیتی ندادید!
همهی شما فقط به خاطر آن یک اشتباه به من خندیدید و من را قضاوت کردید.
دنیا همیشه به خاطر موفقیتها و کارهای خوبتان از شما قدردانی نمیکند، اما در مقابل یک اشتباه سریع با شما برخورد خواهد کرد.
🌿پس قویتر از قضاوتهایی که همیشه وجود خواهند داشت
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از گسترده 5 ستاره 🌟🌟🌟🌟🌟
❌ مگه میشه عاشق #امام_زمان بود و این کانالو ندیده رد کرد 😔
#پیامبر_اسلام(ص):
مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة؛
هر کس بميرد و #امام_زمانش را نشناخته باشد، به مرگ #جاهلى مرده است 😞
#دانستنیهای امام زمانی خود را با این کانال افزایش بدین 👌👌
#مهدویت
#سخنرانیهای_مذهبی 🎧
#وغیره
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/248446978C489bbdbe7f
هدایت شده از 🍁 تبلیغات موقت🍁
🔴داستان زیبای پیاله گردان و دختر ‼️
پدری بود که از برده دادن دختر خویش روزگار را میگذراند . روزی از روزها دختر برآن شد که از خانه پدر گریزان شود .
پس از گریز ، به شیخی که حاکم شهر بود پناه میبرد ، شیخ به او دلداری داده و میگوید : " نترس که من نگهبان تو هستم.
هنگامی که او بخواب فرو رفته بود ، شیخ وسوسه میشود و قصد بی آبرویی دختر میکند و از او درخواست میکند تا ساعاتی را با او سر کند !
ولی دختر ...‼️
🔴ادامه داستان بازشود👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3000238094Ccf0e331d90
#رهایی_از_افکار_منفی
یکی از شاگردانم که برای افزایش توانگری به کلاسم آمده بود.
روزی هیجان زده به کلاس آمد.چون 500 دلاربرنده شده بود یکریز میگفت :" باورم نمیشود.من هیچ وقت برنده نمیشوم"...
ما میدانستیم این بازتاب فکرش است او همچنان فکر میکرد استحقاقش را ندارد.و مدام میگفت وای باورم نمیشه این پول ماله منه.
هفته بعد نتوانست به کلاس بیاید چون پایش شکسته بود مبلغی که باید به پزشک میداد 500 دلار شده بود. او از "پیش رفتن"در مسیر تازه "توانگری"وحشت کرده بود و احساس میکرد لیاقتش را ندارد.
پس ازین راه خود را مجازات کرد
🎯اگراین عقیده را نپذیریم که "استحقاق" توانگری را داریم، حتی آنگاه که ثروت در دامن ما بریزد ، به طریقی از دست ما میرود.
#لوئیزهی
#کتاب_شفای_درون
#یک_جرعه_کتاب
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✅بدتر از قتل
✍"محمد بن مسلم زهری" یکی از علمای مشهور مدینه بود که از طرف بنیامیه، در یکی از مناطق، حکمرانی میکرد. در همان ایام، محمد یک نفر را تنبیه کرد که اتفاقا در اثر تنبیه، آن شخص به قتل رسید و به همین دلیل، محمد ترک خانه و زندگی کرد و در بیابان خیمه زد.
روزی امام سجاد علیه السلام او را دیدند و فرمودند: «نا امیدی تو از بخشش پروردگار، بدتر از گناهی است که مرتکب شدهای. استغفار کن و خونبهای مقتول را برای وراث او بفرست و به میان خانوادهات برگرد» کلام امام سجاد علیه السلام در محمد تاثیر گذاشت و او به میان خانوادهاش برگشت.
📚کشف الغمه ، ج ۲ ، ص ۳۱۹
💠: •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
✅امام خمینی و شستن لباس زن مستمند
✍مرحوم آقای اسلامی تربتی که همسایه امام خمینی در قم بود، نقل می کرد: روزی با امام در حال رفتن به درس مرحوم آقای شاه آبادی بودیم، فصل زمستان بسیار سردی بود از کنار مدرسه حجتیه عبور می کردیم، دیدیم خانمی کنار رودخانه نشسته و دارد پارچه ها و کهنه هایی را می شوید. نمی دانم مال خودش بود یا کلفت بود. می دیدیم که یخ های رودخانه را می شکست و کهنه می شست، بعد دستش را از آب بیرون می آورد و مقداری با دمای بدنش گرم می کرد و دوباره لباس می شست. امام قدری به او نگاه کرد بعد به من فرمود: «شما بروید بعد من می آیم». عرض کردم چه کاری دارید؟ اگر امری هست بفرمایید. گفتند: «نه، شما بروید» و خودشان ایستادند و به کمک آن خانم لباسهارا شستند و کنار گذاشتند و چیزی هم یادداشت کردند که بعد معلوم شد آدرس آن خانم مستمند را از او گرفته بودند. هرچه از ایشان پرسیدم قضیه چه بود فرمودند: «چیزی نبود». بعد معلوم شد به آن خانم گفته اند: «شما بیایید منزل، من دستور می دهم آب گرم کنند و دیگر شما اینجا نیایید. با آب گرم لباس بشویید و خود من هم کمک تان می کنم»
📚 منبع: کتاب "برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)"، گردآورنده غلامعلی رجایی، ج۱، ص ۲۱۲
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•