eitaa logo
📝 مرثیه
37 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
269 فایل
🗒 متن ذکر مصیبت، روضه، اشعار مداحی و ...
مشاهده در ایتا
دانلود
16.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 «ما شهید قرآنیم» ☝ ذکر سینه‌زنی امشب مردم عزادار در حسینیه امام خمینی ره در پی جسارت به ساحت در سوئد و دانمارک ╭──────๛- - - - - ┅╮ │🏴 @Mabaheeth 🥀 ╰─────────────
❇️ سه ذکر حسینی اول: هر وقت نام حسین علیه السلام را شنیدی، سه مرتبه بگو: . دوم: هر وقت نام یکی از اصحاب امام حسین علیه السلام را شنیدی بگو: يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ فَوْزا عَظِيماً سوم: مرتب بگو: لعن الله قاتلیک يا أباعبدالله علیه_السلام ╭──────๛- - - - - ┅╮ │🏴 @Mabaheeth 🥀 ╰─────────────
هدایت شده از مباحث
12.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جناب آقای به تنهایی جواب بخش بزرگی از صورتی ها رو تو برنامه مهلا داد عباس موزون، مجری برنامه تعریف میکنه میگه(شاید دیده باشید) یه فرد خلافکاری بود که خیلی خلافای زیادی انجام داده بود، میمیره و اونجا اباعبدالله الحسین علیه السلام رو میبینه، ولی با حالت عصبانی. بعد از اون میره در جای مرده ای؛ یعنی همه چی اونجا مرده بود و این باطن کارهایی بود که تو دنیا کرده بود. ولی به واسطه قربانی گردن خونوادش برمیگرده، و اصلاح میشه. عباس موزون دو سال پیگیر میشه که چی یود که نجاتت داد، اونم میگه من دهه اول خلاف رو میذاشتم کنار. آخر فیلم رو هم که خودتان مشاهده کنید... این حرف ممکنه باعث فشار خوردن سنگین صورتیا بشه... ✍ ¦ عــمــادیــســم ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
هدایت شده از مباحث
💬 صحبت‌های دکتر عباس موزون دقیقاً میشه گفت در جواب اراجیف اون خانم هست که می‌گفت شالش رو میذاره سرش میاد نماز میخونه بعد از مسجد بیرون میره و شالش رو میندازه و میکنه چون تو رو دوست نداره! صرفاً حق الله نیست. حجاب هم حق النفس هست و هم هست و باید برای تک تک نگاه نامحرم‌ها اون دنیا اون شخص کشف حجاب کننده جواب بده. اگر پسر جوان یا نوجوانی به خاطر این بی حجابی شخص، مرتکب گناه بشه اون گناه به پای اون شخص هم هست! اگر مرد متاهلی با نگاه به اون خانمِ بی حجاب دلش بلرزه، گناهش به پای اون خانم هست باید جواب بده. والله اگر بتونند جواب بدهند اون دنیا! 🙄 حالا اون شخص از کجا می‌خواد بره تک تک اون افراد رو پیدا کنه و حلالیت بگیره و جبران کنه؟! خداوند حق خودش رو ممکنه ببخشه ولی حق الناس هرگز بخشیدنی نیست مگر شخص بتونه بره حلالیت بگیره تک تک و جبران کنه! متأسفانه در اون برنامه هم آدرس اشتباه به مردم داده میشه و کسی هم پاسخگو نیست! ✍ عــــمــــادیــــســــم پست های مرتبط را ببینید و بخوانید https://eitaa.com/mabaheeth/82727 https://eitaa.com/mabaheeth/82728 https://eitaa.com/mabaheeth/82729 https://eitaa.com/mabaheeth/82731 https://eitaa.com/mabaheeth/82732 https://eitaa.com/mabaheeth/82734 https://eitaa.com/mabaheeth/82738 https://eitaa.com/mabaheeth/76223 ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
هدایت شده از مباحث
7.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تریبون ضد انقلاب در فصل چهارم برنامه مهلا پویانفر که میگه روضه حضرت علی اصغر علیه‌السلام نخوانید ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
23.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 انقلاب از ماجرای شهادت (علیه‌السلام) ☝️ هر روز یک ماجرا از کربلا در بیانات رهبر انقلاب 🏴 ╭──────๛- - - - - ┅╮ │🏴 @Mabaheeth 🥀 ╰─────────────
🥀 شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام ▫️ علیه السلام مرکب به سوی میدان راند. ✨ با رسیدن او به میدان رزم، لشکرِ ستمگر دشمن، گویا؛ جمال محمد صلی الله علیه وآله جلال علی علیه السلام عصمت فاطمه علیها السلام کرامت حسن علیه السلام و شجاعت حسین علیه السلام را در برابر خود جلوه گر دید. این جوان رعنا که به گروه دشمن ‌می‌تازد، آیا علی اکبر علیه السلام است، یا جدّش امیرمؤمنان علیه السلام یا چنگال توانمند مرگ که به جان آنان فرو ‌می‌رود، یا صاعقهٔ برق که آنان را ‌می‌سوزاند؟! گروهی از شجاعتش مدهوش و میخ کوب. فریاد تکبیر و تبارک اللَّه بلند بود. به هر سو که ‌می‌تاخت، دشمن ‌می‌گریخت و هیچ کَس توان رویارویی با او را نداشت. ⚔ در میدان نبرد آرام نداشت؛ گاه رجز ‌می‌خواند و خود را معرفی ‌می‌کرد، گاه هدفش را ‌می‌گفت و از دلاوریش سخن ‌می‌گفت. گاه به خیمه حمله ‌می‌کرد و سپاه متجاوز را به میسره ‌می‌کشاند و گاه به قلب دشمن ‌می‌تاخت. هیچ دلاوری با او روبرو نمی‌شد، مگر آنکه کشته می‌شد. هیچ شجاعی پیش نمی‌آمد مگر آنکه کشته ‌می‌شد، تا آنکه یک صد و بیست پهلوان را از دم تیغ گذراند. از انبوه لشکر بیم نداشت و در اوج نبرد، نشانه‌های اجداد طاهرینش از او ‌می‌درخشید. 🩸 امّا افسوس! کثرت زخم و خونریزی فراوان و شدّت تشنگی توانی برایش نگذاشت تا با آن ددمنشان، پیکار را ادامه دهد. در اینجا بود که شوق لقای پروردگارش در او شدّت یافت. خواست از حیات پدر توشه ای برگیرد و با او وداعی دیگر داشته باشد. از میدان نزد پدر آمد و زبان به شکایت گشود، ضربات تیر و شمشیر، گرما و تشنگی، تاب و توانش را کاسته بود. عرضه داشت: 🔹 سنگینی آهن توانم را برده، آیا آبی هست تا علیه دشمنان نیرو گیرم؟! ▫️ شاید برآورده کردن درخواست حضرت علی اکبر علیه السلام، از ناحیه پدرش علیه السلام از طریقی چون معجزه ممکن و میسر بوده؛ امّا حضرت از این کار امتناع ورزید تا بلکه فرزندش به مقام بالاتری دست یابد و در روز رستاخیز نزد خداوندِ جلیل، به خاطر شهادت مظلومانه اش پاداش بیشتری داشته باشد؛ پس او را بشارت داد که به زودی به دریای بی کران رحمت خداوندی وارد ‌می‌شود و جدّ بزرگوارش آن منجی بزرگ صلی الله علیه وآله او را با جامی سیراب خواهد کرد که هرگز تشنه نخواهد شد، آن گاه انگشترِ خود را به او داد تا در دهان گذارد. 🌟 حضرت علی اکبر علیه السلام در حالی به میدان رفت که آن بشارت صادقه، سر تا پای او را غرق نشاط و سرور کرده بود؛ دیگر نمی‌دانست دشمن سر یا سینه او را نشانه ‌می‌رود یا به منتهای آرزویش نزدیک ‌می‌شود، تا آن که تعداد کشته گان را به دویست نفر رساند. 🏴 انتظارش سرآمد و شهادت بر فراز سر مطهّر او به پرواز درآمد. شمشیر مرّه بن منقذ عبدی سر آن بزرگوار را نشانه رفت و سپس ضربت نیزه بر پشت وی... بی تاب و توان، گردن اسب را با دستان گرفت، اسب او را میان لشکر برد، دشمنان اهل بیت علیهم السلام پیکرش را قطعه قطعه کردند. ▫️ در آخرین نفس‌ها با سلامی به پدر، آن هم زیر ضربات شمشیر و نیزه، او را وداع گفت؛ امامش را ندا داد: 🔹 این جدّم است که به شما سلام ‌می‌کند، با جام سرشارش، شربت آبی به من نوشانید که هرگز تشنه نخواهم شد. و ‌می‌فرماید: جامی هم برای شما آماده است. ▫️ با شنیدن این پیام، امام حسین علیه السلام با شتاب خود را به جگرگوشه اش رساند تا شاید به دیدار او نایل آید و سخنی دیگر از او بشنود؛ امّا این گمان تحقّق نیافت و آرزو جامه عمل نپوشید. 🩸 پیکر امید رسالت را غرق خون بر خاک افتاده دید، محبت پدری به وجد آمد، خود را بر روی بدن از هم گسیخته علی افکند، صورت بر صورت گذارد، رایحه جدّش رسول خدا صلی الله علیه وآله و عطر و بوی عصمت را از او استشمام کرد، وقت وداع گذشته بود و نشانه ای از حیات نمانده بود. امام علیه السلام فرمود: بعد از تو خاک بر دنیا! چقدر اینان بر خدای رحمن و دریدن حرمتِ پیامبر صلی الله علیه وآله جَریّ شده اند. گاه از فقدان شبه پیامبر صلی الله علیه وآله متأثّر ‌می‌گردید و گاه از اینکه (به ظاهر) نمی‌توانست کاری کند... غصّه‌ها بود که جرعه جرعه فرو ‌می‌خورد و سیمای حضرتش پوشیده از اشک ‌می‌گردید و آنچه را در جانِ سوخته اش از غم و اندوه بود، این چنین بر زبان آورد: 🔸 بر جدّ و عمو و پدرت سخت است آنان را بخوانی، پاسخت نگویند. آنان را به فریادرسی بخواهی، به فریادت نرسند. 🩸 سپس دست مبارک را از خونِ مطهّر او پر ساخت و به سمت آسمان افشاند که قطره ای از آن به زمین نیامد. 🕯 امام علیه السلام در خود توانی ندید تا پیکر قطعه قطعه پاره جگر و آرام روحش را حمل کند، جوانان بنی هاشم را خواند تا او را به خیمه گاه شهدا ببرند. جوانان علی را بردند، پیکری غرق به خون که انوار عزّ و شرف او را فرا گرفته، بدنی پاره پاره از ضربات تیر و نیزه و شمشیر.
▫️ با شنیدن این پیام، امام حسین علیه السلام باشتاب خود را به جگرگوشه اش رساند تا شاید به دیدار او نایل آید و سخنی دیگر از او بشنود؛ امّا این گمان تحقّق نیافت و آرزو جامه عمل نپوشید. 🩸 پیکر امید رسالت را غرق خون بر خاک افتاده دید، محبت پدری به وجد آمد، خود را بر روی بدن از هم گسیخته علی افکند، صورت بر صورت گذارد، رایحه جدّش رسول خداصلی الله علیه وآله و عطر و بوی عصمت را از او استشمام کرد، وقت وداع گذشته بود و نشانه ای از حیات نمانده بود. امام علیه السلام فرمود: 🔸 بعد از تو خاک بر دنیا! چقدر اینان بر خدای رحمن و دریدن حرمتِ پیامبر صلی الله علیه وآله جری شده اند. گاه از فقدان شبه پیامبرصلی الله علیه وآله متأثّر ‌می‌گردید و گاه از اینکه (به ظاهر) نمی‌توانست کاری کند، غصّه‌ها بود که جرعه جرعه فرو ‌می‌خورد و سیمای حضرتش پوشیده از اشک ‌می‌گردید و آنچه را در جانِ سوخته اش از غم و اندوه بود، این چنین بر زبان آورد: 🔸 بر جدّ و عمو و پدرت سخت است آنان را بخوانی، پاسخت نگویند. آنان را به فریادرسی بخواهی، به فریادت نرسند. 🩸 سپس دست مبارک را از خونِ مطهّر او پر ساخت و به سمت آسمان افشاند که قطره ای از آن به زمین نیامد. 🕯 امام علیه السلام در خود توانی ندید تا پیکر قطعه قطعه پاره جگر و آرام روحش را حمل کند، جوانان بنی هاشم را خواند تا او را به خیمه گاه شهدا ببرند. جوانان علی را بردند، پیکری غرق به خون که انوار عزّ و شرف او را فرا گرفته، بدنی پاره پاره از ضربات تیر و نیزه و شمشیر. 📖 بدرقه جان: سیری در زندگانی حضرت علی اکبر علیه السلام صفحه ۷۷
⬅️ بدرقه جان: سیری در زندگانی حضرت علی اکبر علیه السلام صفحه ۷۷ ۱) زندگی حضرت علی اکبر، ص ۸۷. سید حامد: 🔘 شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام 🏷 قسمت اول: ▫️ حضرت علی اکبر علیه السلام مرکب به سوی میدان راند. ✨ با رسیدن او به میدان رزم، لشکر ستمگر دشمن، گویا جمال محمد صلی الله علیه وآله، جلال علی علیه السلام، عصمت فاطمه علیها السلام، کرامت حسن علیه السلام و شجاعت حسین علیه السلام را در برابر خود جلوه گر دید. این جوان رعنا که به گروه دشمن ‌می‌تازد، آیا علی اکبر علیه السلام است، یا جدّش امیر مؤمنان علیه السلام یا چنگال توانمند مرگ که به جان آنان فرو ‌می‌رود، یا صاعقه برق که آنان را ‌می‌سوزاند؟! گروهی از شجاعتش مدهوش و میخ کوب. فریاد تکبیر و تبارک اللَّه بلند بود. به هر سو که ‌می‌تاخت، دشمن ‌می‌گریخت و هیچ کس توان رویارویی با او را نداشت. ⚔ در میدان نبرد آرام نداشت؛ گاه رجز ‌می‌خواند و خود را معرفی ‌می‌کرد، گاه هدفش را ‌می‌گفت و از دلاوریش سخن ‌می‌گفت. (۱) گاه به خیمه حمله ‌می‌کرد و سپاه متجاوز را به میسره ‌می‌کشاند و گاه به قلب دشمن ‌می‌تاخت. هیچ دلاوری با او روبرو نمی‌شد، مگر آنکه دونیمش ‌می‌کرد. هیچ شجاعی پیش نمی‌آمد مگر آنکه کشته ‌می‌شد، تا آنکه یک صد و بیست پهلوان را از دم تیغ گذراند. از انبوه لشکر بیم نداشت و در اوج نبرد، نشانه‌های اجداد طاهرینش از او ‌می‌درخشید. 🩸 امّا افسوس! کثرت زخم و خونریزی فراوان و شدّت تشنگی توانی برایش نگذاشت تا با آن ددمنشان، پیکار را ادامه دهد. در اینجا بود که شوق لقای پروردگارش در او شدّت یافت. خواست از حیات پدر توشه ای برگیرد و با او وداعی دیگر داشته باشد. از میدان نزد پدر آمد و زبان به شکایت گشود، ضربات تیر و شمشیر، گرما و تشنگی تاب و توانش را کاسته بود، عرضه داشت: 🔹 سنگینی آهن توانم را برده، آیا آبی هست تا علیه دشمنان نیرو گیرم؟! ▫️ شاید برآورده کردن درخواست حضرت علی اکبر علیه السلام، از ناحیه پدرش حضرت سید الشهداء علیه السلام از طریقی چون معجزه ممکن و میسر بوده؛ امّا حضرت از این کار امتناع ورزید تا بلکه فرزندش به مقام بالاتری دست یابد و در روز رستاخیز نزد خداوندِ جلیل، به خاطر شهادت مظلومانه اش پاداش بیشتری داشته باشد. پس او را بشارت داد که به زودی به دریای بی کران رحمت خداوندی وارد ‌می‌شود و جدّ بزرگوارش آن منجی بزرگ صلی الله علیه وآله او را با جامی سیراب خواهد کرد که هرگز تشنه نخواهد شد، آن گاه انگشترِ خود را به او داد تا در دهان گذارد. 🌟 حضرت علی اکبر علیه السلام در حالی به میدان رفت که آن بشارت صادقه، سر تا پای او را غرق نشاط و سرور کرده بود؛ دیگر نمی‌دانست دشمن سر یا سینه او را نشانه ‌می‌رود یا به منتهای آرزویش نزدیک ‌می‌شود، تا آن که تعداد کشته گان را به دویست نفر رساند. 🏴 انتظارش سرآمد و شهادت بر فراز سر مطهّر او به پرواز درآمد. شمشیر مرّه بن منقذ عبدی سر آن بزرگوار را نشانه رفت و سپس ضربت نیزه بر پشت وی، بی تاب و توان، گردن اسب را با دستان گرفت، اسب او را میان لشکر برد، دشمنان اهل بیت علیهم السلام پیکرش را قطعه قطعه کردند. در آخرین نفس‌ها با سلامی به پدر، آن هم زیر ضربات شمشیر و نیزه، او را وداع گفت؛ امامش را ندا داد: 🔹 این جدّم است که به شما سلام ‌می‌کند، با جام سرشارش، شربت آبی به من نوشانید که هرگز تشنه نخواهم شد. و ‌می‌فرماید: 🔶 جامی هم برای شما آماده است.
▫️ با شنیدن این پیام، امام حسین علیه السلام باشتاب خود را به جگرگوشه اش رساند تا شاید به دیدار او نایل آید و سخنی دیگر از او بشنود؛ امّا این گمان تحقّق نیافت و آرزو جامه عمل نپوشید. 🩸 پیکر امید رسالت را غرق خون بر خاک افتاده دید، محبت پدری به وجد آمد، خود را بر روی بدن از هم گسیخته علی افکند، صورت بر صورت گذارد، رایحه جدّش رسول خداصلی الله علیه وآله و عطر و بوی عصمت را از او استشمام کرد، وقت وداع گذشته بود و نشانه ای از حیات نمانده بود. امام علیه السلام فرمود: 🔸 بعد از تو خاک بر دنیا! چقدر اینان بر خدای رحمن و دریدن حرمتِ پیامبر صلی الله علیه وآله جری شده اند. گاه از فقدان شبه پیامبرصلی الله علیه وآله متأثّر ‌می‌گردید و گاه از اینکه (به ظاهر) نمی‌توانست کاری کند، غصّه‌ها بود که جرعه جرعه فرو ‌می‌خورد و سیمای حضرتش پوشیده از اشک ‌می‌گردید و آنچه را در جانِ سوخته اش از غم و اندوه بود، این چنین بر زبان آورد: 🔸 بر جدّ و عمو و پدرت سخت است آنان را بخوانی، پاسخت نگویند. آنان را به فریادرسی بخواهی، به فریادت نرسند. 🩸 سپس دست مبارک را از خونِ مطهّر او پر ساخت و به سمت آسمان افشاند که قطره ای از آن به زمین نیامد. 🕯 امام علیه السلام در خود توانی ندید تا پیکر قطعه قطعه پاره جگر و آرام روحش را حمل کند، جوانان بنی هاشم را خواند تا او را به خیمه گاه شهدا ببرند. جوانان علی را بردند، پیکری غرق به خون که انوار عزّ و شرف او را فرا گرفته، بدنی پاره پاره از ضربات تیر و نیزه و شمشیر. 📖 بدرقه جان: سیری در زندگانی حضرت علی اکبر علیه السلام صفحه ۷۷
08 Az Heyvaniyat Ta Hayat (1402-05-03) Tehran.MP3
28.75M
🔈 | جلسه هشتم 🔰 فصل اول؛ دو راهی طغیان و اطمینان ▪️شب هشتم ماه محرم‌الحرام ۱۴۰۲ 🔻پاسخ به گره‌های ذهنی🔻 * بالاخره پول‌دار شدن خوبه یا بده؟ * چطوره که دنیا برای طغیان گراست؟! * دنیا چیزی بیشتر از ابزار نیست * ابزار برای تناسب سنجی است نه ارزش‌گذاری * حتی بخشش دنیوی خدا به کافران عذابه! * گیر ما اونجاست که فکر می‌کنیم دنیا پاداشه * طغیان نکردن دنیای متناسب با خودت رو آباد می‌کنه نه دنیای متناسب با کافران * اگه به مومن دنیا برسه براش خوبه؛ نرسه بازم براش خوبه * فقط خدا رو راضی نگه دار! * مدیریت و ریاست خوبه یا نه؟ * تو پنهانش کن، نشان دادنش با خداست * ؛ گم‌نامِ مشهور * تشییع جنازه میلیونی خوبه یا بد؟ * خدا برای مومن، جز خوبی نمی‌فرسته * پول‌دار شدن مهمه یا عمل به دستور خدا؟ * موسی‌ای نیست که دعویّ أنا الحق شنود * دنیا ظرفیت پاداش مومن رو نداره! * روضه علیه السلام ⏰ مدت زمان : ۶۹:۲۲ 📅 ۱۴۰۲/۰۵/۰۳ @Aminikhaah_Media ╭──────๛- - - - - ┅╮ │🏴 @Mabaheeth 🥀 ╰─────────────