eitaa logo
🇮🇷 سنگَـࢪِعۺــڨ
256 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
121 فایل
💫بِسـم ربِّ عِشـق گام برداشتن درمسیرِعشـق🌟 هزینه میخواهد🌱 هزینه هایی که انسان راعاشق وبعد.. #شهیدمیکند🌷 کپی #حلالتون.. التماس دعا💕 مدیر: @fatehe_ghods118 ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/296443623 تبادل: @b_plak @ablase
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطرات جبهه 🌷❤️ ديدني بود برخورد بچه ها با اسراي دشمن بعثي در روزهاي اول جنگ؛ يك الف بچه با دو وجب و نيم قد و بالا، يك مشت آدم گردن كلفت سبيل از بناگوش در رفته را مي انداخت جلو و رديف مي كرد به سمت عقب، با آن سر و وضع آشفته و ترس و لرزي كه بر جانشان افتاده بود. هر چي مي گفتي مثل طوطي تكرار مي كردند و كاري به درست و غلط بودنش هم نداشتند. از آنجالب تر شايد، عربي صحبت كردن بچه هاي خودمان بود. به محض اينكه يك نفر سر و دمش مي جنبيد و فكر فرار به سرش مي زد تنها چيزي كه بلد بودند اين بود كه سلاحشان را مي گرفتند به سمت آنها و مي گفتند: و لا يمكن الفرار من حكومتك. حالا آنها چي مي فهميدند، خدا عالم است 😁 | @Sangare_Eshghe🍃 |
[°• ‌‌ | طنزجبهه😅 •°] مراسم صبحگاهی بود . روحانی گردان راجع به واجبات و محرمات صحبت می کرد . با بچه ها خیلی صمیمی بود . برای همین هم در کلاس درس و یا مراسم تنها خودش صحبت نمی کرد تا بقیه مخاطب باشند ، مثل معلم کلاس های اول و دوم دبستان غالباً مطلب را نا تمام می گذاشت و بچه ها آن را خودشان تمام می کردند . مثلاً وقتی می خواست عبارت "الغیبة اشد من الزنا " را قرائت کند ، می گفت :"دوستان می دانند که الغیبة‌ اشد.........؟"🧐 بعد بچه ها با هم با صدای بلند می گفتند :"من الکارهای بدبد ."🤣😁😂😅😄 . 🍃ــا | @Sangare_Eshghe🍃 |
خاطرات جبهه 🌷❤️ قرار گذاشته بودیم هرشب یکی از بچه‌‌های چادر رو توی جشن پتو بزنیم یه روز گفتیم: ما چرا خودمون رو میزنیم؟ واسه همین قرار شد یکی بره بیرون و اولین کسی رو که دید بکشونه توی چادر. به همین خاطر یکی از بچه‌‌ها رفت بیرون و بعد از مدتی با یه حاج اقا اومد داخل. اول جاخوردیم. اما خوب دیگه کاریش نمی‌شد کرد. گفت: حاج آقا بچه‌‌ها یه سوال دارن گفت: بفرمایید ما هم پتو رو روی حاج آقا انداختیم و شروع به زدن کردیم یه مدت گذشت داشتم از کنار یه چاد رد می‌شدم که یهو یکی صدام زد. تا به خودم اومدم. هفت هشتا حاج آقا ریختن سرم و یه جشن پتوی حسابی | @Sangare_Eshghe🍃 |
🕗 در انتظار هستم، آن روز را، ڪه گویم : شڪر خدا ڪه من بہ باب‌الرضا رسیدم . . . 35 👇 وقتی محبت کسی را در قلب داشته باشی، هیچ فرصتی را برای گفتگو با او از دست نمی‌دهی. امام رضا(ع) در هر زمان و مکانی به نماز اول وقت توجه می‌کردند و حتی در وسط گفتگوهای علمی با دانشمندان و جلسه‌ها با یاران نیز، آن را رها نمی‌کردند. روزی در کاخ مأمون، جلسه علمی با حضور امام (ع) و عمران صابی، یکی از دانشمندان بزرگ در حال برگزاری بود. امام (ع) پرسش‌های عمران را با حوصله و شمرده‌شمرده و با استدلال‌های واضح، پاسخ می‌دادند و او را به سمت توحید و یگانگی خدا هدایت می‌کردند. بحث و مناظره به اوج خود رسیده بود که وقت نماز شد. حضرت به مأمون نگاهی کردند و فرمودند: «وقت نماز رسید» عمران که به حقایقی دست یافته بود، به امام(ع) گفت: «آقای من، گفتگو و پاسخ‌هایتان را قطع نکنید؛ دل من آمادۀ پذیرش حرف‌های شماست» حضرت فرمودند: «نماز را می‌خوانیم و بعد به گفتگو ادامه می‌دهیم» آن وقت امام(ع) و همراهان به خواندن نماز مشغول شدند و پس از نماز، حضرت به گفتگو با عمران ادامه دادند. .....(هر روز ساعت ۲۰) 35 ⚘کانال👈 Sangare_Eshghe@
یڪ¹سوال؟؟ اگه موقعے که کارنامه اعمال ما رو میدن خدمت امام عصر (؏ـج) ایشون مثل مدیرمدرسه که موقع دادن کارنامه یه نگاه👀 به برگه میندازه و یه نگاه تو چشای شاگردش آقا هم هی به  نامه اعمال ما نگاه کنه و هی به چشمای ما بعد با چشمای پر از اشڪ بپرسه : تو شیعه اے ؟ چی جواب میدیم؟😔 ♡|| اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَج ||♡ |@Sangare_Eshghe🌺|
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 دوستان گرامی عرض تبریک و تهنیت دهه ی کرامت 🤚 ان شاءالله به یاری حق ، و درخواست اعضا بنا داریم ختم صلواتی بگیریم 🌱😍 🍃| به نیت سلامتی مولا و امرفرج 🍃| سلامتی رهبر 🍃| گشایش حوائج نیازمندان و سلامتیشون 🍃| و بیماران که التماس دعا گفتن و همه بیماران جهان و ریشه کن شدن این ویروس 🍃| گشایش در ازدواج جوانان 🍃|و... فقط تعداد رو اعلام کنید 👌🌱 @khademe_eshgh ☝️☝️ ⭕️ 😍مهلت تا اخر دهه کرامت
💕 میگفت : اگه باعث شد نماز اول وقتِت به تأخیر بیوفته ! وقتشه که برای همیشه باهاش کنے[🌵🚫] | @Sangare_Eshghe🍃 |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[ 💙 ] ✍🏻نفس کشیدن من از [] بودن توست که به هواے تو، بـــا اراده‌ی تــو... ❤️• ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌|@Sangare_Eshghe🌹|
🌹❤️ از قبل به پدر و مادرم گفته بودم دوست دارم مهریه ام چه باشد . یک جلد قرآن و اسلحه نوعش فرقی نمی کند . پرسید «نظرتون راجع به مهریه چیه ؟» گفتم « هرچی شما بگین » گفت « یک جلد قرآن و یک کلت کمری . چطوره ؟ » گفتم «قبوله» 📚 🌹 [ @Sangare_Eshghe💯 ]