هرسال ، در طی سال به مناسبت های مختلف هیئت میرفتیم اما نزدیک محرم که میشدیم یه حس و حال عجیبی بهمون دست میداد که با بقیه متفاوت بود

دوست داشتیم روزا ده روز در میون بگذره تا زودتر به محرم برسیم

حتی لباس مشکیامونو قبل از محرم ، از لباسای دیگه جدا میکردیم

هراز چندگاهی میرفتیم نگاهش میکردیم و کلی ذوق میکردیم که نزدیک محرمیم و قراره بریم هیئت

حالا شما مقایسه کن با امســال💔

که از ایام فاطمیه به اینور دیگه هیچ هیئتی نبود که بریم😔

فقط شبای قدر بود ، که....😔 خلوت بود ، خیییلی غریبانه بود....

شما تصور کن چقدر دلتنگ هیئتیم💔

مدام مداحیایی که اون موقع پلی میکردیم رو گوش میدیم و خاطره هارو مرور میکنیم😔

مدام دلمون میره تو هیئت

اونایی که اربعین رفتن کربلا که نگم اصن اونا دلتنگیشون یه چیز دیگس ، یه چیز عجیبیه هیچ چیزیم جز اینکه باز برن ، نمیتونه تسلی دلاشون باشه

بودن عزیزایی که میگفتن اربعین ، به نیابت حضرت رقیه رفته بودن و تو مسیر روضه ی لکنت گوش میدادن الان وقتی همون روضه رو گوش بدن ، دلشون میره تو همون مسیر و اربعین