کانال کمیل جایی است
که ابراهیم با لب عطشان سر
بر دامن مولا گذاشته است. . .(:♥️!
📍کانال کمیل
"@Sarbazeharamm"
_کَِاَِنَِالَِ ̨ڪــمۭــٻۧــڸ
وَتَقِرُّعَینُهُغَداًبِرؤیَتِکُم ..
ومیآیدروزیکهچشمهابادیدنتآراموقرارمیگیرند❤️🩹:)
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
"#شــهدایآســمانی"
دختری میگفت:
من همکلاسی بابک بودم📚"
خیلیییی تو نخـش بودیم هممون
اما انقد باوقار بود🙂' که همه دخترا میـگفتـند:
این نوری' انقد سروسنگینه
حتما خودش دوس دختر داره و عاشقشه !
بعد من گفتم:
میرم ازش میپرسم تاتکلیفمون روشن
بشه..."
رفتم رودررو پرسیدم گفتم :
بابـک نوری شمایی دیـگه...؟!
بابک گفت: " بـفرماییـد "
گفتم:
"چرا انقد خودتو میگیری؟!
چرا محل نمیدی به دخترا؟!
بـابـک' یه نگاه پر از تعجبو
شرمگین بهم کرد😳'
و سریع رفت... و واینستاد اصلا!
بعد ها که شهید شد🥀
همون دخترا و من فهمیدیم (:
بابک عاشق کی بوده
که به دخترا و من محل نمیداد🚶🏿♀...
عاشق عمه زینب
و شهادت و والاتر یعنی خداا♥️
خودت رو مفـت نفـروش رفـیق
🌱 #شهید_بابک_نوری_هریس 🕊
#خاطرات_شهدا
حوصله داری
¹دقیقه از قمر بنی هاشم بگم برات؟:)...
یکی میگفت...
با زنُ و بچه رفتیم کربلا... 🙂
شب اول؛
همسرم گفت خستم...
رفتن هتل...
با دخترم رفتیم حرم...:)
بِینُ الحَرمِین
داشتن روضه میخوندن.
ماهم رفتیم
به خودم اومدم
دیدم دخترم نیست!!!
میگفت همه جا رو زیر و رو کردم
ولی نبود...
روش نمیشد بدون بچش بره هتل
نشست همونجا تا صبح شاید پیدا شد...
گذشت....
نیومد منم عصبی شدم
بلند شدم
رفتم حرم حضرت عباس
گفتم؛این چه رسم مهمون داریه؟؟؟
من الان جواب زنم چی بدم؟!
گفت ناامید برگشتم هتل...
دَر اتاق که باز کردم
دیدم دخترم
توی بغل همسرم خوابیده:))
به همسرم گفتم دخترمون کی اومد؟
گفت دیشب یک اقایی اوردش....
دخترم که بیدارشد.
ازش پرسیدم کی اوردتت اینجا؟🥲
گفت یک اقای مهربون من اورد..
بهم گفت به بابات بگو....
ما یک سه ساله گم کردیم:)💔
نمیزارم دیگه کسی شرمنده زن بچش شه...💔
⇄ #اربابم🦋🫧 ꞋꞌꞋꞌ.
⊱· — ⋅ — ⋅ — ⋅ 𖧷 ⋅ — ⋅ — ⋅ — ⋅⊰
#تلنگرانه🌱
شکستم...
شکستی...
شکستند...
دلِمهدیرا
واینقصههنوزادامهدارد!
ترکگناهدلآقاروشادمیکنه...
بیاتاگناهنکنیم
بهنیتتعجیلدرظهورش
وبهرسمرفاقتگناهنکنیم:)
بیایدازامروزقرارموناینباشهکه
گناهنکنیمبهخاطردلِعزیزِفاطمه...
آقاجانمشرمندهایم🥺
#احوالاتم 🤍
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ ִֶָ