eitaa logo
『سردِاران‌بـےادعــٰا』
2.1هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
8 فایل
-بِنام نامی اللّٰھ- ٺاسیس⇦¹⁴⁰⁰.².⁴ •• -خدِایــا!ماࢪا‌ ازکسانۍقراࢪدھ کہ‌ شیوھ ھشان آࢪام‌ گࢪفٺن‌ بہ‌ دࢪگاھ‌ٺوستـــ...! •• -پشٺ‌جبھہ‌‌‌: @Sardaranbieddao #اوَلیـــن‌ڪانـٰـال‌رسـ‌مـی‌سࢪداࢪاݩ‌بـےادعا🎬 بمونی توے‌ اکیپمون قشنگترھ!
مشاهده در ایتا
دانلود
تو مثل باران هستی بارانی از گل بارانی از مهر بارانی از لبخند بارانی که به زندگی کویر جان بخشید. ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
سرلشکر سلامی: حاج قاسم با میل امام خود قدم برمی‌داشت و آهنگ قدم‌های حاج قاسم با آهنگ کلام رهبر تنظیم می‌شد و این موزون‌ترین حرکت یک مرد در روی زمین بود. ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
چه کسی می گویـد بهشت همیشه بایـد سرسبز باشد اینجـا بهشت خاکی ست خـاکیِ خـاکی مثلِ چـادر مـادرمان ... ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
خندان چو بـرق رفتى حيران چو ابـر ماندم ديدم كه بـرنگشتى ناچار گریـه كردم .. |سردارقلبم❤️| ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
4_5841352610019279824.mp3
5.95M
🎼خداحافظ ای شعر شبهای روشن 🎤احسان خواجه امیری ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
ولی محبوب ترینِ شما نزد خداوند، پرتقواترین ِ شماست نه پر فالوورترین ! ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
『سردِاران‌بـےادعــٰا』
"قسمت ششم"🌱 «#تنها‌میان‌داعش» خودم را با بند رخت و لباسها مشغول کردم بلکه دست از سرم بردارد، اما
"قسمت هفتم"🌱 «» تنها حضور پسرعموی مهربانم که از کودکی همچون برادر بزرگترم همیشه حمایتم میکرد، میتوانست دلم را اینطور قرص کند که دیگر نفسم بالا آمد و حالا نوبت عدنان بود که به لکنت بیفتد :»اومده بودم حاجی رو ببینم!« حیدر قدمی به سمتش آمد، از بلندی قد، هر دو مثل هم بودند، اما قامت چهارشانه حیدر طوری مقابلش را گرفته بود که اینبار راه گریز او بسته شد و انتقام خوبی بابت بستن راه من بود! از کنار عدنان با نگرانی نگاهم کرد و دیدن چشمان معصوم و وحشت زده ام کافی بود تا حُکمش را اجرا کند که با کف دست به سینه عدنان کوبید و فریاد کشید :همنیجا مثِ سگ میکُشمت!!!ضرب دستش به حدی بود که عدنان قدمی عقب پرت شد. صورت سبزه اش از ترس و عصبانیت کبود شد و راه فراری نداشت که ذلیلانه دست به دامان غیرت حیدر شد :»ما با شما یه عمر معامله کردیم! حالا چرا مهمون کُشی میکنی؟؟؟« حیدر با هر دو دستش، یقه پیراهن عربی عدنان را گرفت و طوری کشید که من خط فشار یقه لباس را از پشت میدیدم که انگار گردنش را میبُرید و همزمان بر سرش فریاد زد :»بی غیرت! تو مهمونی یا دزد ناموس؟؟؟« از آتش غیرت و غضبی که به جان پسرعمویم افتاده و نزدیک بود کاری دستش بدهد، ترسیده بودم که با دلواپسی صدایش زدم :»حیدر تو رو خدا!« و نمیدانستم همین نگرانی خواهرانه، بهانه به دست آن حرامی میدهد که با دستان لاغر و استخوانیاش به دستان حیدر چنگ زد و پای مرا وسط کشید :»ما فقط داشتیم با هم حرف میزدیم!« نگاه حیدر به سمت چشمانم چرخید و من صادقانه شهادت دادم
۲۱ دی سالروز شهادت شهید مصطفی احمدی روشن گرامی باد... ♦️کسانی که ثمرات خون شهداء و دانشمندان هسته ای رو زیر خروارها بتن دفن،،، و عزت ملی را لگدمال کردند،،، 👈باید پاسخگوی این خسارت عظیم باشند..... ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
امروز وقتـی شما در قرار می گیریـد شما را نگـاه می کنند، پس باید با باشید و ذکـر «ما رمیت اذ رمیت» بخوانید. شـما الان بالای دکل قرار گرفتـه‌اید و بخواهیـد یا نه، میـدان هستید. ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
باز هم اکانت رهبر انقلاب پوستری دیگری از انتقام سخت منتشر کرد ساعت روی گوشی: ۱:۲۰ دقیقه بامداد و شارژ گوشی بر روی ۱۰۰ درصد یعنی صد درصد مطمئن باشید انتقام ما حتمی‌ست ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
⭕️ شهید مصطفی احمدی روشن: خداوندا؛ ما را حسینی آفریدی... ما را حسینی زنده بدار.. و ما را به حق حسین(ع) به شهادت برسان... امروز ۲۱ دی ماه، دهمین سالگرد شهادت مصطفی احمدی روشن گرامی باد! شادی روح بلندشان صلوات. ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
⭕️ دیپلماسی فعال یعنی درفرصتی ۵ماهه حوادث مرتبط با افغانستان، حواشی صهیونیست ساز باکو و تحولات عراق، سوریه و یمن را مدیریت کنی، سعودی و امارات را پای میز مذاکره بیاوری، در برجام دست برتر را مال خود بکنی، و همزمان که موشک هوا میکنی بایدن هم پشت پرده از طریق عمان پیام ملتمسانه بفرستد! ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
"حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست که آشنا سخن آشنا نگه دارد..." ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
『سردِاران‌بـےادعــٰا』
"قسمت هفتم"🌱 «#تنها‌میان‌داعش» تنها حضور پسرعموی مهربانم که از کودکی همچون برادر بزرگترم همیشه ح
"قسمت هشتم"🌱 «» دروغ میگه پسرعمو! اون دست از سرم برنمیداشت... و اجازه نداد حرفم تمام شود که فریاد بعدی را سر من کشید :»برو تو خونه!« اگر بگویم حیدر تا آن روز اینطور سرم فریاد نکشیده بود، دروغ نگفته ام که همه ترس و وحشتم شبیه بغضی مظلومانه در گلویم ته نشین شد و ساکت شدم. مبهوت پسرعموی مهربانم که بیرحمانه تنبیهم کرده بود، لحظاتی نگاهش کردم تا لحظه ای که روی چشمانم را پرده ای از اشک گرفت. دیگر تصویر صورت زیبایش پیش چشمانم محو شد که سرم را پایین انداختم، با قدمهایی کُند و کوتاه از کنارشان رد شدم و به سمت ساختمان رفتم. احساس میکردم دلم زیر و رو شده است؛ وحشت رفتار زشت و زننده عدنان که هنوز به جانم مانده بود و از آن سخت تر، شکی که در چشمان حیدر پیدا شد و فرصت نداد از خودم دفاع کنم. حیدر بزرگترین فرزند عمو بود و تکیه گاهی محکم برای همه خانواده، اما حالا احساس میکردم این تکیه گاه زیر پایم لرزیده و دیگر به این خواهر کوچکترش اعتماد ندارد. چند روزی حال دل من همین بود، وحشت زده از نامردی که میخواست آزارم دهد و دلشکسته از مردی که باورم نکرد! انگار حال دل حیدر هم بهتر از من نبود که همچون من از روبرو شدنمان فراری بود و هر بار سر سفره که همه دور هم جمع میشدیم، نگاهش را از چشمانم میگرفت و دل من بیشتر میشکست. انگار فراموشش هم نمیشد که هر بار با هم روبرو میشدیم، گونه هایش بیشتر گل انداخته و نگاهش را بیشتر پنهان میکرد. من به کسی چیزی نگفتم و میدانستم او هم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یڪ .... چند تڪہ استخوان آوردہ اند تحفہ ای از قد و بالای یلان آوردہ اند.. 🌷 📎پیکر مطهر پاسدار مـدافـع حرم بعداز گذشت ۶ سال از زمان شـ هادت شناسایی و به میهن برگشت، وداع خانواده شـهید امروز معراج شـهدا ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
شهدا مسافران جنت رضوان هستنند که بال ملائک فرش قدوم آنهاست که ملائک عالم قدس بدان تبرک می جویند ولی زمینیان از مقام آنان بی خبرند... ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•|بِسمِ‌اللھِ‌‌الذۍخَݪق‌الْمَھد؎💛•.
ای تجلی آبی ترین آسمان امید دلـــــها به یاد تو می تپد و روشــــنی نگاه منتظران به افق خورشید ظهـور توست بیا و گـرد گامهایت را توتیای چشــمانمان قرار ده الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک ایها الخلف الصالح.... ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
☀️ ☀️ 💎 امام_زمان_عج : 🌤به شیعیانم بگویید برای من کنند و از خداوند بخواهند که مرا از غیبت نجات دهد... السلام علیک یا صاحب الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف •🕊⃟🌸 🇮🇷|𝒔𝒂𝒓𝒅𝒂𝒓𝒂𝒏𝒃𝒊𝒆𝒅𝒅𝒆𝒂
شَفَتُ الجَنَّةَ مَرَّتَینِ مَرَّه بِعیونِها، وَ مَرَّه بضحکة ها ... بهشت را دو بار دیدم، یک بار در چشم‌هایش و یک بار در لبخنـدش ... ..... ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
🌼 آیت الله مجتهدی: اولین عملی که باعث خوب شدن کار و بار انسان می شود ، راضی نگه داشتن پدر و مادر است و دومین عمل ، نماز اول وقت •🕊⃟🌸 🇮🇷|𝒔𝒂𝒓𝒅𝒂𝒓𝒂𝒏𝒃𝒊𝒆𝒅𝒅𝒆𝒂
«عَلَيكَ بِالآخِرَةِ تَأتِكَ الدُّنيا صاغِرَةً» «در كار آخرت باش تا دنيا ذليلانه به تو رو آورد» | غررالحكم، حديث ۶۰۸۰ | •🕊⃟🌸 🇮🇷|𝒔𝒂𝒓𝒅𝒂𝒓𝒂𝒏𝒃𝒊𝒆𝒅𝒅𝒆𝒂
پیچید عطر یاس بین هر چفیه هر کس پیِ سبقت گرفتن از بقیه در جمع رزمندگان عملیات کربلای 5 ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
کیلیپ زیبای من سوریه نبوده ام....!!! ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
『سردِاران‌بـےادعــٰا』
"قسمت هشتم"🌱 «#تنها‌میان‌داعش» دروغ میگه پسرعمو! اون دست از سرم برنمیداشت... و اجازه نداد حرفم تم
"قسمت نهم"🌱 «» حرفی نزده که عمو هرازگاهی سراغ عدنان و حساب ابوسیف را میگرفت و حیدر به روی خودش نمی آورد از او چه دیده و با چه وضعی از خانه بیرونش کرده است. شب چهارمی بود که با این وضعیت دور یک سفره روی ایوان مینشستیم، من دیگر حتی در قلبم با او قهر کرده بودم که اصلا نگاهش نمیکردم و دست خودم نبود که دلم از بیگناهی ام همچنان میسوخت. شام تقریباً تمام شده بود که حیدر از پشت پرده سکوت همه این شبها بیرون آمد و رو به عمو کرد :»بابا! عدنان دیگه اینجا نمیاد.« شنیدن نام عدنان، قلبم را به دیوار سینه ام کوبید و بی اختیار سرم را بالا آورد. حیدر مستقیم به عمو نگاه میکرد و طوری مصمم حرف زد که فاتحه آبرویم را خواندم. ظاهراً دیگر به نتیجه رسیده و میخواست قصه را فاش کند. باور نمیکردم حیدر اینهمه بیرحم شده باشد که بخواهد در جمع آبرویم را ببرد. اگر لحظه ای سرش را میچرخاند، میدید چطور با نگاه مظلومم التماسش میکنم تا حرفی نزند و او بی خبر از دل بیتابم، حرفش را زد:»عدنان با بعثیهای تکریت ارتباط داره، دیگه صالح نیس باهاشون کار کنیم.« لحظاتی از هیچ کس صدایی درنیامد و از همه متحیرتر من بودم. بعثیها؟! به ذهنم هم نمیرسید برای نیامدن عدنان، اینطور بهانه بتراشد. بی اختیار محو صورتش شده و پلکی هم نمیزدم که او هم سرش را چرخاند و نگاهم کرد و چه نگاه سنگینی که اینبار من نگاهم را از چشمانش پس گرفتم و سر به زیر انداختم. نمیفهمیدم چرا این حرفها را میزند و چرا پس از چند روز دوباره با چشمانم آشتی کرده است؟ اما نگاهش مثل همیشه نبود
☑️ خانه پدری سردار سلیمانی ثبت ملی شد 🔹این خانه واقع در استان کرمان، شهرستان رابر، بخش هنزا، دهستان جواران، روستای قنات ملک، در فهرست آثار واجد ارزش تاریخی – فرهنگی به ثبت رسیده است. 🔹سردار سلیمانی ۲۰ اسفندماه سال ۱۳۳۵ در روستای قنات ملک متولد شد و تا نوجوانی در این روستا زندگی می کرد. ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
نه تحریم‌ها برداشته شده و نه به fatf پیوستیم؛ ولی صادرات کشور 40 درصد افزایش داشته! اینجاست که باید بگیم علی برکت الله! ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛