#معرفی_کتاب
📚 «دست بچتو بگیر: راهکارهای عملی تربیت دینی کودکان»، اثر محمد بیرانوند که در انتشارات حدیث راه عشق به چاپ رسیده است.
📕 این کتاب شامل پنج فصل است. نویسنده در فصل اول به «تربیت دینی» و فصل دوم به «سبک فرزند پروری» و فصل سوم به «سبک تربیت دینی؛ عزیزِ عاطفیِ مقتدر» و فصل چهارم به «تربیت ولایی» و در فصل آخر به «نقش قصه در تربیت دینی»، پرداخته است.
📗 نویسنده قلمی روان و قابلفهم دارد. فصل اول و پنجم، تقریباً مباحثی تکراری دارد. فصل دوم و سوم برای خانوادههای سنتی، جذاب خواهد بود و فصل چهارم ابتکاری از نویسنده است که سعی میکند از الگوی ولایت ائمه معصومین علیهمالسلام برای والدین که ولیّ فرزندان خودند، راهکارهای تربیتی ارائه کند.
📘 نویسنده تلاش میکند به همه ابعاد تربیت دینی بپردازد؛ به همین دلیل گاه کتاب از شکل ارائه راهکار عملی خارج میشود و به مباحث علمی نیز میپردازد.
📙 این کتاب برای خانوادههایی که در سطح مقدماتی، مشتاقند با گونهای از سبک تربیت دینی، آشنا شوند، مفید و مناسب است.
#یادداشت_گزارشی
#تربیت_کودک
https://eitaa.com/joinchat/1765408858C7a31089d11
22.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کشیش مسیحی پدر کریستوفر می گوید: نیمی از قلبم برای حضرت زهرا (س) نیم دیگر برای زینب (س)
✔️ ما در حق #اهل_بیت علیهمالسلام اثر فراوان چاپ کردهایم اما هنوز آنچه مناسب فضای بینالملل باشد، عرضه نکردهایم... .
✔️ باید ابتدا دریچه نفوذ به ذهن آنها را کشف کنیم، سپس در آن چارچوپ، حق را معرفی کنیم.
#حضرت_فاطمه_زهرا سلام الله علیها
#حضرت_زینب سلام الله علیها
#اعرف_الحق_تعرف_اهله
https://eitaa.com/joinchat/1765408858C7a31089d11
هدایت شده از علی فراهانی
5.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥حال هوای نخبهنماهایی که گمان می کنند بدون هدایت رهبری می توانند، کشور را اداره کنند...،
💥حال و هوای این روزهای برخی از مسئولان که افتخار به مدیریت درست کشور می کنند ولی...
#تربیت_سیاسی
#جهل_بهنداشتن_عقل
https://eitaa.com/joinchat/1765408858C7a31089d11
☘️ روزی ملانصرالدین خواست بچهاش را ساکت کند؛ او را بغل کرد و برایش لالایی خواند و ادا و شکلک درآورد که ناگهان بچه روی او ادرار کرد! ملّا که ناراحت شده بود فوراً بچه را خیس کرد.
☘️ زنش گفت: ملّا این چهکاری بود که کردی؟ ملا جواب داد: باید خدا را شکر کند؛ اگر بچه من نبود، حتماً داخل حوض میانداختمش!
☘️ گاهی ما در مجادله با کودکمان، بهاندازه او، بچه میشویم و البته ما بیشتر از او بچه میشویم؛ چون کودک بهاندازه سنش رفتار میکند ولی ما بهقدر عقلمان نه که به اندازه سنمان هم برخورد نمیکنیم... .
☘️ در مواقع جدل با بچهها، برخلاف مواقع بازی، نباید بچه شویم.
#تربیت_کودک
#یادداشت_تحلیلی
https://eitaa.com/joinchat/1765408858C7a31089d11
🐱 غروب یکی از روزهای نوجوانی، از کوچه، صدای زوزه گربهای میآمد. از روی کنجکاوی در خانه را باز کردم. بهمحض آنکه سر را بیرون کردم ناگهان گربه سیاهی از کنار پاهایم وارد سالن خانه شد. یکلحظه تمام بدنم داغ و مو به تنم سیخ شد.
🐱برگشتم نگاهش کردم دیدم با سرعت و بدون هیچ درنگی، به سمت حیاط خانه رفت. خدا رو شکر مادرم در آشپزخانه بود و گربه را ندید. فوراً دویدم سمت حیاط و در حیاط را بستم و خداخدا کردم تا از داخل حیاط فرار کند و برود که همین هم شد.
🤔 برایم سؤال شد چطور این گربه، مسیر به سمت حیاط را تشخیص داد؟!
🍁 انسان اگر در گرفتاریها مضطر شود، بالاخره راه خروج را پیدا خواهد کرد، مشکل آنجاست که گاهی ما خودمان را در گرفتاری میبینیم ولی مضطر به رهایی از آن گرفتاری نمیشویم... .
#یادداشت_تدبری
#اضطرار_راهی_برای_رهایی
https://eitaa.com/joinchat/1765408858C7a31089d11
🌵 شاید کمتر کسی باشد که به اعجاز قصه در تربیت کودکان، باور نداشته باشد. گاه سالها از دوران کودکیمان میگذرد اما هنوز قصهها و خاطرههای جذاب بزرگترهایمان را در خاطر داریم.
🌵 برای من، نهفقط قصه که حال و هوای آن لحظه که مرحوم پدربزرگم با آبوتاب قصه را میگفت، در ذهن دارم. آن هنگام که برق خانه رفته بود و سوسوی چراغ گازسوز، نیمرخ او را تیره و روشن میکرد.
🌵 قصهها شخصیت کودکان یعنی عقل و احساس آنها را نشانه میگیرد. به آنها قانون چگونه زیستن، عبرت گرفتن و فایدۀ پیروی از دستورات اخلاقی را میآموزد.
🌵 اگر قصه برخاسته از اندیشه دینی باشد، روح کودک، به سمت تعالی حرکت میکند و اگر برخاسته از دنیاطلبی و مادیگرایی و ... باشد، روح لطیف او نیز همان سمت میرود.
🌵 پدر و مادر باید از این ابزار قدرتمند، بهره ببرند و تا آنجا که ممکن است، خودشان برای دلبندانشان، قصه را تعریف کنند؛ چراکه بچهها قصه را به همراه صحنه ها و احساسات موجود در لحظه شنیدن، در ذهن میسپارند؛ پس چه نیکوست که شگفتانگیزترین قصهها را از دهان پدر یا مادر و درحال نگاه به صورت آنها، بشنوند.
✨✨✨✨✨✨✨✨
#یادداشت_تحلیلی
#اهمیت_قصه
https://eitaa.com/joinchat/1765408858C7a31089d11
صریر
🌵 شاید کمتر کسی باشد که به اعجاز قصه در تربیت کودکان، باور نداشته باشد. گاه سالها از دوران کودکیما
با افتخار امشب قصهای تنظیم کردهام تا هر بزرگواری که علاقهمند بود، از آن استفاده کند.
تا آنجا که ممکن است، قصه را ابتدا خودتان بخوانید و سپس برای کودک دلبندتان تعریف کنید و اگر ممکن نبود، صوت را برای عزیزتان، پخش کنید.😊
قصه زیر، دارای یک شخصیت محوری است و به هدف تقویت حرّیت و کرامت نفس از سوی دانای کل روایت شده است.
در صورت امکان درباره قصه، با کودک خود گفتوگو کنید.🌹
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1765408858C7a31089d11
#قصه_شب
#سنجاب_کوچولو
🐿 توی جنگل، سنجاب کوچولویی بود که خیلی دوست داشت جلوی دوستاش، خودش رو زیبا و خاص نشون بده؛ یعنی هر روز صبح، جلوی آینه میایستاد و موهای دمش رو شونه میکرد و به چند تا تار موی سرش، فر میداد. یک گردنبندی از فندقهای کوچک و زیبا هم درست کرده بود که هر وقت میدوید، از برخورد صدای فندقها، همه حیوون ها متوجهاش میشدند.
🐿 یک روز صبح با همون سر و وضع همیشگی، از لونهاش بیرون اومد. درحالیکه به ظاهرش مینازید، یکدفعه در مقابل مسیرش، یکچیز عجیبی دید. اون چیز که بادام بود، به نظرش، جالب اومد. اون رو برداشت و کنار گوشش گرفت و مثل یک فندق، تکانتکان داد. احساس کرد خیلی شبیه فندقه. به همین خاطر از بادام، خیلی خوشش اومد. از فردای آن روز اون بادام رو در کنار گردنبند فندقیاش، به گردن انداخت.
🐿 چند روز گذشت. یکی از روزها در جنگل به گردویی برخورد کرد؛ ولی نمیدونست چیه. گردو رو برداشت و کنار گوشش، مثل فندق، تکانتکان داد. سنجاب احساس کرد اون چیز، خیلی شبیه فندقه. به همین خاطر اون رو به خونه آورد و به گردنبند فندقی بادامیاش، چسبوند.
🐿 هرچند خیلی گردنبندش سنگین شده بود ولی همچنان دوست داشت خودش رو با اون گردنبند، به همه نشون بده.
🐿 روز دیگر با گردن کج و سرعت کمی که پیدا کرده بود، در مسیر، به یک پسته برخورد کرد. پسته رو مثل فندق تکانتکان داد و چون احساس کرد خیلی شبیه فندقه؛ پسته رو برداشت و به گردنبند فندقی بادامی گردوییاش، چسپوند.
🐿 سنجاب از طرفی خیلی خوشحال بود که گردنبندی درست کرده که هیچ سنجابی تااون وقت، نداشته و از طرفی خیلی رنجور شده بود؛ چون سرعتش خیلی کم شده بود و گردنش هم زود خسته میشد.
🐿 یک روز که گردنبند سنگینش را روی زمین میکشوند، ناگهان از لابهلای بوته صدایی مرموزی آمد. سنجاب همانجا ایستاد و گردنش رو صاف کرد و سرش رو چند باری برای دقیق شنیدن صدا، چرخوند.
بوتهها تکان بیشتری خوردند و یکدفعه، روباهی بزرگ، بیرون پرید و به سمت سنجاب دوید.
🐿 سنجاب با سرعت زیاد شروع کرد به فرار؛ اما گردنبند سنگینش سرعت او را کم کرده بود.
🐿 روباه کمکم به او نزدیکتر شد و سنجاب هم برای فرار از دست روباه، مجبور شد گردنبند قشنگش رو پاره و از گردنش جدا کند.
🐿 تا گردنبند را از گردنش خارج کرد، سرعتش چندین برابر شد و در یک چشم به همزدن، آنچنان فرار کرد که روباه درجا، جا موند و نتونست به سنجاب برسه.
🐿 سنجاب بالای درخت رفت و از دور به گردنبند پارهاش نگاه کرد. او دیگه از اون گردنبند بدش اومده بود؛ چون نزدیک بود به خاطرش، جونش رو که براش خیلی مهم بود، از دست بده.
#قصه_تربیتی
#سنجاب_کوچولو
فانوس
https://eitaa.com/joinchat/1765408858C7a31089d11
🔸 بیشتر بچهها، دورانی را با ترس😱 از تاریکی مواجهاند. اینکه ما به آنها کمک کنیم تا مسئله ترس حادشان را از تاریکی پشت سر بگذارند، امر مهمی است؛ بنابراین:
🔸 با آنها بهاندازه فهمشان، درباره تاریکی، گفتوگو کنیم.
🔸تاریکی را به همراه روشنایی، مقایسه عملی کنیم و کمک دهیم تا خود او تاریکی را توصیف کند.
🔸 ترس آنها جدی است؛ پس بههیچوجه، ترس آنها را وسیله شوخی با آنها قرار ندهیم؛ چون آنها شوخی ما را جدی میپندارند.
🔸 از ترسشان برای تنبیه آنها، استفاده نکنیم.
🔸به آنها قوت قلب دهیم و با بهره گرفتن از اسماء و اذکار مقدس، شجاعت را در آنها تقویت کنیم.
#ترس_در_کودکان
https://eitaa.com/joinchat/1765408858C7a31089d11
ترس از زيرزمين.mp3
4.15M
#قصه_شب
🔹 اهداف قصه:
-تلنگری برای تقویت #شهامت_اقدام، #حلّ_مسئله، #تفکر، انس با #ائمه_اطهار علیهم السلام
#ترس_از_تاریکی
فانوس
https://eitaa.com/joinchat/1765408858C7a31089d11