ایتا - زُحل -

—

655 مشاهده18:44

- قهوه می‌نوشم که با تلخی فراموشم شوی ؛
لعنتی! فنجان چقدر همرنگ ِچشمانت شده!

691 مشاهده18:44

- قهوه‌ای در چشم ِخود دم کرده‌ای من هم تو را
هر زمان میبینمت هی خستگی در میکنم ..

698 مشاهده18:45

- پیچش ِزلفت مرا در بند کرد و بعد از آن 
قهوه‌هایم را ب یاد ِرنگ ِچشمت میخورم .

703 مشاهده18:54

درسته [حیف موهات] اما با کوتاه کردن نه تنها احساس کردم گذشته رو تا حدودی پشت سر گذاشتم بلکه الان عمیقا خوشحال تر هستم.

728 مشاهده15:06

- بوسه‌هایت مثل ِآتش ، گونه‌ام انبار ِنفت
تا حسودان را بسوزانیم محکم‌تر ببوس !

722 مشاهده14:52

—

703 مشاهده15:02

- در تمام ِشعرها میبوسمت اما نترس
بوسه را ارشاد قبل از چاپ سانسور میکند .

711 مشاهده15:09

- با بوسه‌هایت کار ِدلم را تمام کن
 در کار ِخیر حاجت ِهیچ استخاره‌ نیست .

759 مشاهده15:10

- من از تاثیر ِیک بوسه ، چنان لرزیده ایمانم
که [ بم ] با آن خرابی ها ، نلرزیده‌ست بنیادش!

729 مشاهده15:12

- روزی اگر سهمش شدی ، با عشق در قلبش بشین
معشوقهٔ‌معشوقه‌ام ، معشوقه‌ام را حفظ کن!

1 مشاهده08:47

—

1 مشاهده18:34

مطالب بعدی