رفته ای در سفر و آمدنت دیر شده!
مشکلی هست مگر باعث تأخیر شده؟
سالها می گذرد غایبی از دیده ی ما
نکند چشم تو از دیدن ما سیر شده؟!
حالمان حال خوشی نیست بیا ای جانا
زندگی بی تو دگر سخت و نفس گیر شده
💔 #غروب_جمعه
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@antii_shayeat
♦️ #مسابقه ♦️
♦️ #مسابقه_مباهله ♦️
♦️ #مباهله ♦️
✅ ۱_مباهله به چه معناست؟
✅ ۲_مباهله بین چه کسانی بود؟
✅ ۳_ بزرگترین فضیلت امیر المومنین کدام است؟
✅ ۴_ ابن کثیر چگونه به برتری امیرالمومنین و شرکت ایشان در مباهله اعتراف کرده است؟
✅ ۵_ همراهان پیامبر در مباهله چه کسانی بودند
❤️مهلت ارسال پاسخ تا ساعت 24 امشب❤️
به ای دی :
@shahadat_313
💐🎉۲۰جایزه ناقابل ده هزار تومانی منتظر شماست🎉💐
https://eitaa.com/joinchat/154927142C0314aaa68c
#مباهله 💚
#مسابقه ❤️❤️
#مسابقه_مباهله 💜💚❤️
✳️۲۰ جایزه ده هزار تومانی 🤩
تو دو تا مسابقه ی قبل به عزیزانی هدیه🎁 تعلق می گرفت که سین بیشتری به بنرهاشون می خورد👁
🔻و تعداد جوایزمون کمتر بود 🔺
اما اینبار🔹 به عشق ❤️جان پیامبر، آقا امیرالمومنین امام علی علیه السلام💖 💕بیست جایزه داریم 💕
♦️۲۰ جایزه ی ده هزار تومانی♦️
اینطوری شانس برنده شدن شما هم بالاتر میره
حتما شما هم یکی از برنده های مسابقه مباهله هستید❤️❤️❤️
کافیه تو فرصت باقی مونده مطالب منتشر شده در کانال با هشتک #مباهله را مطالعه کنید💐 منابع جزو سوالات نیست🍀
@antii_shayeat
سلام علیکم 💐
✅شب شما امام زمانی💚
♦️تمام پاسخها تا الان تصحیح شده اگر پاسخ اشتباهی بوده را تذکر دادم که اصلاح بفرمایید
♦️تا ساعت ۰۰:۰۰ مهلت ارسال پاسخ یا تصحیح پاسخهای نادرست را دارید
جوابهایی که قبلش تاریخ جدید ۵/۲۵ میاد وارد قرعه کشی نمیشه
پایان #مسابقه #مباهله
🔻سی نفر این پیام را دریافت کردند 👇
✅ احسنت لطفا برای جا نمودن از قرعه کشی بعد از این پیام ، پیامی نفرستین
هر سی نفر شماره حساب برای هدیه ده هزار تومانی
🔹یا شماره تماس برای شارژ ده تومانی بفرستند
🔸می خواستیم به بیست نفر هدیه تقدیم کنیم
💎اگر بانی به نیت امیرالمومنین برام پول بریزه به هر سی نفر هدیه میدیم
عیدتون مبارک💐💐💐
@antii_shayeat
✅✅✅عزیزانی که نوشتم با اغماز هم شماره حساب بفرستند اگه خدا بخواد بانی جور بشه هدیه دریافت میکنند💐
🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇
(حبه انگور)
داستان قشنگی است:
روزی همراه پدرم به مسجدی رفتم، که امام جماعت آن مسجد دوست پدرم بود.
میگفت: داستان بنا شدن این مسجد در این شهر قصه عجیبی دارد، برایتان تعریف میکنم...
روزی شخص ثروتمندی یک من (یعنی سه کیلو) انگور میخرد و به خدمتکار خود میدهد و میگوید انگور را به خانه ببر و به همسرم بده...
و سپس خودش به سراغ کسب و کارش میرود ،
بعد از ظهر که از محل کارش به خانه برمیگردد، به اهل و عیالش میگوید: لطفا آن انگور را بیاورید تا با بچه ها دور هم آن انگور را بخوریم،
همسرش با خنده میگوید:
من و فرزندانت همه انگورها را خوردیم... خیلی هم خوش مزه و شیرین بود...
مرد با تعجب میگوید: تمامش را خوردید... زن لبخند دیگری میزند و میگوید: بله تمامش را... مرد ناراحت شده میگوید: یک من (سه کیلو) انگور خریدم یک حبه از اون رو هم برای من نگذاشته اید!!! الان هم داری میخندی؟!!! جالب است!!!
مرد ناراحت میشود و بعد از اندکی به فکر فرو میرود، ناگهان از جا برخواسته و از خانه خارج میشود...
همسرش که از رفتار خودش شرمنده شده بود او را صدا میزند... ولی هیچ جوابی نمی شنود، مرد ناراحت ولی متفکر میرود سراغ کسیکه املاک خوبی در آن شهر داشته... به او میگوید... یک قطعه زمین میخواهم در یک جای این شهر که مردمش به مسجد نیاز داشته باشند و
آن را نقداً خریداری میکند سپس نزد معمار ساختمانی شهر رفته، و از او جهت ساخت و ساز دعوت بکار میکند... و میگوید: بی زحمت همراه من بیایید... او را با خود بر سرِ زمینی که خریده بود برده و به معمار میگوید میخواهم مسجدی برای اهل این محل بنا کنید و همین الان هم جلو چشمانم ساخت و ساز را شروع کن....
معمار هم وقتی عجله مرد را می بیند... تمام وسایل و کارگران را آورده و شروع به کار کردن و ساخت و ساز مسجد میکند...
مرد ثروتمند وقتی از شروع کار مطمئن میشود به خانه اش برمیگردد... همسرش به او میگوید: کجا رفتی مرد... چرا بی جواب چرا بی خبر؟؟؟؟
مرد در جواب همسرش میگوید... هیچ رفته بودم یک حبه انگور از یک من مالی که در این دنیا دارم برای آخرتم کنار بگذارم... و اگر همین الان هم بمیرم دیگر خیالم راحت است، که حداقل یک حبه انگور ذخیره دارم....
همسرش میگوید چطور... مگه چه شده... اگر بابت انگورها ناراحت شدید حق با شما بوده ما کم لطفی کردیم معذرت میخواهم... مرد در جواب زن با ناراحتی میگوید:
شما حتی با یک دانه از یک من انگور هم بیاد من نبودید و فراموشم کردید البته این خاصیت این دنیاست و تقصیر شما نیست...جالب اینست که این اتفاق در صورتی افتاده که من هنوز بین شما زنده هستم...
چگونه انتظار داشته باشم بعد از مرگم مرا بیاد بیاورید و برایم صدقه دهید؟؟؟ وبعد قصه خرید زمین و ساخت مسجد را برای همسرش تعریف میکند...
امام جماعت تعریف میکرد که طبق این نقل مشهور بین مردم شهر الان چهارصد سال است که این مسجد بنا شده و ۴۰۰ سال است این مسجد صدقه جاریه برای آن مرد میباشد.
چون از یک دانه انگور درس و عبرت گرفت...
ای انسان قبل از مرگ برای خود عمل خیر انجام بده و به انتظار کسی منشین که بعد از مرگت کار خیری برایت انجام دهد، محبوب ترین مردم تو را فراموش می کنند حتی اگر فرزندانت باشند...
@antii_shayeat