#داستان_شهدا
#شهیده_زینب_کمایی
زینب دو تا وصیتنامه داشت. من سواد کمی داشتم و آرزو داشتم که به راحتی و روانی، آنها را بخوانم. یک شب زینب به خوابم آمد و گفت: «مامان، ناراحت نباش.» یک روز وصیتنامه مرا از اول تا آخر بدون غلط میخوانی؛ آن روز نزدیک است.» صبح که از خواب بیدار شدم. سریع به نهضت سوادآموزی رفتم و ثبتنام کردم و خوب درس خواندم تا بالاخره به راحتی وصیتنامه زینب را میخوانم و حتی بعضی جملاتش را حفظ نمودم. وصیتنامه دومش را در13/12/1360 یعنی هجده روز قبل از شهادتش نوشته بود.
نامهها و دستنوشتههای زینب شبیه به نامههای یک رزمنده در جبهه بود.
امروز داغ زینب مثل روز اول رفتنش هنوز داغ داغ است؛ داغی که هیچ وقت سرد نمیشوند. هیچ وقت کهنه نمیشود. باید دنیا بداند که منافقین چه کسانی را و به چه جرمی به شهادت رساندند.
بعضی شبها خواب گلزار شهدای اصفهان را میبینیم. خواب درختهای کاج، درختهایی که سایبان قبرهای شهدا، قبر زینب هستند.صدای نسیمی را که میان برگهای آنان میپیچد، میشنوم. یک تکه از جگر من، از قلب من، زیر آن درختهاست. گمشده من آنجا خوابیده است. خوشا به حال درختهای کاج.
پایان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام زمان (عج)و امام حسین(ع) رو به دنیا معرفی کنید...
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
📣📣📣📣📣
👇👇👇👇👇
جهت یادآوری
دوشنبه :
راس ساعت ۳
مهارتهای کسب آرامش، غلبه بر اضطراب، همراه با آموزش تمرینات ریلکسیشن، با بهره از سبک زندگی اسلامی،
هزینه معنوی ۱۰۰تا صلوات جهت سلامتی وفرج آقا امام زمان عج الله
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
آدرس کارگاه:
https://online.lmskaran.com/ch/tadabborclasses
تو گروه هایی که هستید اطلاع رسانی کنید تا خیر کثیر نصیب تون بشه