سِلــSeLvaــوا
لحظه به لحظه سینه زنی و گریه هات حسین علیه السلام کنارته
با این اعتقاد برو هیئت...مراسم..
گفت تو این راه یه خانمی اومد در راهنمای زائر
گفت که بچه دوماهه شیرخوارمو گُم کردم
تو بغل مادر بزرگش بوده
رو ویلچر بود داشتیم میومدیم پیاده به سمت کربلا تو ازدحام جمعیت یهو مادر رو گم کردم
گفتیم؛ تلفن مادرت رو بده..
گفت؛ تلفن نداره..
گفتیم؛ اسم مادرت رو بده صدا بزنیم..
گفت؛ مادرم کرُ لالِ...