eitaa logo
با شهدا گم نمی شویم
3هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
37 فایل
#شهدا امامزادگان عشقند كه مزارشان زيارتگاه اهل يقين است. آنها همچون ستارگانی هستند که می توان با آنها راه را پیدا کرد. ارتباط با مدیر کانال: @bonyan_marsoos ادمین تبادل: @basir114 ادمین تبلیغات: @K48MM80O59
مشاهده در ایتا
دانلود
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم پیامبر اکرم صلى الله عليه و اله و سلم : 🌹أي شخص يقطع أظافره يوم الجمعة سيزيد الحياة ويفرك 🌸 هر کس در روز جمعه ناخن هایش را کوتاه کند، عمر و مالش زیاد می شود. 📚جامع الأخبار(شعیری) ص ۱۲۱ @Sedaye_Enghelab
🌹صدای اذان که از مأذنه بلند شد، یوسف به دنیا آمد. همرزمانش گفتند: «صدای الله اکبر اذان ظهر که از بلندگوهای واحد تبلیغات گوش رسید، ترکش خمپاره قلب او را از هم درید». و سومین اذان روز دفنش بود. 🌹آنهایی که تابوتش را روی شانه حمل می کردند، عجله داشتند که قبل از شروع نماز جمعه بتوانند وارد صحن آزادی حرم امام رضا (ع) شده و شهید را ثامن الائمه برسانند. ولی آنجا که رسیدند، هر چه تلاش کردند، نتوانستند تابوت را از در بهشت ثامن الائمه عبور دهند. انگار یوسف کاری باقی مانده داشت. 🌹ناگهان یکی از همراهان شیون برآورد. - ای‌وای! بر او نماز نخواندیم. تابوت به طرف صحن برگردانده شد و پیش روی نمازگزاران قراری گرفت در همین هنگام صدای اذان از گلدسته های حرم به گوش رسید. خيل نمازگزاران قبل از آنکه نماز جمعه بخوانند، بر پیکر یوسف نماز خواندند. "شهید یوسف نصوحی پور" ✍راوی: خواهر شهید @Sedaye_Enghelab
🌹از مسجد که برگشت، دلخور به نظر می‌رسید پرسیدم "چیه؟" گفت: "امشب از پایگاه می‌یان ازتون بپرسن رضایت‌نامه رو خودتون امضا کردن یا نه؟" و بعد از مکثی کوتاه ادامه داد "خیال می کنن من امضا تونو پای رضایتنامه جعل کردم." شب فرمانده پایگاه آمد پوشه‌ای زیر بغلش بود تا چشمم بهش افتاده خنديدم و گفتم "نه بابا! خیالتون راحت باشه خودم امضا کردم. دوست داره بره من مانعش نمی‌شم». 🌹محمدرضا آن قدر ذوق زده شد که بله ها را چند تا یکی کرد و خانه زد بیرون. میخواست به دوستانش بگوید که فردا همسفر آنهاست. وقت رفتن به منطقه می خواست خیالم را راحت کند - اونجا کارم تعویض روغنه، قراره جای کسی رو بگیرم که میخواد بره خط مقدم. بعد از شهادتش همرزمش آمد به دیدنم - وقتی رسیدیم اونجا، گفتند برای گروه تخریب صد تا نیروی داوطلب شستن خوان. پانصد نفر از جا برخاستند محمدرضا هم توی ایستاده‌ها بود 🌹صبح که می خواستند بیرندشون برای آموزش، او زودتر از همه بیدار شد چایی رو آماده کرد و داد زد: «بلند نشین دیگه. چقدر میخوایین؟» مرا که بدارد آهسته گفت: «دیشب خواب عجیبی دیدم». پرسیدم: 'چه خوایی؟" خنديد و گفت: "خواب که تعریف کردن نداره." روحانی گروه از کنارمان می گذشت. شنید وگفت: "رزمنده‌ی کوچولو! چه خوابی دیدی؟" محمدرضا فکری شد و گفت: «شرط داره. اول یه عکس دسته جمعی کنار سیم خاردارا بگیریم. بعدش میگم». 🌹گوشامونو تیز کردیم. پس از کمی درنگ گفت: «خواب دیدم روی سیمای خاردار دراز کشیدم و بچه ها دارن از روی بدنم رد میشن. من هیچ دردی احساس نمی کردم! هیچ دردی! میدونین چرا؟» آن وقت رو کرد به روحانی گروه و گفت: «آخه شما بهم میگفتین آیه‌ی حسبنا الله و نعم الوكيل رو بخون. منم می‌خوندم و می خوندم... ». محمدرضا در عملیات پلی شد برای عبور رزمندگان. "شهید محمدرضا دوست حصاری" ✍روای :پدر شهید @Sedaye_Enghelab
🌹به خواهران عزیزم توصیه می کنم حجاب خود را رعایت کنند تا خون شهدا پایمال نشود.پیرو و دوست دار ولایت فقیه باشید تا راه شهدا تداوم یابد.کسی را اذیت و آزار ندهید و با یکدیگر همدل و مهربان باشید.به دیدار خانواده شهدا بروید آن ها را تنها نگذارید.در انتخاب دوست دقت کنید و سعی کنید فردی را که برای دوستی انتخاب می کنیدعاقل باشد تا به علم تان بیفزاید.      "شهید محمد تقی یعقوبی" @Sedaye_Enghelab
🌹🕊🌹🕊🌹 🌹پس چه بهتر آنکه براى هر چه زودتر شدن فرج آقا امام زمان بکوشیم تا انقلابمان را حفظ کنیم زیرا که این انقلاب متصل است به انقلاب حضرت مهدى. آمریکا و ایادى خائنش همچنان مى کوشند تا این انقلاب را از راه اصلى خود باز دارند وا ین وظیفه بر ماست تا با این دشمنان اصلى اسلام به مقابله برخیزیم و آنان را سر کوب کنیم. "شهید محمد پاک سرشت " @Sedaye_Enghelab
🌹مادر بزرگوار شهید نقل می‌کند: روزی برای تمیز کردن اتاق محمدابراهیم به داخل اتاقش رفتم. عطر بسیار خوشی به مشامم رسید احساس کردم نور خاصی در اتاق هست؛ محمد بسیار خوشحال بود و حال خاصی داشت.. 🌹به او گفتم: مادر، چرا اتاق تو حال دیگری دارد؟ گفت: «چیزی نیست» خیلی اصرار کردم ولی چیزی نمی‌گفت، پس از کلی خواهش، گفت: به شرطی می‌گویم که تا زمانی که من زنده‌ام به کسی نگویید!!.. من قول دادم و محمدابراهیم گفت: «همین الان حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف علیه السلام) تشریف آورده بود در اتاق من و با هم صحبت کردیم. 🌹اول خوشحالم که سعادت دیدار مولایم نصیبم شد، دوم اینکه آقا مرا به عنوان سرباز اسلام بشارت دادند و سرانجام کارم را شهادت در راه خدا نوید دادند و من در جبهه و خط مقدم همچنین صحنه‌هایی را دیده‌ام. " شهید محمدابراهیم موسی پسندی" @Sedaye_Enghelab
🌹خوشا آنان که جانان می شناسند طریق عشق و ایمان می شناسند بسی گفتیم و گفتند از شهیدان شهیدان را شهیدان می شناسند ⭐️🌙 شادی روح شهید والا مقام "شهید جمال الدین حاجی میری " فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت همتون ختم بخیر وشهادت ان شاءالله. @Sedaye_Enghelab
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم امام سجّاد عليه السلام: 🌹رَأَيتُ الخَيرَ كُلَّهُ قَدِ اجتَمَعَ في قَطعِ الطَّمَعِ عَمّا في أيدِي النّاسِ 🌸همه خوبیها را در بریدن طمع از آنچه در دست مردم است دیدم 📚الكافی ج۲/ ص۱۴۸ @Sedaye_Enghelab
🌹شب از نیمه گذشته بود، در انتظار بودم خواب چشم هایم را در یابد که صدای کوبش در، من و مادرم را از جا پراند. زن همسایه بود. _آقا بهمن پشت خطه. می خواد باهاتون حرف بزنه. تعجب کردیم. آخر ما منتظر آمدنش بودیم. خودش چند روز قبل تلفنی قول داده بود. 🌹 دوان دوان خودمان را به خانه ی همسایه رساندیم. صدای مهربانش جانم را نواخت. - ببخش دخترم این وقت شب از خواب بیدارت کردم! از ساعت ۹ تو صف تلفنم. حالا نوبتم شد. بغض آلود گفتم: «ولی بابا! شما که گفتین دارین می باین. پس چرا هنوز اون جایین؟!» صدای پدر باز هم نرم و مهربان در گوشم نشست. - می خواستم بیام بابا! ولی کارایی هس که باید انجام بدم. نمی تونم بیام. گریه کنان گوشی را دادم به مادرم. بعد از آن شب دیگر نه صدایش را شنیدیم و نه نامه های سراسر مهرش به دست مان رسید. 🌹خبر رسید پدر ۲۲ اسفند ۶۳ به شهادت رسیده است. ۹سال بعد درست در همان تاریخ دخترم چشم به جهان گشود و خاطره ی آن روز برایم جاودانه شد. "شهید بهمن فرشی دیزچکان" ✍راوی فرزند شهید @Sedaye_Enghelab
🌹روزی که خبر شهادت فرزندم را شنیدم از صبح آیه شریف "ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا  بل احیا عند ربهم یرزقون" ورد زبانم بود و خاطرم هست روزه بودم. نزدیک ظهر بود که دیدم یکی از دخترانم به خانه آمد اما چهره اش آرام نبود. چندبار پرسیدم: «چیزی شده که آنقدر بهم ریخته ای؟» گفت: «نه؛  فقط آقا جواد مجروح  شده است.» 🌹 دیدم چشمان دخترم اشک داشت. گفتم: «مادر! می دانم آقاجواد شهید شده است. به من بگو چون از  صبح  انگار بمن تلقین شده است که امروز خبر شهادتش را می شنوم.» همین موقع بود که دیدم جمعی از فامیل و همسایه ها وارد منزل شدند برای تسلی دادن. 🌹خداوند در قران فرموده وعده من حق است و عملی می شود. اگر بپذیریم وعده مرگ و شهادت هر انسانی آنطور رقم می خورد که تقدیر خداوند است، دیگر دلیلی ندارد برای رفتن فرزندمان به جبهه دفاع از حرم اهل بیت(ع) ممانعت کنیم. "شهید جواد الله کرمی" راوی: مادر شهید @Sedaye_Enghelab
🌹عزيزان جهاد در راه خداوند را از اهم كارهايتان قرار دهيد. تمسك به ادعيه و حضور در مراسم دشمن شكن نظير نماز جمعه ،جماعت ،دعاي كميل و... را فراموش نكنيد داعيان خدمتگزاري را  يا هدايت نموده و برايشان جا باز نماييد و يا اگر قابل اصلاح نيستند نهايت ذكاوت در برخورد با آنان را داشته باشيد 🌹و از خودتان دورشان كنيد  تا خداوند سر ايشان را كف دستشان بگذارد. روحانيت اصيل و خادم و راهنما را بي جهت خدشه دار نكنيد و براي همه خصوصا اين قشر محترم زبان به ناراستي و نادرستي باز نكنيد. "شهیدامیر محبی" @Seday_Enghelab
🌹بعد از نماز، امام جماعت برای نمازگزاران مسئله‌ی شرعی میگفت. او مسئله‌ی طهارت را از حاضرین پرسید. هیچ کس جواب نداد. مهدی خردسال ترین مستمع حاضر، جواب مسئله را واضح و کامل داد. 🌹امام جماعت با احسنت غرایی تأییدش کرد. خیلی تعجب کردم. سر در گوشش بردم و آهسته پرسیدم: «اینا رو از کجا یاد گرفتی؟!» ساده و صادقانه گفت: «از معلمم پرسیدم». و بعد از لختی سکوت ادامه داد: «پرسیدن مسئلهی شرعی که خجالت نداره! داره بابا؟» "شهید مهدی پهلوان جا غرق" راوی :پدر شهید @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹احمد متوسلیان تو دوکوهه به بچه هاش گفت سینه خیز شن چون کاری انجام ندادن حتی خودشم رفت ما الان به احمد متوسلیان ها نیازمندیم ..... @Sedaye_Enghelab
🌹ما کشتگان راه خداییم ،غم مدار پاینده ایم و این بود آخر کلام ما: "هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق" "ثبت است بر جریده علم دوام ما" ⭐️🌙 شادی روح شهید والا مقام "شهید حاج علیرضا طالعی" فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت همتون ختم بخیر وشهادت ان شاءالله. @Sedaye_Enghelab
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم امام کاظم علیه السلام فرمودند : 🌹مَنْ أرادَ أن یكُنَ‌ أقوَی النّاسِ‌ فَلْیتَوكَّلْ عَلی اللهِ 🌸 هر که می‌ خواهد قوی ترین مردم باشد بر خدا توکل نماید. 📚بحار الانوار، ج ۷ ، ص ۱۴۳ @Sedaye_Enghelab
🌹همیشه می گفت مرگ سه رنگ دارد. مرگ سفید مرگی است که بر اثر پیری و بیماری عارض می شود و مرگ سرخ که شهادت در راه خداست. مرگ سیاه مرگی است که در انتظار منافقین و دشمنان دین خداست. "شهید على لعل شارک" راوی همسر شهید @Sedaye_Enghelab
🌹پیرمردی افغانی و اهل سنت مستأجرمان بود. او بعد از نماز صبح با صوتی دلنشین قرآن می خواند. رضا روی پله ها می نشست و به تلاوت زیبای او گوش می سپرد. می گفتم: «چرا نمیری تو اتاقش؟ اون که تنهاس!» ولی او خجالت می کشید برود. 🌹 رضا کم کم پایش به خانه ی پیرمرد باز شد و آنها شدند دو تا دوست صمیمی کار به جایی رسید که مستأجر هفتاد ساله ی ما با ارشادات رضای چهارده ساله ی ما شیعه شد. " شهید رضا جنگ آزما" راوی مادر شهید @Sedaye_Enghelab
🌹اصولا درزندگی دو راه برای افراد وجود دارد. راهی که انسان رابه تباهی وپوچی می کشاند وآن انتخاب زندگی دنیا ودنیادوستی است وباعث میشود هرفردی که دراین موردقدم بردارد فکروذکرش همیشه بدنبال پول ومقام وشهوت ودیگرمظاهرزندگی دنیوی شود 🌹و دوم راهی که انسان رابه کمال وسعادت ابدی میرساند و آن برگزیدن حیات اخروی و دوستی خدا واولیا خداست.وهرکس دراین راه قدم گذارد باید سختیها ومشکلاتی راکه دراین دنیای فانی برای اوپیش می آید تحمل کرده ودرهمه حال اطاعت خدا ودوری از هوای نفسانی راپیشه کند ومن راه دوم راانتخاب کردم. "شهید سید ابوالقاسم کاظمی" @Sedaye_Enghelab
🌹 مکانیک بود. همه ی درآمدش را غیرمستقیم صرف و خرج خانواده می کرد پدرش ورشکست شده بود و زندگی مان را به سختی اداره می کرد. جعفر بعضی روزها عمداً رختخوابش را جمع نمی کرد. وقتی بالش را برمیداشتم، مقداری پول زیر آن بود. 🌹شب که به خانه برمی گشت، می گفتم: «جعفر! پول های زیر بالش مال توست؟» می گفت: «مال کسی یه که پیدا کرده». شب شلوارش را بالای سر پدرش می گذاشت تا او بدون خجالت هرچه پول لازم دارد، بردارد. 🌹هر روز که از مکانیکی می آمد، خواهرش دم در حیاط منتظرش بود تا لباسهای چرب و روغنی او را بگیرد و بشوید. گاهی میگفتم: «من که دارم لباس میشورم، اونا رو هم بده تا بشورم». - نه! لباس کارم مال فاطمه س. 🌹بعد از شهادت او فاطمه سال ها در سوگش اشک می ریخت. می گفت: «لباساشو که میداد بشورم، میدیدم توی همه ی جیباش پول گذاشته». "شهید جعفر خیابانی" ✍راوی : مادر شهید @Sedaye_Enghelab
🌹خداوندا توفیقی عطا فرما که از جمله کسانی باشم که خود بشارت به آنها داده ای که در این معامله شرکت جویند و ای کسی که جز تو کس دیگری را ندارم «الهی و ربی من لی غیرک» 🌹از تو خواهانم که زندگی ام زندگی محمدی و مردنم را مردن محمدی قرار دهی. «الهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد». در زیارت عاشورا می خوانیم که «یا ابا عبدالله انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم الی یوم القیمه» (ای حسین من آشتیم با کسانی که با تو آشتیند و در جنگ و ستیزم با کسانی که با شما سر جنگ دارند.) چگونه میتوان در هر زمان کنار گود نشست و دست از یاری فرزندان حسین که بیش از هزار سال در شکنجه و تبعید به سر می برده اند، فرو بست. مگر می شود مسلمان بود، از رسول اکرم تبعیت نمود، دوستدار حسین بوده باشیم، 🌹 تشیع علوی را برگزیده باشیم و روحانیت را کنار گزارده باشیم و بگذاریم. ابداً. روحانیت با آن مشخصه های بارزی که هر زمان داشته از کلینی ها گرفته تا خمینی ها هر زمان حافظ اسلام بوده اند و إنشاءالله تا انقلاب مهدی (عج) خواهند بود. "شهیدمحمود شهبازی" @Sedaye_Enghelab
🌹كجایید ای سبك روحان عاشق پرنده‌تر ز مرغان هوایی كجایید ای شهان آسمانی بدانسته فلك را درگشایی ⭐️🌙 شادی روح شهید والا مقام "شهید علی صیدی" فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت همتون ختم بخیر وشهادت ان شاءالله. @Sedaye_Enghelab
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم امام على عليه السلام: حَسبُكَ مِن تَوكُّلِكَ أن لا تَرى لِرِزقِكَ مُجرِيا إلاّ اللّهَ سُبحانَهُ از توكّلت تو را همين بس كه براى خود روزى رسانى جز خداوند سبحان نبينى. غررالحكم حدیث ۴۸۹۵ @Sedaye_Enghelab
🌹دختر خردسالمان در رفتگی مفصل لگن داشت و باید جراحی می شد. شوهرم داشت میرفت منطقه. گفتم: «بمون تا بچه رو عمل کنیم» - باید برم. اگه برگشتم، وقت عمل دخترمون در کنارتم. اگه برنگشتی باش خدا کمکت می کنه. 🌹او رفت و دیگر برنگشت. باید خودم آستین بالا میزدم و مقدمات عمل دختر کوچولویم را فراهم می کردم. بالاخره عمل انجام شد و نتیجه‌ی آن نامشخص خیلی ناراحت بودم. رفتم حرم تا در کنار امام رئوف تسکین یابم. وقتی برگشتم بیمارستان دختر خردسالم هنوز در گیجی بعد از بی‌هوش به سر می برد. سرم را گذاشتم لبه ی تختش و از شدت خستگی خوابم برد. 🌹حسن آمد. دسته‌ای گل در بغل داشت. - اینارو واسه ی تو آوردم. گفتم که خدا کمکت میکنه. منتظر باش. دکترا بہت میگن که دخترمون خوب خوب شده. بیدار شدم در حالی که غرق در آرامش و نشاط بودم. "شهید حسن نیک روش" ✍راوی : همسر شهید @Sedaye_Enghelab
🌹کلاس دوم دبستان بودم پدر داشت آماده‌ی نماز مغرب میشد. گرمای روز به تدریج جای خود را با خنکای دلنشین شب عوض می کرد. - بابا! به منم نماز یاد میدین؟ دستی پر مهر به سرم کشید و با تبسمی شیرین نجوا کرد. ۔ کنار من باش! هر کار کردم و هر چه گفتم، تکرار کن. چشمی گفتم و با دقت زیاد حرکاتش را دنبال کردم. 🌹 تا اینکه بابا به سجده رفت. من هم زیر چشمی نگاهش کردم. چشمهایش را بسته بود. من هم بستم. نمی دانستم بعد از آن چه می شود و یا او چه می کند. او ذکر سجده را هم مثل بقیه ی نماز با طمأنینه قرائت کرد. سجده تمام شد. هنوز میپاییدمش... تا آخر نماز 🌹سؤالي همه ی ذهنم را مشغول کرده بود. - بابا! وقتی به سجده میریم، حتما باید چشمامون بسته باشه یا با چشم باز هم میشه این کارو انجام داد؟ از ته دل خندید. طولانی و بس شیرین. - بهتره با چشم باز این کارو بکنی بابا! .. یا نه! اگه دوست داشتی میتونی چشماتو ببندی...... فعلا هر جور راحتی این کارو بکن. "شهید محمدابراهیم شکاری بقمچ" راوی :دختر شهید @Sedaye_Enghelab
🌹درود بی‌پایان بر شهیدان به خون غلطان از صدر اسلام تا انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی. آنان که به عهد خویش وفا کردند و تا آخرین لحظه استوار ماندند و سرخی خونشان گواه صدق پیمانشان شد آنانکه دل خویش را به عشق زنده کردند و جان دادند و جاودانه شدند آنانکه برای همیشه زنده‌اند و نزد خدای خویش روزی می‌خورند 🌹 و آن پاکدلانی که به جستجوی پروردگار خویش برخاستند و او را یافتند و وقتی یافتنش به او محبت ورزیدند و، چون لبریز از محبت گشتند عاشق او شدند و هنگامی که عاشق شدند خدا هم عاشق‌شان شد که حجاب چهره جان بود. از میان برداشت و خود خون بهای خون مقدس‌شان گشت. "شهید سید یونس فاطمی" @Sedaye_Enghelab