بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
#حدیث_روز
امیرالمؤمنین عليه السلام:
🌹لا تَستَبطِئْ إجابَةَ دُعائكَ و قد سَدَدتَ طريقَهُ بِالذُّنوبِ
وقتى با گناهان خود راه را بر دعايت بسته اى، تأخير در اجابت آن را دير مشمار.
غررالحكم حدیث۱۰۳۲۹
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹اراده به بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهر (س) داشت هر شب در مسجد محله مان بعد از نماز مغرب و عشا، با آهنگی حزین مصیبت ایشان را میخواند و ذکر مناقبشان را میگفت.
وصیت کرد نام فرزندش را فاطمه بگذارند.
پیکرش را که از منطقه اوردند طبق وصیتش نیمه شب او را به خاک سپردند و در حین خاک سپاری روضه ی حضرت زهرا (س) برایش خواندند.
" شهید محمد حقیقی منش"
✍راوی :همسایهی شهید
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹در گرماگرم انقلاب شایع شده بود نیروهای حکومت شاه، خانه به خانه جستجوی عکس و اعلامیه و نوار سخنرانی امام خمینی (ره) هستند
🌹احمد دوان دوان خودش را به خانه رساند و گفت: «مبادا عکس و قایم کنین! باید شجاع باشین». و با عجله از خانه بیرون رفت. ساعتی نگذشته بود که در را به شدت کوبیدند. کوچه پر از هیاهو بود. چند تا از همسایه ها پشت در بودند. مرا که دیدند، اشاره کردند به در حیاط.
- ببین پسرت چه کار کرده!
🌹نگاه کردم. تصویر امام خمینی(ره) روی در بود. زیر آن هم نوشته شده بود «مرگ بر شاه - درود بر خمینی» نگاهی انداختم به احمد. منتظر بازخواست من نشد.
- کلیشه رو از مغازهی کانال سازی گرفتم. می خوام وقتی مأمورا رسیدن اینجا، بدونن توی این خونه طرفدارای خمینی زندگی می کنن.
"شهید احمد ضیایی رئوف"
✍راوی: پدر شهید
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹 من از امت اسلامی و فرزندان می خواهم که از اسلام ناب محمدی و ولایت فقیه دفاع کنند مبادا روزی بیاید که شما از اسلام دفاع نکنید امروز همان عاشورای حسینی(ع) تکرار می شود باید بگویم اگر در زمان حسین(ع) بودم می گفتم ای کاش آن روز یکی از یاران حسین(ع) باشم که از اسلام و مسلمین دفاع کنم. بهترین کاری که شما انجام می دهید با تقوا و صبور باشید
🌹برای من گریه نکنید فقط برای مظلومیت انسان های مسلمان جهان و خون های بی گناهی که روی زمین ریخته می شود و دفاع از آنها به عمل نمی آید گریه کنید و زمانی اندوهگین شوید که مسلمانی بانگ برآورد که ای مسلمانان به فریادم برسید و مردم بی توجهی باشند.
"شهیدمدافع حرم سعید شاملو"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹نوبت نگهبانی علی اصغر نبود، ولی او داوطلبانه به درونگر نگهبانی آمد و خواست به جای یکی از نیروهای خسته پاس بدهد گفتم: «کمی بخواب! برای جایگزینی بیدارت می کنم.
خوابید. ساعتی نگذشته بود که یکباره از جا پرید
-کو؟! آقا!
اینجا که کسی نبود. آقا کجاس؟
🌹يكباره در هم فرو ریخت و سرش روی شانه اش خمید.
بعد از لختی زمزمه کنان گفت: «چرا بود! آقای خوش سیمایی بود... بهم گفت بیابریم »
سکوت کرد و متفکرانه از سنگر بیرون رفت تا جای دیده بان خسته را بگیرد.
🌹شب از نیمه گذشته بود که فریاد کوتاه او از سنگر بیرونمان کشید. گلولهی دشمن از پیشانی اش عبور کرده و در پس سرش حفرهای بزرگ ایجاد کرده بود.
" شهید علی اصغر یوسفی پور"
✍راوی: همرزم شهید
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹🕊🌹🕊🌹
شهادت برایش تنها رسیدن به آرامش بود.
علیرضا بسیار به امام جواد(ع) متوسل می شد. یکی از دوستانش از مشهد یک انگشتری برایش به عنوان سوغات آورده بود که حرز امام جواد روی آن بود. نام خیابان محل زندگی مان هم جواد الائمه است و او در سالروز ولادت امام جواد(ع) به شهادت رسید و در سالروز تولد امام علی(ع) به آغوش خاک سپرده شد. قطعا در میان همه اینها رمز و رازی نهفته است که ما از درک آن عاجزیم.
"شهیدعلیرضا همایی فصیح"
✍ راوی همسر شهید
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹دید در معرض تهدید دل و دینش را
رفت با مرگ خود احیا کند آیینش را
رفت و حتی کسی از جبهه نیاورد به شهر
چفیه و قمقمه اش کوله و پوتینش را
⭐️🌙
شادی روح شهید والا مقام
"شهید علی اکبر معصومی نژاد"
فاتحه و صلواتی هدیه کنیم.
#شبتون_شهدایی
عاقبت همتون ختم بخیر وشهادت
ان شاءالله.
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
#حدیث_روز
اميرالمؤمنين عليه السلام:
طَعنُ اللِّسانِ أمَضٌ مِن طَعنِ السِّنانِ
زخمِ زبان، دردناك تر از زخمِ نيزه است
ميزان الحكمه ج۱۰/ ص۲۶۵
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹منزل مادربزرگم نزدیک خانه ی ما بود، بایا بیشتر شبها دست من و خواهرم را میگرفت و با هم می رفتیم دیدن مادر بزرگ. خواهرم گاهی همان جا میخوابید. پدر وقت رفتن، او را در آغوش می گرفت و به خانه می برد.
🌹من اصلا عادت به زود خوابیدن نداشتم، ولی آن شب خیلی زود خودم را به خواب زدم، وقت رفتن، بابا و مادر بزرگ چندبار صدایم زدند، ولی من وانمود کردم که به خواب عمیقی فرو رفته ام. صدای مادر بزرگ را شنیدم که آهسته میگفت: -خودشو به خواب زده!» باز هم عکس العملی نشان ندادم. بابا مرا بغل گرفت۔ عبایش جا داد و سرم را گذاشت روی شانه اش.
🌹بین راه زمزمه ی نرم و مهربانش در گوشم نشست: «خوب! حالا دیگه خودتو واسه من به خواب میزنی؟» سکوتم همچنان ادامه داشت.
نمی خواستم شیرینی آن لحظات را به هیچ قیمتی از دست بدهم.
شهید غلام حسن گذری خراستانه (ناصحی فرد)
✍راوی:دختر شهید
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹عملیات فتح المبین بودیم و منتظر اعلام رمز عملیات. صدای ضعیفی از دور به گوش میرسید. کنجکاوی باعث شد رد صدا را بگیرم و به صاحب صدا برسم. رمضانعلی بود. سلاح بر دوش زمزمه ای داشت و حال خوشی. دست بر شانهاش گذاشتم
-دلت برای زن و بچه ت تنگ شده؟ چرا گریه می کنی؟
🌹صورتش را بالا گرفت و در میان هق هق گریه گفت: «نه! این طور نیس. به ہر قسم گریه ی من از شوقه. شوق شهادت. زن و بچه های من واسه خودشون خدایی دارند ترس من از اینه که قبول درگاه احدیت نشم واز نعمت شهادت محروم بمونم»
"شهید رمضانعلی رحیمی"
✍راوی: همرزم شهید
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹خدایا تو خود می دانی که من با آگاهی خود
این راه را انتخاب کردم .خدایا تو شاهد باش که از تمام مظاهر دنیا بریدم تا به تو بپیوندم.
دوستان اسیر هوای نفس بشویدنابود خواهید شد
🌹من یک تقاضای دیگر از مردم دارم که نگویید انقلاب برای ما چه کرده بگوییم ما برای انقلاب چه کردیم بدانید این انقلاب به پیروزی خواهد رسید.
پرونده اعمال من گرچه سیاه است
یا رب می دانم آخر امضا می کنی مثل همیشه
"شهیدمدافع حرم حسینعلی پورابراهیمی"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹🕊🌹🕊🌹
🌹در یکی از شبهای نزدیک عملیات، کرم شب تابی پیدا کرد. آن را توی ظرفی گذاشت ونشانم داد. کرم مثل چراغ راهنما روشن و خاموش می شد. او مات و مبهوت زیبایی آن مخلوق خدا شده و دری از درهای معرفت الهی به رویش باز زنده بود.
"شهید محسن ثابت"
✍راوی: پسر دایی شهید
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab