eitaa logo
با شهدا گم نمی شویم
3.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
45 فایل
#شهدا امامزادگان عشقند كه مزارشان زيارتگاه اهل يقين است. آنها همچون ستارگانی هستند که می توان با آنها راه را پیدا کرد. ارتباط با مدیر کانال: @bonyan_marsoos ادمین تبادل: @basir114 ادمین تبلیغات: @K48MM80O59
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام علی علیه السلام : قِوامُ العَيشِ حُسنُ التَّقديرِ ، ومِلاكُهُ حُسنُ التَّدبيرِ . مايه پايدارى زندگى ، خوب سنجيدن است و پايه آن ، برنامه ريزى است. 📚غرر الحكم : ح ٦٨٠٧ @Sedaye_Enghelab
🌹🕊🌹🕊🌹 آنها که از پل‌ صراط‌ می گذرند ، قبلا از خیلی‌ چیز‌ها گذشته اند؛ باید بگذری‌ تا بگذری ... ! "شهید‌ حمید سیاهکالی‌ مرادی" @Sedaye_Enghelab
🕊🌹 کنار صیّاد نشسته و دستم را گذاشته بودم روی دستش. آقا که شروع به حرف زدن کردند، صیّاد آرام دستش را از زیر دست من بیرون کشید و دفترچه‌اش را برداشت و شروع کرد به نوشتن. وقتی مراسم تمام شد و داشتیم برمی‌گشتیم، از او پرسیدم: «حاج علی، برای چی موقع سخنرانی آقا یادداشت برمی‌داری؟ حرف‌های ایشان را از تلویزیون پخش می‌کنند.» گفت: «حاج ناصر، شما حقوق خوانده‌ای، نه؟» گفتم: «بله چه ربطی به سؤال من داره؟» گفت: «ببینم، اجرای امر فرمانده، برای من لازمه؟» گفتم: «بله، لازمه.» گفت: «تأخیر در اجرای امر فرمانده برای ما قبح داره و زشته، مگر نه؟» با بی‌صبری گفتم: «بله، زشته، ولی جواب من را ندادید؟» گفت: «خیلی خوب. من که باید از صحبت‌ها یادداشت بردارم، دیگر منتظر اخبار ساعت دو نمی‌شوم. همان جا یادداشت می‌کنم. بعد در فاصله‌ای که می‌نشینم توی ماشین، این صحبت‌ها را به دستورالعمل تبدیل می‌کنم. وقتی به ستاد کل رسیدم، می‌دهم برای تایپ و بعد هم اجرا. تو شاید حرف‌های آقا را سخنرانی تلقّی کنی. ولی برای من این حرف‌ها را که می‌شنوم، تکلیفه به گردنم می‌آید که امری را از فرمانده‌ام گرفتم، باید اجرایش کنم. تا ستاد کلّ برسم وقت را تلف نمی‌کنم.» "شهید علی صیاد شیرازی" @Sedaye_Enghelab
🌹🕊🌹🕊🌹 وقتی تو کار بهمون فشار می‌اومد یا خسته می‌شدیم ، بهمون می‌گفت: ثواب کار رو هدیه کنید به یکی از اهل بیت (ع) ، اونوقت خستگی بهتون غلبه نمیکنه و شما بهش غلبه می‌کنید. "شهید مهدی حسین پور" @Sedaye_Enghelab
نمـــازشـب شب عاشورا بود، از مراسم که برگشتیم به سید گفتم با رفقا امشب به منزل ما بیایند، آن شب کسی منزل ما نبود، خیلی خسته شده بودیم به محض آنکه وارد خانه شدیم، خیلی سریع خوابمان برد، ساعت سه یا چهار صبح احساس کردم صدایی از راهرو می آید، ترسیدم، آرام رفتم تا ببینم صدای چیست؟ با تعجب دیدم سید مشغول خواندن نماز شب است، به حال او خیلی غبطه خوردم او آن روز از همه ما خسته تر بود، کار و مداحی در چند هیئت و… رمق برایش باقی نگذاشته بود اما خلوت با خدا صفایی داشت که حاضر نبود به این راحتی ها آن را از دست دهد، آن هم در شب عاشورا… "شهید سیدمجتبی علمدار" @Sedaye_Enghelab
🕊🌹بچه های اطلاعات دور هم نشسته بودند و هدف از آمدن به جبهه را به بحث گذاشته بودند تا نوبت به داوود رسید و گفتند تو برای چه به جبهه آمدی؟ داوود مکثی کرد چشمانش را به گل پتوی وسط چادر انداخت و گفت: « اگر نمی آمدم باید به نمازهایی که خوانده بودم شک می کردم.» بچه هایی که تا لحظات پیش با الفاظ سنگین و پر معنا که فهم آن برای همه آسان نبود، سخن می گفتند در مقابل این حرف داوود سکوت کردند. نگاه با معنایی به همدیگر انداختند. کسی می خواست که آن جمله را تفسیر و معنا کند. ✍ کتاب راز گل داوودی "شهید داود گریوانی" @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام علی عليه ‏السلام : إلهي كَفى لي عِزّا أن أكونَ لَكَ عَبدا، وكَفى بي فَخرا أن تَكونَ لي رَبّا؛ الهى! همين عزّت مرا بس كه بنده تو هستم و همين افتخار مرا بس كه تو پروردگار من هستى. 📚خصال: ص۴۲۰، ح۱۴ @Sedaye_Enghelab
🌹🕊🌹🕊🌹 پرواز کردن سخت نیست... عاشق که باشی بالت می دهند؛ و یادت می دهند تا پرواز کنی، آن هم عاشقانه... وَ اَلحِقنا بهِم ... @Sedaye_Enghelab
آقا محمد بسیار قدرشناس و صادق بودند، به نحوی‌که طی 10 سال زندگی مشترک، هیچ‌گاه از همسرم دروغ نشنیدم. همچنین وی همواره به دنبال رفاه و آسایش خانواده بودند؛ حتی اگر خود در سختی قرار می‌گرفتند. همیشه می‌گفتند: از امام حسین (ع) شرم دارم که در کربلا به فکر آسایش همسر و خانواده‌ام باشم، به همین خاطر هیچ‌گاه با هم کربلا نرفتیم. شهید عبداللهی ارادت ویژه‌ای به حضرت زهرا (س) داشتند و می‌گفتند: چادر، حجاب حضرت زهرا (س) است. اگر مشاهده می‌کردند خانم چادری به زمین می‌خورد، همان‌جا ایستاده و گریه می‌کردند. آقا محمد علاقه بسیاری به امام رضا (ع) داشتند. مدتی بود که دایم می‌گفتند: دلتنگ زیارت امام رضا (ع) هستم، اما می‌ترسم اگر به مشهد بروم از اعزام جا بمانم. رفتند و پیکر مطهر شهید بازگشت. زمانی‌که داخل معراج شهدا بودیم، به یاد حسرت زیارتی که بر دل شهید مانده بود، افتادم. روز خاک‌سپاری که مصادف با شهادت امام رضا (ع) بود، پرچم حرم امام رضا (ع) را برای او آوردند. ✍ راوی همسرشهید "شهید مرتضی عبداللهی" @Sedaye_Enghelab