بسم الله الرحمن الرحیم
#حدیث_روز
امام صادق عليه السلام :
ثلاثةٌ يُستَدَلُّ بها على إصابَةِ الرأيِ : حُسنُ اللِّقاءِ ، و حُسنُ الاستِماعِ ، و حُسنُ الجوابِ .
سه چيز نشانگر رأى درست است :
🔻خوش برخوردى
🔻خوب گوش دادن به سخن
🔻و خوب پاسخ دادن
📚 تحف العقول، ص ۳۲۳
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹در عملیات والفجر دو در منطقه ای گیر افتاده بودیم که در تیر رس دشمن بودیم. جیره آب مان هم تمام شده بود. حاج آقا ترکان زخمی شده بود و آب می خواست. قطرات چند قمقمه خالی را با هم جمع کردم. ترکان خوشحال شد که آب آورده ام؛ اما جمعش به پنج قطره نرسید.
گفتم حاجی کربلا را که یادت نرفته، اینجا هم کربلاست. دیگر چیزی نگفت.
لحظاتی بعد ترکان سرش را بالا گرفت. دنبال کسی می گشت. می گفت: همین الان آقا اینجا بود.
🌹در همان حال گفت: می خواهم نماز بخوانم و شروع کرد به نماز خواندن. دو رکعت نماز خوابیده. بعد از گفتن شهادتین، از جام شهادت سیراب شد.
"شهید احمد ترکان"
✍کتاب یا زهرا سلام الله علیها
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹محسن به یکی از دوستانش گفته بود: دلم می خواهد طوری شهید شوم که نتوانند تکه های بدنم را جمع کنند.
به مراد دلش رسید. گلوله توپ به ماشینش خورده بود. همراه دو نفر دیگر سوخته بودند. باقی مانده پیکرش را در پلاستیکی جمع کرده و پشت آمبولانس آوردند.
🌹آخر هم نتوانستند همه بدنش را جمع کنند. یک تکه از بدنش در سر پل ذهاب ماند . الان هم دو مزار دارد یکی در تهران و یکی در محل شهادتش.
"شهید محسن حاجی بابا"
✍کتاب مربع های قرمز
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹گروه میرزا بیش تر جوان هایی بودند که تازه پشت لبشان سبز شده بود. میرزا گروه را در مرحله آمادگی بدنی نگه داشته بود. شنا کردن، ورزش های رزمی، کوه پیمایی هفتگی در مسیر امام زاده داود و دربند. بعضی وقت ها به اسم کشتی به جان هم افتادند و همدیگر را مشت و مال حسابی می دادند بدتر از دعوا. می خواستند برای شکنجه های ساواک بدنشان را آماده کنند.
خواندن کتاب های دکتر شریعتی و شهید مطهری هم توی برنامه شان بود.
🌹آن روزها از گوشه ای گروهی با تفکر خاصی مثل قارچ سر بر می آورد و همه مرام نامه خودشان را داشتند. میرزا به فکر اساس نامه گروه افتاد. نوشت: همه فعالیت ها و ارتباط ها باید هم راستا و هماهنگ با رهبر نهضت آقای خمینی باشد.
حرف شهید اندرز گو توی گوشش زنگ می زد که «مادام که در خط امام نباشید، کارتان فایده که ندارد، وزر و وبال هم دارد»
خودش را رسانده بود قم، دفتر امام خمینی. گفته بودند: ایجاد آمادگی برای مبارزه در مرحله اول است؛ ولی مبارزه مسلحانه باید با اجازه مجتهد جامع الشرایط باشد.
🌹خودش را به آب و آتش می زد که برود نجف و از امام اذن مبارزه مسلحانه بگیرد که نتیجه اش شد بازداشت در مرز هویزه و شکنجه شش ماهه در سوسنگرد.
"شهید محمد بروجردی"
✍کتاب غریب غرب
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹در عملیات والفجر هشت باحمیدرضا آشنا شدم. مردی جذاب، شوخ طبع و شجاع بود.
مدتی بود که حمید رضا دنبال ذره بین می گشت. در چند روز مرخصی هم نتوانسته بود پیدا کند. یک بار که چادرمان آتش گرفت، همه وسایل از جمله دوربین های مان سوخت. ذره بین دوربین های سوخته را با اجازه برداشت. متوجه شدم با ذره بین لانه مورچه ها را نگاه می کند و آیات سوره نمل را می خواند و گریه می کند.
🌹یک روز بغلش کردم و بوسیدم. گفتم: اگر شهید شدی شفاعتم می کنی؟ گفت: حتما. وقتی از هم جدا شدیم، خیلی از او دور نشده بودم که صدای گلوله ای آمد. برگشتم. حمید رضا پر کشیده بود.
"شهید حمیدرضا جعفر زاده"
✍کتاب رندان جرعه نوش
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹جواد عاشق گمنامی بود و همیشه می گفت: دوست ندارم جنازه ام روی این زمین جایی را بگیرد.
در تشییع شهدای یکی از عملیات ها، رضا اشعری به جواد گفت: جواد یک روز می بینمت روی دست مردم.
او هم محکم جواب می دهد: بچه هیچ وقت نمی خواهم جنازه ام روی دست مردم بیاید.
توی عملیات بدر خیلی حالش گرفته بود. وقتی حالش را پرسیدم، گفت: رضا یعنی قراره من یه بار دیگه بمونم.
توی همین عملیات کتفش تیر خورد. بچه ها خوشحال شدند که با مجروح شدنش بر می گردد عقب؛ اما برنگشت. کتفش را خودش پانسمان کرد و توی خط ماند. روز دوم پاتک وقتی که گلوله تانکی کنارش خورد، با سر و روی خونین روی زمین افتاد.
دو نفر امدادگر پیکر نیمه جان جواد را روی برانکارد گذاشتند که برش گردانند عقب، خمپاره ای روی پیکرش خود. همان شد که می خواست. پیکرش جایی از زمین را اشغال نکرد و روی دست مردم هم نیامد.
🌹سال ها بعد تنهاترین چیزی که ازش برگشت جامانده های لباسش بود.
"شهید محمدجواد فخاری"
✍کتاب مربع های قرمز
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹 بدا به حال من و خوش به حال آنکه شدهاست
شـهــیـد امـر بـه مـعـروف و نـهـی از مـنـکـر
خـوشـا به حال تو آری که لـحـظـهی تـصمیم
گــرفــتــهای مــدد از ذوالــفــقــار، از حــیـدر
⭐️🌙
شادی روح شهید والا مقام
" شهید امر به معروف و نهی از منکر
هادی محبی "
فاتحه و صلواتی هدیه کنیم.
#شبتون_شهدایی
عاقبت همتون ختم بخیر وشهادت
ان شاءالله.
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
بسم الله الرحمن الرحیم
#حدیث_روز
امام على علیه السلام :
لا تَتَکَلَّمَنَّ إذا لَم تَجِد لِلکَلامِ مَوقِعا .
وقتى براى گفتار، زمان مناسبى نمى بینى، سخن مگو .
📚میزان الحکمه، ج ۳، ص۳۵۸
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹سید حمید از بچگی این گونه بود که اگر چیزی را می خواست، آن قدر تلاش و پا فشاری می کرد که به خواسته اش برسد. اگر تصمیم می گرفت حتما عملی اش می کرد.
کنار یکی از میدان های شهر دیدمش. به او گفتم: تو نمی خواهی آدم شوی؟
گفت: چه طوری آدم بشوم؟
گفتم: فردا صبح قبل از هشت صبح بیا جلوی هلال احمر. می خواهیم برویم جبهه.
🌹ساعت حرکت هفت صبح بود. ساعت را کمی عقب تر گفتم که نرسد. ساعت چهار صبح بود که دیدمش. برای اینکه از سفر باز نماند، از سر شب جلوی هلال احمر، منتظر نشسته بود.
"شهید سیدحمید میرافضلی"
✍پا برهنه در وادی مقدس
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🕊🌹🕊🌹🕊
💢حاج قاسم دارد شما را از آن بالا تماشا میکند...
♦️مراقب باشید در این ثانیههای سرنوشت ساز شرمنده خون او نشوید!
✍️ میثم مطیعی
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab