eitaa logo
با شهدا گم نمی شویم
3.1هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
37 فایل
#شهدا امامزادگان عشقند كه مزارشان زيارتگاه اهل يقين است. آنها همچون ستارگانی هستند که می توان با آنها راه را پیدا کرد. ارتباط با مدیر کانال: @bonyan_marsoos ادمین تبادل: @basir114 ادمین تبلیغات: @K48MM80O59
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹خوش به حال شهدا نورِ صفا را دیدند در شبِ واقعه مصباح هدی را دیدند خوش به حال شهدا چشم ز دنیا بستند در عوض بارگه هفت سماء را دیدند ⭐️🌙 شادی روح شهید والا مقام "شهید علی اکبر صادقی" فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت همتون ختم بخیر وشهادت ان شاءالله. @Sedaye_Enghelab
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم امیرالمؤمنین عليه السلام: 🌹كُن بِالوَحدَةِ آنَسَ مِنكَ بِقُرَناءِ السَّوءِ 🌸با تنهايى دمخورتر باش تا با همنشينان بد 📚غررالحكم حدیث ۷۱۵۲ @Sedaye_Enghelab
🌹همکارم بود و نزدیک ترین دوستم. من جانباز بودم و او فرزند شهید در کودکی پدربزرگش را از دست داده بود و او بنا به وصیت خودش در روستای زادگاهش «حصار سرخ» به خاک سپرده شده بود. یکی از علایق مشترک ما علاقه به سادات بود و بزرگ ترین حسرت زندگی مان این بود که «کاش ما هم سید بودیم و ذریه ی پیامبر» ولی افسوس دوستم خیلی وقت بود 🌹هوای زیارت مزار پدر را در سر داشت. آخرین زیارتش مربوط به دوران کودکیش بود. بالاخره پا به راه گذاشت و عازم روستا شد. آنجا از پیرزنی گوژپشت آدرس قبرستان ده را گرفت و محل مزار پدربزرگش «عباس رحیمی حصار سرخ» را پرسید. پیرزن جواب داد: «من قبر سيدعباس رحیمی حصار سرخو میدونم کجاس». جوان اصرار کرد. 🌹- نه! عباس رحیمی حصار سرخ! | پیرزن جواب داد: «پسرم! اینجا به عباس رحیمی حصار سرخ دفنه اونم سیده!» زن کهنسال وقتی جوان را گیج و مات دید، با حوصله برایش تعریف کرد - من از پدر پدربزرگت یادمه که همیشه شال سبز به گردن داشت. بعد از مرگ او رسم شال انداختن ورافتاد و کم کم سیادت خاندان شما هم فراموش شده 🌹جوان منقلب شد. گویا یکی از بزرگترین آرزوهایش داشت محقق می شد. در برگشت به مشهد، رفت اداره ی ثبت احوال و بالاخره دوندگیهایش به ثمر رسید. مشخصات پدر پدرش در دفترهای کهنه و خاک گرفته ی ثبت احوال پیدا شد. 🌹 او سید رضوی بود و نسبش به حضرت علی بن موسی الرضا (ع) می رسید. با مراجعه به آستان قدس رضوی (ع) توانست شجره نامه ی اجدادش را پیدا کند و با پیگیری های فراوان بالاخره موفق شد کلمه ی سید را به شناسنامه اش اضافه کند. "شهید سیدحسین رحیمی حصار سرخ" ✍راوی: دوست فرزند شهید @Sedaye_Enghelab
🌹پدر میگفت از خانواده ی ما همیشه یک نفر در جبهه باشد. تازه داماد بودم. سخنرانی امام خمینی(ره) از تلویزیون پخش می شد. می گفتند جوانها جبهه ها را خالی نگذارند. نگاهی به همسرم انداختم. ۔ خدا کند با رفتنم مخالفت نکند. 🌹ولی او راضی بود. فرم اعزام را تکمیل کردم و روز موعود رفتم پادگان نخریسی برای اعزام. پدر هم آنجا بود. - سرباز خمینی! کجا؟ تو تازه دامادی! بهتر بود می ماندی. قاطع گفتم: «نه» اعلام کردند اعزام نیرو به تأخیر افتاده. لباس و تجهیزات گرفته بودیم. با همان حال راه افتادیم طرف خانه. 🌹آن شب پدر در نماز خیلی گریه کرد. نمیدانم چرا؟ صبح که بیدار شدم. همسرم گفت: «پدرت لباس و تجهیزات تو رو برگردوند پادگان و پیغام داد تو صبر کنی تا اون برگرده». به انتظار نشستم ولی بعد از مدتی خبرش را آوردند. "شهید ماشاء الله حسن زاده" ✍راوی: فرزند شهید @Sedaye_Enghelab
🌹سلام بر ارواح پاک شهدا و امام راحل، سلام بر رهبر عزیزم سید علی، جانم فدایش، زیاد اهل قلم نیستم؛ انشاءالله این جهاد فی‌سبیل‌الله مقبول حق تعالی و اهل‌بیت علیهم‌السلام قرار بگیرد. 🌹از ملت و امت حزب اللّهی و هموطنان عزیزم تنها خواهشی که دارم این است که پشتیبان رهبر و ولی‌فقیه خود باشید تا هیچ بیگانه‌ای به کشور شما آسیب نرساند. تمام دوستان و برادران دینی عزیزم که به گردن این جانب حقیر حقی دارند، انشاءالله که حلالم کنند. 🌹برای فرج و ظهور امام عصرمان، امام زمان(عج) دعا کنید! مراقب حیله و نیرنگ دشمن باشید! شهدای عزیزمان به راحتی خون ندادند! امر به معروف و نهی از منکر فراموش نشود. "شهیدسعید خواجه صالحانی" @Sedaye_Enghelab
🌹خدایا! مرا به وجود آوردی تا نام تو را زنده نگه دارم، مرا به وجود آوردی تا اسلام را سرافراز کنم، مرا به وجود آوردی تا ادامه دهنده راه حسین (ع) باشم، مرا به وجود آوردی تا در راه تو ستیز کنم، من هم تا آنجایی که توان دارم در راه تو می جنگم. 🌹خدایا! مرا آن طور قرار ده تا در آتش عشقت بسوزم و با خشوع و خضوع تو را سجده کنم. 🌹 ای خدا! دوست دارم که همیشه قبل از آنکه سخنی بگویم و یا عملی را انجام دهم، کاملاً بیندیشم، بارها اراده کردم که چنین باشم اما چه کنم که شیطان مرا فریب می دهد و اگر تو دستم را نگیری، باز بیشتر سقوط می کنم. "شهید سیدکریم میر عزیزی" @Sedaye_Enghelab
🌹🕊🌹🕊🌹 از تمام برادران مي‌خواهم كه نماز و روزه و عبادات را ترك نكنند كه همه چيزمان به‌وسيله عبادت پاك و منزه مي‌شود و از خداى متعال خواهانم كه پيروزى رزمندگان را حتمى بدارد و انقلاب مهدى را نزديك¬تر کند و امام خمينى را تا انقلاب آن حضرت زنده بدارد و اسراى ما آزاد شوند و معلولين و مجروحين و مرضاى ما شفا يابند و خدا اجر عظيم به خانواده شهدا عطا فرمايد. "شهیدمرتضی ایازپور" @Sedaye_Enghelab
🌹با شهدا بودن سخت نیست باشهدا ماندن سخت است... ⭐️🌙 شادی روح شهید والا مقام "شهید امیر کاظم زاده" فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت همتون ختم بخیر وشهادت ان شاءالله. @Sedaye_Enghelab
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم امام صادق علیه السلام: 🌹حول حالة فاطمة معصومه سلام الله علي ... يقول لشفاعة الشيعة. 🌸 درباره مقام و منزلت فاطمه معصومه سلام الله عليها می فرمایند .... به شفاعتش شیعیان من وارد یهشت می‌شوند. 📚بحارالأنوار:ج ۵۷. ص ۲۲۸ 💐 @Sedaye_Enghelab
🌹باردار بودم که پیکر مهدی را از منطقه آوردند. وقتی می خواستند دفنش کنند، جلو رفتم و صورتش را بوسیدم. بعد از مراسم خواهر شوهرم سرزنشم کرد. - این چه کاری بود کردی؟ زن حامله نباید بره بالای سر میت. بچهت یا کور میشه یا چشاش شور میشه. 🌹دلم شکست. با خودم گفتم: «شهید با مرده‌ی معمولی فرق داره... اینو مطمئنم». با این همه نگران بودم. دغدغه ای آزارم میداد. - اگه بچه م کور به دنیا بیاد یا چشاش شور باشه چی؟! بالاخره شبی مهدی به خوابم آمد. با همان تبسم همیشگی 🌹- نگران نباش. بچهت پسره. نه کوره و نه چشاش شوره. وقتی ام میخوابه، اونقدر شبیه من میشه که با خوابیدنش تو رو به یاد من میندازه. اسم شو هر چی دلت خواست بذار. وقتی به دنیا آمد، اسمش را گذاشتم «مهدی». " شهید مهدی پهلوان جا غرق" ✍راوی :خواهر شهید @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹مثل همه ی نوجوان های همسن و سالم علاقه به رانندگی داشتم و معمولا دور از چشم پدر اتومبیل را بر می داشتم و در خیابان های اطراف دوری میزدم. آن روز در حال بستن جزیی او اتومبیل میراندم که دفعتا ماشین افتاد توی کانال اب در همین پدر را دیدم که دارد به طرف خانه می آید. 🌹 سخت دست پاچه شدم و خود را آماده کردم که جلوی دوستانم چند بد و بیراه نثارم کند و حسابی آبروی برود ولی بر خلاف انتظار وقتی به من رسید، گفت: تا توی جوی نندازی و به جایی نزنی که راننده نمیشی "شهید غلام‌رضا نوروزی نژاد یزد" ✍راوی: فرزند شهید @Sedaye_Enghelab
روح‌الله فرزندی عاقل و صبور بود. اهل معنویات بود. در دوران نوجوانی با پول توجیبی‌هایش قرآن و نهج‌البلاغه خرید. سرش به كار خودش بود و به كار كسی كار نداشت. معلم‌هایش خیلی دوستش داشتند. او به همراه پسر دایی‌اش در فعالیت‌های بسیج شركت داشت. روح‌الله خیلی مهربان و خوش‌اخلاق بود. رابطه خوبی با خواهر و برادرهایش داشت. اهل قناعت بود و تا جایی که می‌توانست به بقیه کمک می‌کرد. به حفظ حجاب اهمیت زیادی می‌داد. ۴۰ روز مانده به پایان خدمت در یکی از مأموریت‌هایش همراه با تعدادی از همرزمانش به اسارت قاچاقچی‌ها درآمد و بعد از یک هفته شکنجه در ۱۶ خرداد ۸۰ به شهادت رسید. "شهید روح‌الله الهیاری" @Sedaye_Enghelab
🌹از دیده بانی پاسگاه چشم دوخته بودم به روستا. آنجا غرق نور بود و نشاط. آخر عروسی دختر یکی از اعضای حزب کومه له بود. ناگهان ولولهای برپا شد. طبال ها با همه ی قوا بر طبلها می کوبیدند. شیپورچی‌ها پرشور مینواختند. شش‌دانگ حواسم را دادم به چشم‌هایم. گویا حادثه ای در راه بود. ناگهان از پنجره ی خانهی عروس دو شیء به بیرون پرتاب شد. دلم از جا کنده شد. 🌹 خبر را به فرماندهی پاسگاه رساندم. اندوهناک گفت که منتظر اتمام مراسم شویم. ساعتی بعد روستا در سکوت فرو رفته بود. فرمانده به من و دیگر بچه ها مأموریت داد برویم و بی سر و صدا دو شی، فروافتاده را شناسایی کنیم. 🌹- آن دو شی، سرهای بریدهی برادران پاسدارمان بود که چند روز قبل در مسیر جاده ی مریوان ربوده شده بودند و آن شب جلوی پای عروس و داماد کومه له سر بریده شده بودند. "شهید حسین گواهیان" ✍راوی : برادر شهيد از گفته‌های خود شهید @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏روز دختر است وروز تمام دخترهایی که پدرشان،بهشت آسمان را برگزید تا خاک زمین را تمام دخترهایی که تصویرتان در این قاب نمیگنجد روزتان مبارک ✍یلدا @Sedaye_Enghelab
🌹🕊🌹🕊🌹 "شهید رسول هلالی اصفهانی " خطاب به زنان مسلمان می گوید: شما ثابت کردید قهرمان واقعی صحنه های انقلاب هستید. پرورش افراد مومن و انقلابی بر عهده شما بوده و هست. پس شما با پوشاندن زیبایی های خود و حفظ حجاب، شیاطین را مأیوس کنید تا جامعه از خطرات جدی حفظ شود. @Sedaye_Enghelab
🌹سلام من به شهیدان، به آن صفا و نجابت به هر که داشته در دل، چنین مرام و رسالت درود تا به قیامت. ⭐️🌙 شادی روح شهید والا مقام "شهید مرتضی رستمی" فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت همتون ختم بخیر وشهادت ان شاءالله. @Sedaye_Enghelab
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم امام سجاد علیه السلام: 🌹أنا مندهش لتجنب شخص يتجنب تناول الطعام ، ولكن من الخطيئة ، وهو ما لا يشدد على وصمة العار. 🌸در شگفتم از کسی که از خوردن غذایی که برایش ضرر دارد پرهیز می کند، اما از گناه، که مایه ننگ ورسوایے استپرهیز نمی کند. 📚میزان الحکمه جلد۴ صفحه ۲۶۴ @Sedaye_Enghelab
🌹مدت ها بود از او بی خبر بودیم. همرزمانش که آمدند، گفتند: «دیدیم خاکریز را پشت سر گذاشت و داشت میرفت طرف عراقی‌ها که تیر خورد. نفهمیدیم شهید شد یا اسیر». 🌹در اضطرابی دائمی به سر می بردم. نگرانی تاب و توانم را برده بود. همسایه ها گفتند: «دعانویسی در چناران هست. برو پیش اون. بهت میگه پسرت در چه حالیه». بی آنکه به احدی از اهل خانه حرفی بزنم، رفتم چناران پیش دعانویس. آخه میترسیدم متهم به خرافات شوم. رمال دعایی داد و گفت: «پیراهن پسرتو رو به قبله آویزان کن. وقتی باد بهش بوزه، بچهت پیدا میشه». دور از چشم دیگران این کار را کردم. 🌹چند روز گذشت. عروسم آمد سراغم و گفت: «شما رفته بودین پیش دعانویس؟» رفتنم را انکار کردم. ولی او با اطمینان گفت: «چرا! رفته بودین. دیشب حسن اومد به خوابم و منو با خودش برد پشت بوم. جایی که پیرهنش رو آویزون کردین. گفت ببین مادرم چقدر خرافاتی شده! بهش بگو پیرهنمو ورداره و عکس مو که توی صندوق گذاشته، در بیاره و بذاره روی طاقچه». "شهید حسن جام خورشید" ✍راوی: مادر شهید @Sedaye_Enghelab
🌹با هم به مدرسه ی علمیه ی نواب صفوی، واقع در بالاخیابان مشهد درس خواندیم، او به مرادش شهید نواب صفوی اقتدا کرده و آذان‌های سه گانه را به وقتش می گفت. ما هم عادت کرده بودیم صبح با صدای اذان او بیدار شویم. سال ها گذشت. مدتها بود از او بی خبر بودم. 🌹در جبهه ی ذوالفقاریه‌ی آبادان بودم که ناگاه با صدای اذان بیدار شدم. صدا خیلی آشنا بود. بایگانی حافظه ام را زیرورو کردم. بالاخره یادم آمد. او بود! محمدمهدی. صدای جان بخش اذان او همهی نیروهای مقر را بیدار کرد. در همین موقع متوجه تحرکات دشمن شدیم. آنها قصد حمله داشتند که با هوشیاری بموقع رزمندگان عملیاتشان نافرجام ماند. "شهید محمد مهدی رحیمی" ✍راوی : دوست و همرزم شهید @Sedaye_Enghelab
🌹وقتى ديدم دين در خطر افتاد رفتم تا دين خدا را يارى كنم تا در آينده, شما در پناه دين زندگى كنيد و دين مبين اسلام را راهنماى خود قرار بدهيد. در آينده به پاس شهدا از دين پاسدارى كنيد و آنچه را كه دين اسلام مى پذيرد, عمل كنيد و آنچنان زندگى كنيد كه مادرتان زندگى كرد. آنچنان انتخاب كنيد كه فاطمه زهرا و زينب(س) انتخاب كردند و هميشه يار حسين باشيد و مونس على. از اصحاب محمد باشيد و سردار اسلام. پروردگارا فرزندانم را به تو مى سپارم و از تو مى خواهم آن گونه كه خودت مى خواهى هدايتشان كنى و آن گونه كه ميبينى راهنمايى شان نمايى. "شهيد حشمت الله طاهرى" @Sedaye_Enghelab
🌹تازه از رُفت و روب خانه فارغ شده بودم. رفتم توی حیاط که دست و رویم را بشویم. دیدم حسین بالای درخت است و دارد توت جمع می کند. بنای داد و بیداد گذاشتم. - تازه حیاط و جارو کردم. اگه بیای پایین حساب تو میرسم. 🌹با گردن کج گفت: «خودم دوباره حیاط رو جارو می کنم. دارم برای پیرمردهایی که توی کوچه نشستن توت جمع می کنم. اونا که نمیتونن برن بالای درخت». از آن بالا نگاهی انداخت به من و ادامه داد: - وقتی براشون توت میبرم دعام می کنن. "شهید حسین شرشری مقدم" ✍راوی :خواهر شهید @Sedaye_Enghelab