eitaa logo
با شهدا گم نمی شویم
3.1هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
38 فایل
#شهدا امامزادگان عشقند كه مزارشان زيارتگاه اهل يقين است. آنها همچون ستارگانی هستند که می توان با آنها راه را پیدا کرد. ارتباط با مدیر کانال: @bonyan_marsoos ادمین تبادل: @basir114 ادمین تبلیغات: @K48MM80O59
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴ابراهیم همچنان پشت میز نشسته بود و کار می کرد. گفتم: «همه ساکشونو بستن. چهار ساعت دیگه حرکت مونه. 🏴محمد ابراهيم لبخند زد. . مگه نمی دونی؟! همه ی اتفاقات خوب در آخرین دقیقه ها می افته... کارم تموم بشه، منم ساکمو میبندم. بچه ها پراکنده شدند. هرکدام رفتند دنبال کاری. 🏴ناگهان هواپیمای دشمن در آسمان ظاهر شد و بمب انداخت، درست همان جایی که ابراهیم نشسته بود. اتفاق خوبی که منتظرش بود، افتاد. "شهید محمد ابراهیم شاه‌بیگی" ✍راوی: همرزم شهید @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴به هنگام شروع محرم شهادت دوتن ازسربازان هنگ مرزی سلماس هنگام گشت زنی وپایش نوارمرزی شهید نیماحاجی پور شهید امیراقاوردی زاده @Sedaye_Enghelab
🏴 مجاهد فی سبیل الله بزرگتر از آن است که گوهر زیبای عمل خود را به عیار زَخارف دنیا محک بزند. ⭐️🌙 شادی روح شهدا والا مقام " شهید سید علی نیاستی" فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت همتون ختم بخیر وشهادت ان شاءالله. @Sedaye_Enghelab
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم امام کاظم علیه السلام 🏴إنّ خَواتِيمَ أعْمالِكُم قَضاءُ حَوائجِ إخْوانِكُم و الإحْسانُ إلَيهِم ما قَدَرْتُم ، و إلاّ لَم يُقْبَلْ مِنكُم عَمَلٌ . حِنُّوا على إخْوانِكُم ، و ارْحَموهُم تَلْحَقوا بِنا . پايان اعمال شما به اين است كه در حدّ توان خود، نيازهاى برادرانتان را بر آوريد و به آنان نيكى كنيد . در غير اين صورت،اعمال شما پذيرفته نشود . با برادران خود مهربان و دلسوز باشيد تا به ما بپيونديد . 📚ميزان الحكمه ج۳، ص۲۹۶ @Sedaye_Enghelab
🏴سرگرم کار بودم که صدای شرشر آب از زیرزمین به گوش رسید. دوان دوان پایین رفتم. لوله ی آب شوفاژ ترکیده بود و آب با فشار زیاد از لوله بیرون می زد. با دستپاچگی دست روی محل ترکیدگی گذاشتم. ولی بی فایده! 🏴فشار آب آنقدر زیاد بود که دستم را به هوا می پراند. زیرزمین را آب گرفته بود. مستأصل به هر طرف نگاه می کردم. در اوج بی کسی و استیصال نام او را به زبان آوردم. 🏴- غلامحسین! به دادم برس! الآن خونه رو آب ور میداره. هنوز حرفم به آخر نرسیده بود که آب خود به خود قطع شد. باز هم مثل همیشه حضور او را احساس می کردم. "شهید غلامحسین برومندعلی پور" ✍راوی:همسر شهید @Sedaye_Enghelab
10009.mp3
235.9K
پیشواز همراه اول فرصت بحران ها کد: 10009 ⬅️ به 988989 ارسال کنید هزینه= ۳۰۰ تومان(۳۰۰۰ ریال) «همراه اول» @Sedaye_Enghelab
🏴به تمام جوانان و نوجواناني كه بدون شناخت، خود را فداي منافع ديگران مي‌كنند، توصيه مي‌كنم كه شما خود قدرت تشخيص حق و باطل را داريد و مي‌توانيد با فكر و انديشه، راه سعادت خود را باز شناسيد؛ لازم نيست توسط ديگران راهنمايي شويد. بنابراين اگر بدون تحقيق باز هم به اين كار ادامه دهيد، در پيشگاه خداوند نخواهيد توانست جواب‌گو باشيد. 🏴من اين راه را كه راه راستين اسلام است، با اختيار خود انتخاب نموده‌ ام و آن را همان راه «نه شرقي و نه غربي» مي‌دانم. اين جانب عاشقانه و با رهنمود هاي امام عزيز و بزرگ و با آگاهي، در راه شهيدان قدم نهادم و اين راه را نزديك‌ ترين راه به خدا مي‌دانم. البته در خودم شايستگي شهادت نمي بينم، ولي اگر به شهادت رسيدم، لطف بي پايان خداوند است كه شامل حالم شده است. "شهید کریم عبدلی‌نوجه‌ده‌سعادت" @Sedaye_Engelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴روزی به او گفتم: «از اینکه دیگران خبر شهادت تو به من بدن وحشت دارم. میخوام اگه شهید شدی خودم مطلع بشم». 🏴دو سه روز بود تحرکاتی در فامیل و اقوام مشاهده می کردم. نمیدانستم علت چیست. مرا به بهانه ای بردند منزل خواهرم. 🏴کلید در خانه را مخفیانه از کیفم برداشته بودند و عکسی از همسرم را به عکاسی برده بودند که برای مراسم تشییع بزرگ کنند. عصر بود. نشسته بودم و در حالتی بین خواب و بیداری به سر می بردم. کریم را دیدم که لباس پاسداری به تن داشت. به طرفم آمد. 🏴دستم را گرفت و گفت: «بلند شو؛ کلید و از خواهرت بگیر و به خانه برو و عکسی رو که قبلا گفته ام بده بزرگ کنن. همون عکسی که لباس سپاه به تن دارم. 🏴سپس لبخندزنان ادامه داد: «بلند شو! کارهای مربوط به مراسم منو خودت انجام بده». " شهید کریم اندرابی " ✍راوی:همسر شهید @Sedaye_Enghelab
🏴 این لبخند هميشه روي لبتان باشد. اگرمي‌خواهيد تاثير گذار باشيد. اگر مي‌خواهيد به عمرتان و دوران خدمت و جايگاهتان ظلم نكرده باشيد، راهي جز اينكه يك شهيد زنده در اين عصر باشيم، نداريم. " سردار شهید احمد کاظمی " @Sedaye_Enghelab
🏴شهادت یعنی عزت، ایمان، تمام خوبیها و در یک کلمه رسیدن به حق تعالی و رضایت او ⭐️🌙 شادی روح شهدا والا مقام " شهید محمد حسین رئیسی" فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت همتون ختم بخیر وشهادت ان شاءالله. @Sedaye_Enghelab
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم امام رضا عليه السلام: الإمام رفيق وصديق وأب طيب وأخ. يحب الإمام أمته مثل الأم الحسنة الطيبة مع طفلها الصغير ، وملجأ عباد الله في المصائب والمصاعب الكبيرة. امام، همدمی رفیق و پدری مهربان و برادری همانند است. امام به امت خویش مهر می ورزد، همانند مادری که به فرزند خردسال خود مهربان و نیکوکار است، و پناهگاه بندگان خدا در مصیبتها ودشواریهای عظیم است 📚الکافی، ج ۱، ص ۲۰۰ @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🏴🕊🏴🕊 🏴زینب شیری حافظ کل قرآن و از قرآن آموزان موسسه قرآنی مشکات فرزند مدافع حرم جاویدالاثر شهید حبیب الله شیری جعفرزاده @Sedaye_Enghelab
🏴من با گریه های نافله شب این شهید بزرگوار از خواب بیدار می شدم. او در صحنه نبرد هم یک مالک اشتر به تمام معنا بود که لشکر به او پناه می برد. 🏴من هنوز در صحنه‌های سخت جنگ سوریه به او توسل میجویم. او سیدالشهدای سیستان و بلوچستان بود ✍روایت حاج قاسم از شهید حاج قاسم میرحسینی @Sedaye_Enghelab
🏴نسبت به نماز حساس بود. هرجا که می شد، نماز جماعت را برپا می کرد. در نیمه های شب، نماز شب می خواند و با خدای خودش راز و نیاز می نمود. 🏴اوقات بیکاری، قرآن، کتاب و یا روزنامه می خواند. ورزش می کرد و افراد را هم به ورزش کردن تشویق می نمود. او دوست داشت افراد سیگار را کنار بگذارند و به ورزش بپردازند. می گفت: «هزینه هایی که صرف دخانیات می شود، اگر صرف مسائل فرهنگی و ورزشی شود، جوانانی پر شور و با نشاط خواهیم داشت.» 🏴در مراسم دعا شرکت می کرد و افراد را هم تشویق می نمود. گروه سرود تشکیل داده بود. علاقه ی عجیبی به جبهه داشت. زمانی که به او می گفتند: «از این جبهه دست بردار.» می گفت: «تا فتح کربلا در جبهه می مانم.» 🏴به خانواده اش توصیه می کرد: «غیبت نکنید. نمازتان را اول وقت بخوانید. از حضرت زهرا (س) الگو بگیرید. پیرو خط امام باشید. "شهید غلامرضا جنگی " @Sedaye_Engelab
🏴تخریب چی بود. پایش رفته بود روی مین. خبر دادند مجروح شده. رفتم بیمارستان دیدنش. پاهایش را بسته بودند به میله های آهنی. وضعیت دردناکی داشت. مدتی طولانی بستری بود. بعد از مرخص شدن هم هفته ای یک بار می بردیمش بیمارستان برای تجدید پانسمان. 🏴در همان گیرودار زمزمه ی دوباره رفتن را شروع کرد. - چطور می خوای با این پاها بری جبهه؟! تو که هنوز خوب نشدی؟ ولی او همچنان مصر بود. 🏴- مامان! شما رضایت بدین یا ندین، من میرم. ولی دلم میخواد رضایت شما برم. به ناچار گفتم: «برو استخاره بگیر . وقتی از مسجد برگشت، برگه‌ی اعزام دستش بود. - امضا می کنی، مامان؟ استخاره خوب اومد. 🏴برگه را امضا کردم. چنان از ته دل خندید که طنین خنده اش از دیوارها گذشت. - مادر جون! گنجشکی را از قفس آزاد کردی. 🏴او رفت. نمی دانم به کجا پر کشید که تاکنون هیچ نشانی از او نیافته ام. "شهید جواد فرخی" ✍راوی: مادر شهید @Sedaye_Enghelab
🏴 ای خواهرانم باید شما راه زینب را از سربگیرید و زینب گونه به این راه عمل کنید که این راه راهی امید بخش و پرخاطره است. "شهید سعدالله امیری" @Sedaye_Enghelab
🏴 شهدا توانستند، آمده‌ایم تا ما هم بتوانیم! ای که مرا خوانده‌ای راه نشانم بده! ⭐️🌙 شادی روح شهدا والا مقام " شهید تقی ذبیحی گله کلایی" فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت همتون ختم بخیر وشهادت ان شاءالله. @Sedaye_Enghelab
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم امام جواد علیه السلام أفضَلُ العِبادَةِ الإخلاصُ . برترين عبادت، اخلاص است. 📚ميزان الحكمه ج۷، ص۲۳ @Sedaye_Enghelab
🏴تا راه آهن بدرقه اش کردم. آنجا که رسیدیم، سردار کاوه داشت سخنرانی می کرد. 🏴- نیروها اول قرار بود برن جنوب، ولی الآن برنامه عوض شده محل اعزام نیروها کردستانه. هر کسی مایله، بره اسم بنویسه. اونایی که می خوان جنوب اعزام بشن، فعلا بر گردن خونه. 🏴جواد برخاست تا برود اسمش را در لیست اعزامیان کردستان بنویسد. دستش را گرفتم و متوقفش کردم. 🏴- جوادجان! کردستان نرو! میگن اونجا سر رزمنده ها رو میبرن. خنده ای کرد و دستش را از دستم بیرون کشید و در حالی که حرکت می کرد که برود، گفت: 🏴گر از سر بریده می ترسیدم در کوچه ی عاشقی نمی گردیدم "شهید جواد خزاعی" ✍راوی: پدر شهید @Sedaye_Enghelab
10005.mp3
214.9K
پیشواز آرزوی شهادت حاج قاسم سلیمانی کد: 10005 ⬅️ به 988989 ارسال کنید هزینه= ۳۰۰ تومان(۳۰۰۰ ریال) «همراه اول» @Sedaye_Enghelab
🏴آخرین جلسه فرماندهان، پیش از عملیات محرم بود. همه خوب ها جمع بودند: مجید بقائی، حسن باقری، مهدی زین الدین، حسین خرازی و دیگران.  یک بار دیگر همه برنامه ها مرور شد. 🏴بعد از اتمام جلسه حسن باقری ایستاد جلو، از کربلا گفت. از روی کتابی که دستش بود شروع به روضه خوانی کرد. تا رسید به جمله حضرت قاسم. دیگر صدایش بریده بریده بیرون می آمد و هق هق گریه امانش را برید. نشست روی زمین. کربلائی شده بود. "شهید حسن باقری" ✍کتاب خط عاشقی ۱ @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴مداومت بر صله‌ارحام بود. یادم می‌آید با ماشین ژیانی که داشت همواره در حال سرکشی به خانه اقوام به خصوص خاله و مادربزرگمان بود و همواره ما را نیز به این امر ترغیب می‌کرد و اگر موقع ناهار یا شام سرزده به خانه ای می‌رفت، خودش غذا را تهیه می‌کرد و با خود می‌برد و تمام تلاشش را می‌کرد که برای صاحبخانه مزاحمتی ایجاد نکند. 🏴از خصوصیات فردی دیگر برادرم می‌توانم به سعه صدر، تواضع، فروتنی، خوشرویی و وقت شناسایی‌اش اشاره کنم که زبانزد همه دوست و آشنا بود. ✍روای برادر شهید "سید علی امام جمعه زاده" @Sedaye_Engelab