eitaa logo
با شهدا گم نمی شویم
3.1هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
38 فایل
#شهدا امامزادگان عشقند كه مزارشان زيارتگاه اهل يقين است. آنها همچون ستارگانی هستند که می توان با آنها راه را پیدا کرد. ارتباط با مدیر کانال: @bonyan_marsoos ادمین تبادل: @basir114 ادمین تبلیغات: @K48MM80O59
مشاهده در ایتا
دانلود
💐شاید او قدر حضرت امام خمینی و انقلاب اسلامی را بیشتر از هرکسی می‌دانست، چون وقتی در زمان طاغوت کارمند صنایع دفاع بود، مجبور بود تحقیر و توهین های آمریکایی ها را تحمل کند، در حالیکه چیزی از آن ها کم نداشت، و چه بسا بهتر و با استعدادتر از آن ها هم بود. همیشه استخر آب استفاده‌ شده توسط آمریکایی ها و پت هایشان (سگ های خانگی) سهم او و دوستانش از امکانات محل کارش بود. او برای دفاع از امام و انقلاب، سیلی خورد، از منافقین فحش شنید، با کومله و ضد انقلاب در کردستان جنگید، و در نهایت جان عزیزش را نثار انقلاب اسلامی کرد. آنقدر اموال بیت المال برایش اهمیت داشت، که در ۱۹ فروردین ۱۳۶۶، در عملیات کربلایی ۸ در شلمچه و حین اجرای دستور عقب نشینی، در حالیکه تلاش می‌کرد دستگاه تیرباری که مسئولیتش به عهده او بود را جای امنی قرار دهد، با اصابت ترکش دشمن بعثی به شهادت رسید. "شهید علی اصغر زندیه" @Sedaye_Enghelab
هدایت شده از توییتا
سلام از انجا که روبیکا امکان گفتگوی صوتی را فراهم نموده گروه زیر برای گفتگوی انتخاباتی تاسیس می شود. لطفا وارد شوید. امشب سعی خواهیم کرد تا جلسه پرسش و پاسخی پیرامون سعید محمد داشته باشیم https://rubika.ir/joing/BBJABDDI0IANRLNMZKTJIHRQUHTSHNRO لطفا نسخه نهایی روبیکا رو نصب کنید و وارد گروه فوق بشید لینک دانلود آخرین نسخه روبیکا 👇👇👇 https://ln.rubika.ir/getandroid.htm لطفا انتشار دهید تا تمام کسانی که مشتاق حضور هستند، به جمع ما بپیوندد @twiita
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 شهید سید محمدباقر صدر کیست؟ ◽️مرور بخش‌هایی از زندگی و فعالیت‌های علمی و سیاسی شهید صدر، عالم، مجتهد و متفکر برجسته جهان اسلام آیت الله شهید سید محمدباقر صدر، پسرعموی امام موسی صدر و از علمای خاندان صدر بود که 19 فروردین 1359 در عراق و به دست صدام به شهادت رسید. "شهید محمدباقر صدر" @Sedaye_Enghelab
🌹🕊🌹🕊🌹 خدایا عشق به انقلاب اسلامی و رهبر کبیر انقلاب چنان در وجودم شعله ور است که اگر تکه تکه ام کنند و یا زیر سخت ترین شکنجه ها قرار گیرم او را تنها نخواهم گذاشت. @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام علی عليه السلام :  اِنْتَظِرُوا الْفَرَجَ وَلا تَيْأَسُوا مِنْ رَوحِ اللّه ِ فَاِنَّ اَحَبَّ الاَعْمالِ اِلَى اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ اِنْتَظارُ الْفَرَجِ.   منتظر فرج باشيد، و از روح خدا مأيوس نشويد، كه محبوب ترين اعمال در پيشگاه خدا انتظار فرج است. 📚 بحارالأنوار، ج۵۱، ص ۱۲۳ @Sedaye_Enghelab
🌹🕊🌹🕊🌹 اگه میخوای پرواز کنی باید دل بکنی از دنیا و تعلقاتش.. در سجده‌یِ آخرِ نمازهایش این دعا را میخواند: ‌اللهم أخرِجْنی حُب الدُّنیا مِن قُلوبِنا.. "شهید محمدرضا‌ الوانی" @Sedaye_Enghelab
🕊🌹 زینت خانه باید قرآن باشد همه جا مصطفی سعی می‌کرد خودش کمتر از دیگران داشته باشد، چه لبنان، چه کردستان، چه اهواز. لبنان که بودیم جز وسایل شخصی خودم چیزی نداشتیم. در لبنان رسم نیست کفششان را دربیاورند و بنشینند روی زمین. وقتی خارجی‌ها می‌آمدند یا فامیل، رویم نمی‌شد بگویم کفش دربیاورید. به مصطفی می‌گفتم «من نمی‌گویم خانه مجلل باشد، ولی یک مبل داشته باشد که ما چیز بدی از اسلام نشان نداده باشیم که بگویند مسلمان‌ها چیزی ندارند، بدبخت‌اند». مصطفی به شدت مخالف بود، می‌گفت «چرا ما این همه عقده داریم؟ چرا می‌خواهیم با انجام چیزی که دیگران می‌خواهند یا می‌پسندند نشان بدهیم خوبیم؟ این آداب و رسوم ما است، نگاه کنید این زمین چه قدر تمیز است، مرتب و قشنگ! این‌طوری زحمت شما هم کم می‌شود، گرد و خاک کفش نمی‌آید روی فرش». از خانهٔ ما در لبنان که خیلی مجلل بود همیشه اکراه داشت. ما مجسمه‌های خیلی زیبا داشتیم از جنس عاج که بابا از افریقا آورده بود. مصطفی خیلی ناراحت بود و خودمان دو تا همهٔ آن‌ها را شکستیم. می‌گفت «این‌ها برای چی؟ زینت خانه باید قرآن باشد. به رسم اسلام. به همین سادگی». در ایران هم چیزی نداشتیم هرچه بود مال دولت بود. زیرزمین دفتر نخست‌وزیری را هم که مال مستخدم‌ها بود به اصرار من گرفت. قبل از این که من بیایم ایران، در دفترش می‌خوابید. مصطفی حتی حقوقش را می‌داد به بچه‌ها. می‌گفت «دوست دارم از دنیا بروم و هیچ نداشته باشم جز چند متر قبر و اگر این را هم یک جور نداشته باشم، بهتر است». ✍ راوی: همسر شهید "شهید مصطفی چمران" @Sedaye_Enghelab
🌹🕊🌹🕊🌹 حزب‌الله هرچند وطنِ خود را دوست می‌دارد اما از تعلقاتِ جغرافیایی آزاد است و برایِ آب و خاک نیست که می‌جنگد میهن او اسلام است و ایران را از آن دوست می‌دارد که درختِ ایمانِ او در خاکِ مبارکش ریشه گرفته است... سید شهیدان اهل قلم "شهید سید مرتضی آوینی" @Sedaye_Enghelab
🕊🌹مسيح كردستان محمّد در عرض ده سال زندگى مشتركمان طورى بود كه هميشه نمازش ‍ را در اول وقت اقامه مى كرد. در طول مسافرتهايى كه با محمّد داشتيم ، هرگاه در راه صداى اذان به گوشش مى رسيد، هر كجا بود ماشين را پارك مى كرد و همانجا نمازش را بجا مى آورد. اگر چه به مقصدى كه مورد نظرش ‍ بود دور يا نزديك بود. بارها به ايشان گفتم : حالا كه نزديك مقصد است نمازتان را شكسته نخوانيد بگذاريد وقتى به منزل رسيديم نمازتان را كامل بخوانيد. محمّد در جواب مى گفت : حالا كه موقع اذان است نماز مى خوانيم شايد به منزل نرسيديم . اگر رسيديم دوباره كامل مى خوانم و در تمام اين مدّت هيچگاه ياد ندارم كه او بدون وضو باشد.   ✍کتاب اسوه يادواره سردار سپاه اسلام شهيد محمد بروجردى، راوی همسر شهید "شهید محمد بروجردی" @Sedaye_Enghelabا
🕊🌹 مادر مصطفى گریه نمی کرد. همه فکر می کردند از شوک باشد. دکترها به همسرش می گفتند: «کاری کند که به خاطر پسر گریه كند.» چند بار به بهانه روضه ی سید الشهدا و گریزهایی که مداح به مصیبت مادر می زد، همه گفتند کار تمام شد، بغضش ترکید.... اما مادر مصطفى یک هفته بود که گریه نمی کرد، باز هم نکرد. معمایی شده بود برای خودش!! مادر مصطفى در تشییع هم که برای مردم صحبت کرد همه گریه کردند. زار زدند. از ته دل سوختند، اما خودش گریه نکرد برخلاف مادرهای دیگر شهید. و همین بود تا وقتی که رهبری خواستند خداحافظی کنند. مادر مصطفى به نجوا و با بغضی که صدا را خشدار می کند گفت:... ....گفت: آقا من تا امروز برای اینکه دشمن از اشک من شاد نشود، گریه نکردم. حالا هم.... که رهبری فرمودند: چرا؟! نخیر؛ گریه کنید! دشمن غلط می کند. و مادر خیالش که راحت شد، اذن را که گرفت، بند سد اشک شکست.... ✍روایتی ازمادربزرگواردانشمند هسته‌ای "شهید مصطفی احمدی روشن" @Sedaye_Enghelab
🌹🕊🌹🕊🌹 دانشمندان ایرانی که در سال های اخیر به شهادت رسیدند. @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام علی علیه السلام : قِوامُ العَيشِ حُسنُ التَّقديرِ ، ومِلاكُهُ حُسنُ التَّدبيرِ . مايه پايدارى زندگى ، خوب سنجيدن است و پايه آن ، برنامه ريزى است. 📚غرر الحكم : ح ٦٨٠٧ @Sedaye_Enghelab
🌹🕊🌹🕊🌹 آنها که از پل‌ صراط‌ می گذرند ، قبلا از خیلی‌ چیز‌ها گذشته اند؛ باید بگذری‌ تا بگذری ... ! "شهید‌ حمید سیاهکالی‌ مرادی" @Sedaye_Enghelab
🕊🌹 کنار صیّاد نشسته و دستم را گذاشته بودم روی دستش. آقا که شروع به حرف زدن کردند، صیّاد آرام دستش را از زیر دست من بیرون کشید و دفترچه‌اش را برداشت و شروع کرد به نوشتن. وقتی مراسم تمام شد و داشتیم برمی‌گشتیم، از او پرسیدم: «حاج علی، برای چی موقع سخنرانی آقا یادداشت برمی‌داری؟ حرف‌های ایشان را از تلویزیون پخش می‌کنند.» گفت: «حاج ناصر، شما حقوق خوانده‌ای، نه؟» گفتم: «بله چه ربطی به سؤال من داره؟» گفت: «ببینم، اجرای امر فرمانده، برای من لازمه؟» گفتم: «بله، لازمه.» گفت: «تأخیر در اجرای امر فرمانده برای ما قبح داره و زشته، مگر نه؟» با بی‌صبری گفتم: «بله، زشته، ولی جواب من را ندادید؟» گفت: «خیلی خوب. من که باید از صحبت‌ها یادداشت بردارم، دیگر منتظر اخبار ساعت دو نمی‌شوم. همان جا یادداشت می‌کنم. بعد در فاصله‌ای که می‌نشینم توی ماشین، این صحبت‌ها را به دستورالعمل تبدیل می‌کنم. وقتی به ستاد کل رسیدم، می‌دهم برای تایپ و بعد هم اجرا. تو شاید حرف‌های آقا را سخنرانی تلقّی کنی. ولی برای من این حرف‌ها را که می‌شنوم، تکلیفه به گردنم می‌آید که امری را از فرمانده‌ام گرفتم، باید اجرایش کنم. تا ستاد کلّ برسم وقت را تلف نمی‌کنم.» "شهید علی صیاد شیرازی" @Sedaye_Enghelab
🌹🕊🌹🕊🌹 وقتی تو کار بهمون فشار می‌اومد یا خسته می‌شدیم ، بهمون می‌گفت: ثواب کار رو هدیه کنید به یکی از اهل بیت (ع) ، اونوقت خستگی بهتون غلبه نمیکنه و شما بهش غلبه می‌کنید. "شهید مهدی حسین پور" @Sedaye_Enghelab
نمـــازشـب شب عاشورا بود، از مراسم که برگشتیم به سید گفتم با رفقا امشب به منزل ما بیایند، آن شب کسی منزل ما نبود، خیلی خسته شده بودیم به محض آنکه وارد خانه شدیم، خیلی سریع خوابمان برد، ساعت سه یا چهار صبح احساس کردم صدایی از راهرو می آید، ترسیدم، آرام رفتم تا ببینم صدای چیست؟ با تعجب دیدم سید مشغول خواندن نماز شب است، به حال او خیلی غبطه خوردم او آن روز از همه ما خسته تر بود، کار و مداحی در چند هیئت و… رمق برایش باقی نگذاشته بود اما خلوت با خدا صفایی داشت که حاضر نبود به این راحتی ها آن را از دست دهد، آن هم در شب عاشورا… "شهید سیدمجتبی علمدار" @Sedaye_Enghelab
🕊🌹بچه های اطلاعات دور هم نشسته بودند و هدف از آمدن به جبهه را به بحث گذاشته بودند تا نوبت به داوود رسید و گفتند تو برای چه به جبهه آمدی؟ داوود مکثی کرد چشمانش را به گل پتوی وسط چادر انداخت و گفت: « اگر نمی آمدم باید به نمازهایی که خوانده بودم شک می کردم.» بچه هایی که تا لحظات پیش با الفاظ سنگین و پر معنا که فهم آن برای همه آسان نبود، سخن می گفتند در مقابل این حرف داوود سکوت کردند. نگاه با معنایی به همدیگر انداختند. کسی می خواست که آن جمله را تفسیر و معنا کند. ✍ کتاب راز گل داوودی "شهید داود گریوانی" @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام علی عليه ‏السلام : إلهي كَفى لي عِزّا أن أكونَ لَكَ عَبدا، وكَفى بي فَخرا أن تَكونَ لي رَبّا؛ الهى! همين عزّت مرا بس كه بنده تو هستم و همين افتخار مرا بس كه تو پروردگار من هستى. 📚خصال: ص۴۲۰، ح۱۴ @Sedaye_Enghelab
🌹🕊🌹🕊🌹 پرواز کردن سخت نیست... عاشق که باشی بالت می دهند؛ و یادت می دهند تا پرواز کنی، آن هم عاشقانه... وَ اَلحِقنا بهِم ... @Sedaye_Enghelab
آقا محمد بسیار قدرشناس و صادق بودند، به نحوی‌که طی 10 سال زندگی مشترک، هیچ‌گاه از همسرم دروغ نشنیدم. همچنین وی همواره به دنبال رفاه و آسایش خانواده بودند؛ حتی اگر خود در سختی قرار می‌گرفتند. همیشه می‌گفتند: از امام حسین (ع) شرم دارم که در کربلا به فکر آسایش همسر و خانواده‌ام باشم، به همین خاطر هیچ‌گاه با هم کربلا نرفتیم. شهید عبداللهی ارادت ویژه‌ای به حضرت زهرا (س) داشتند و می‌گفتند: چادر، حجاب حضرت زهرا (س) است. اگر مشاهده می‌کردند خانم چادری به زمین می‌خورد، همان‌جا ایستاده و گریه می‌کردند. آقا محمد علاقه بسیاری به امام رضا (ع) داشتند. مدتی بود که دایم می‌گفتند: دلتنگ زیارت امام رضا (ع) هستم، اما می‌ترسم اگر به مشهد بروم از اعزام جا بمانم. رفتند و پیکر مطهر شهید بازگشت. زمانی‌که داخل معراج شهدا بودیم، به یاد حسرت زیارتی که بر دل شهید مانده بود، افتادم. روز خاک‌سپاری که مصادف با شهادت امام رضا (ع) بود، پرچم حرم امام رضا (ع) را برای او آوردند. ✍ راوی همسرشهید "شهید مرتضی عبداللهی" @Sedaye_Enghelab