🌹عملیات بسیار موفقی انجام شد. روز بعد، عراق پاتک سنگینی کرد تا منطقه را باز پس بگیرد. یکی از همرزمان محمد کاظم زخمی شد. او دوست مجروحش را به دوش گرفت تا به عقبه منتقل کند. در حین انتقال خودش مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.
🌹پدرش در منطقه بود. نگرانی عجیبی بر من مستولی شده بود. فکر اینکه پدرش به زودی خواهد آمد و سراغ محمد کاظم را از من خواهد گرفت، آرامش را از من گرفته بود. بالاخره آن روز رسید.
🌹پدرش را دیدم که از میان نخلستان ها به طرف چادر می آید. خودم را مخفی کردم تا از این مسئولیت طاقت فرسا شانه خالی کنم. از دور دیدم که وقتی بچه ها خبر شهادت فرزندش را به او دادند، دستهایش را به آسمان بلند کرد و خدا را شکر نمود.
🌹او بعد از این واقعه، یک ماه دیگر در جبهه ماند و جنگید.
وقتی پیکر فرزندش را از منطقه تحت اشغال عراق به عقب تخلیه کردند، همراه سرو به خون خفته اش به تربت حیدریه رفت تا در مراسم تشییع و تدفین او شرکت کند.
"شهید محمد کاظم فائزی"
✍راوی: همرزم شهید
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹شهید به بطالت نگذشتن عمر بسیار حساسیت داشتند حتی برای لحظه به لحظه زندگی برنامه ریزی می کردند و همین اهمیت به وقت و توجه به کوتاهی عمر می تواند برای جوانان امروز درس باشد.
"شهید جانباز کیومرث صفدریان"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹این شهید فردی قاطع و عین حال خونگرم و مهربان بود و در بین پاسداران محبوبیت خاصی داشت محبوبیت وی ناشی از افتادگی و خاکسار بودن این عزیز بود هرگز بخاطر مسئولیتی که داشت مغرور نمی شد و در انجام امورات سپاه پیشقدم می شد خاطره جالبی که از رفتار ایشان در ذهنم بجای مانده این است که هر روز نظافت داخل ساختمان سپاه توسط پاسداران انجام می شد بیاد دارم که این شهید عزیز در امر نظافت نیز پیشقدم می شد و بیاد دارم که او یک تی دست میگرفت و کف راهرو را تی می کشید . آری فرماندهان شهید ما این گونه رفتار می کردند که محبوب می شدند
"شهیدعزتالله شمگانی"
✍راوی: دوست شهید
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
📚معرفی_کتاب
🌹مجموعه، کتاب "ققنوس فاتح"
حاصل ۲۰ روایت شفاهی از سرگذشت سردار شهید محسن وزوایی است . گل علی بابایی این اثر را بر اساس ده ها برگ خاطرات موجود در آرشیوهای ثبت وقایع دوران دفاع مقدس و صدها دقیقه نوار مذاکرات نظامی و مکالمات بی سیم و مستندات باقی مانده در دست نزدیکان شهید وزوایی نوشته است.
🌹 این اثر در ۱۰ فصل با عناوین کجایی پسر، نصفه جونم کردی!؟ ، شکست همینه ، اصحاب فیل ، این ها را به تو می سپارم ، جوانمرد ، درد شیرین ، پنجره ، خیز پنج ثانیه ، هدف؛ سمنگان ، سر دلبران ، حدیث دیگران ، برادرم محسن ، دیدار ، داداشی ، میوه دلم،خداحافظ ، یک نگاه و وصیت نامه تنظیم و منتشر شده است.
🌹شهیدمحسن وزوایی، در سال ۱۳۳۹ در تهران متولد شد و پس از دریافت مدرک دیپلم، در رشتهی شیمی دانشگاه صنعتی شریف ادامهی تحصیل داد. وی در« فعالیتهای سیاسی و عقیدتی دانشجویان علیه رژیم پهلوی» شرکت داشت و پس از پیروزی انقلاب، در تابستان ۱۳۵۹ به عضویت سپاه پاسداران درآمد. او مدتی بعد بهعنوان «فرمانده گردان مخابرات سپاه پاسداران و سپس سرپرست اطلاعات عملیات» انتخاب شد و در اردیبهشت سال ۱۳۶۰ در «عملیات بیتالمقدس»(آزادسازی خرمشهر) به شهادت رسید.
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
Part01_ققنوس فاتح.mp3
25.95M
💠قسمت اول
📚 #کتاب_صوتی
#ققنوس_فاتح
🌹زندگینامه شهید محسن وزوایی
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹ايشان مانند رودي خروشان و دريايي متلاطم در تکاپو و تلاش و حرکت بود.
🌹اساس جديت او، ايمان، عشق و علاقه به اسلام، انقلاب، امام و مردم مستضعف و مظلوم بود.
🌹وی فردي خاکي، مردمي، خوش برخورد، متواضع، خودماني، صريح اللهجه، انتقادپذير و در کار و مسئوليت جدي، قاطع، صبور و مقاوم بود. هيچ گاه به واسطه مشکلات، از زير بار مسئوليتها شانه خالي نمي کرد و سعي مي کرد با مشکلات دست و پنجه نرم کند.
🌹او عموماً به تدبير، راه حل مناسبي جهت رفع موانع پيدا مي کرد. زود از کوره در نمي رفت و کمتر ديده مي شد که عصباني شود، همواره چهره اي خندان و بشاش داشت.
🌹کارهايش را روي نظم و انضباط انجام مي داد و براي بيت المال اهميت و حساسيت خاصي قايل بود.
🌹نحوه برخورد و سلوک او با اقوام و دوستان و همکاران باعث شده بود که مورد علاقه و احترام همه باشد. نسبت به والدين خود احترام و محبت وافري داشت و هيچگاه جلوتر از آنها قدم برنمي داشت.
"شهید سید کاظم کاظمی"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
#نهج_البلاغه
امام علی علیه السلام:
🌹أَيُّهَا النَّاسُ أَلْقُوا هَذِهِ الْأَزِمَّةَ الَّتِي تَحْمِلُ ظُهُورُهَا الْأَثْقَالَ مِنْ أَيْدِيكُمْ وَ لَا تَصَدَّعُوا عَلَي سُلْطَانِكُمْ فَتَذُمُّوا غِبَّ فِعَالِكُمْ
ای مردم! مهار بار سنگین گناهان را رها كنید، و امام خود را تنها مگذارید، كه در آینده خود را سرزنش می كنید.
📚 نهج البلاغة؛ خطبه ۱۸۷
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹اوایل سال ۵۷ بود. شاه هنوز بر اریکه ی قدرت تکیه داشت. گهگاه در گوشه و کنار کشور حرکتی علیه رژیم به چشم می خورد. ولی انقلاب هنوز همه گیر نشده بود.
🌹عباس با ایجاد رابطه با سران نهضت، عکس و پوستر و اعلامیه های حضرت امام خمینی (ره) را از مشهد به تربت حیدریه می آورد و در سطح شهر و روستاهای اطراف پخش می کرد.
🌹خبر به گوش رئیس پاسگاه رسید. او برای ایجاد رعب، با دار و دسته اش وارد روستای «شعبه» از توابع تربت حیدریه گردید.
🌹عباس عکسهایی از شاه را به سر و گردن چند الاغ آویخت و آنها را به استقبال رئیس پاسگاه و همراهانش فرستاد. این حرکت او باعث از بین رفتن ترس مردم از عمال حکومت گردید
"شهید عباس يوسفي"
✍روای: دوست شهید
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
امام روح الله (ره):
از دامن زن، مرد به معراج می رود
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab