🌹از آن جوانها نبود که خوشگذرانی کند و به خودش خیلی برسد، یا در قید خوراکش باشد.
🌹 وقتی میآمد اینجا و من پای تنور بودم و یا نمیتوانستم برای ظهر ناهار درست کنم،
🌹میگفت: مادر یک پنج ریالی به من بده یک دانه هم از این نانها. میروم کبابی یک چیزی میگیرم و میخورم.
🌹شب که میآمد خانه پنج ریالی را از جیبش در می آورد و میگفت: «تا آنجا رفتم نان خوشمزه تر بود. نان را خوردم، این پنچ ریالی را بگیر و از این طریق صرفه جویی میکرد.
"شهید ولیالله نیکبخت"
ترمه ،نور :ص ۳۵۷
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹غروب های دل انگیز جمعه همیشه در گوشه ای به زمزمه می نشست و نماز صاحب امرش را می خواند و با او راز و نیاز می کرد . نیایش با مهدی صاحب الزمان و نام آقا همیشه بر زبانش بود حتی در لحظه شهادتش که می گفت من سرباز کوچک امام زمانم.
🌹شاید تنها عشق به خدا و امام بود که او را به جبهه کشانده بود و برای خاک میهنش جنگید . او شهید شدن را افتخاری برای ملت ایران می دانست و شهادت هم همین طور .
✍راوی خواهرشهید
"شهیدمحمدرضا زربیانی"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
#نهج_البلاغه
🌷مَا كُلُّ مَفْتُونٍ يُعَاتَبُ.
هر فريب خورده اى را نمى شود سرزنش كرد.
📖 حکمت ۱۵
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹دنبال سنگی. رفت سنگ بزرگی را پیدا کرد و با هر زحمتی بود به پل رساند کمکش کردم تا آن را روی محلی از پل که چاله ای درست شده بود بگذارد با همان دستهای کوچکش مقداری گل و لای برداشت و دور تا دور سنگ ریخت.
🌹مانند کسی که دیواری را درست ،بکند آن را محکم کرد. برای امتحانش اول خودش روی سنگ رفت و چند بار بالا و پایین پرید، بعد به من گفت:
_شما هم بیا امتحانش کن!
🌹مرا مجبور کرد تا روی پل بروم و چند بار بالا و پایین بپرم تا آن را امتحان کند. وقتی مطمئن شد که پل درست شده حرکت کردیم.
🌹دو روز بعد داشتم در مزرعه کار میکردم با سرعت خودش را بـه مـن رساند خیلی خسته شده بود گفت:
_بابا پلی که جاده از روی آن رد میشود خراب شده باید بیایی تا با هم درستش کنیم
🌹من که کار داشتم و احتمال میدادم مثل پل قبلی خرابیاش مهم نباشه گفتم:
-شما که خودت بلدی، برو درستش کن من کار دارم
_ نه بابا تنهایی خیلی سخت است
وقتی دید اصرارش فایده ای ندارد معطل نشد با سرعت از من جدا شد و ...
#قسمت_دوم
"شهید حسین یزدیان"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹مرد غیرتمندی بود و این غیرت در تمام زندگیاش جریان داشت. حتی اگر از کسی بدی میدید غیبتش را نمیکرد. همة فامیل می شناختندش به اینکه با وجود آراستگی و زیبایی همیشگیاش، چشمان پاک و وجود باحیایی دارد.
🌹کلام همیشگیاش از شهادت بود. من اوایل از این آرزوی حسن میترسیدم. وقتی میگفت: «من سربلندتون میکنم. شهید میشم!» نگرانش میشدم. این حرفها را که میزد، گله میکردم: «دلت برای من نمیسوزه؟ آخه من چه گناهی دارم که اینقدر زود بیپناه بشم؟» به سه تا بچة قدونیمقدمون نگاه میکردم که تصور بیپدرشدنشان برایم سخت بود. حسن به رویم لبخند میزد. آرامم میکرد و میگفت: «شهادت افتخاره!»
"شهید حسن زاهد"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹وقتی در اقامه نماز بنده ی عاشق در مقابل معشوق که همان پروردگار است می ایستدچقدر لذت بخش و زیبا می باشد که عاشق صحبت و معشوق گوش می نماید و به درخواست هایش پاسخ می دهد.
🌹 از خواهرانم می خواهم حجاب خود را حفظ کنند، مثل مادرم حضرت زهرا(س) که حجاب برتر همان چادر است.
"شهید مدافع حرم محمد شالیکار"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
خیلی ظاهر مذهبی نداشت، گفتم: اینا که آویزون کردی از آینه چیه؟!
گفت: سمت چپی "قلبمه" و سمت راستی "مغزم"
خنده ام گرفت؛ گفتم: یعنی چی؟
گفت: مثل "همت" فکر میکنم و مثل "هادی" حس....!
✍فرزند خمینی
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا مدبر الامور ...
حالا که از حرمم انقده دور...
یه نگاه کن بده یک قلب صبور...
#شب_زیارتی
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹پدرش محمدتقی، کشاورز بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. معلم و کشاورز بود. سال 1334 ازدواج کرد. از سوی جهاد سازندگی در جبهه حضور یافت. ششم آبان 1364، در محور مهاباد - میاندوآب هنگام درگیری با گروه های ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به سر، شهید شد.
" شهیدمحمدحسین جنیدی"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab